eitaa logo
عصر سلیمانی
1.9هزار دنبال‌کننده
36.8هزار عکس
54.3هزار ویدیو
843 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴یکی از اساتید ریاضی دانشگاه تهران نقل می کرد: 🔻قرار بود جمع منتخبی از اساتید و نخبگان ریاضی برای شرکت در کنفرانسی بین المللی به یکی از کشور های غربی برن. وقتی سوار هواپیما شدم دیدم یه روحانی تو هواپیماست. به خودم گفتم بفرما؛ اینا سفر خارجی هم ما رو ول نمی کنن. رفتم پیشش نشستم بهش گفتم حاج آقا اشتباه سوار شدید مکه نمیره گفت: می دانم، گفتم حاجی قراره ما بریم کنفرانس علمی شما اشتباهی نیاین، گفت: می دانم دیدم کم نمیاره... جدیدترین و پیچیده ترین مساله ریاضیمو که قرار بود تو کنفرانس مطرح کنم داخل برگه نوشتم دادم بهش، گفتم شما که داری میای کنفرانس بین المللی ریاضی اونم تو یه کشور خارجی حتما باید ریاضی بلد باشید. اگر ریاضی بلدید این سوال رو حل کنید، برگه رو بهش دادم و خوابیدم. از خواب که بیدار شدم دیدم داره یه چیزایی تو برگه می نویسه گفتم حاجی عجله نکن اگه بعدا هم حلش کردی من دکتر فلانی هستم از دانشگاه تهران. جوابشو بیار اونجا بده. دوباره خوابیدم. بیدار که شدم دیگه نمی نوشت گفتم چی شد؟ برگه رو بهم داد و گفت: سوالت چهار راه حل داشت سه راه حل رو نوشتم و اون راهی هم که ننوشتم بلد بودی. شوکه شده بودم ادامه داد: این هم مساله منه اگر تونستی حلش کنی من از قم... بعدها فهمیدم که به ایشون لقب را داند و ایشان در صاحب نظر بود. تا جایی که دورانی که پا تو سن نذاشته بود در هفته روزی یکبار عده ای از پروفسور های فرانسه و سایر کشور های اروپایی برای کسب علم و ریاضی و نجوم خدمت ایشان میرسیدند. ♥️روح بزرگشون شاد😭😭💔 🇮🇷 با ما باشید در قرارگاه عمار ⇩⇩⇩ https://eitaa.com/joinchat/3879600153Ca36ccb76db
🏴اِنا لِلٰه و اِنا اِلیه راجِعون🏴 نثار روح ملکوتی علامه حسن زاده آملی فاتحه و صلوات به جهان اسلام یکی از اساتید ریاضی دانشگاه تهران نقل می کرد: قرار بود جمع منتخبی از اساتید و نخبگان ریاضی برای شرکت در کنفرانسی بین المللی به یک کشور غربی برن وقتی سوارهواپیما شدم دیدم یه روحانی تو هواپیماست. به خودم گفتم بفرما؛ ایناسفر خارجی هم ما رو ول نمیکنن. رفتم پیشش نشستم بهش گفتم: حاج آقا اشتباه سوار شدید مکه نمیره گفت: میدانم گفتم: حاجی قراره ما بریم کنفرانس علمی؛ شما اشتباهی نیاین گفت: میدانم دیدم کم نمیاره. جدیدترین و پیچیده ترین مساله ریاضیمو که قرار بود تو کنفرانس مطرح کنم داخل برگه نوشتم دادم بهش، گفتم شما که داری میای کنفرانس بین المللی ریاضی اونم تو یه کشور خارجی حتما باید ریاضی بلد باشید.اگر ریاضی بلدید این سوال روحل کنید ، برگه روبهش دادم وخوابیدم. ازخواب که بیدار شدم دیدم داره یه چیزایی توبرگه مینویسه. گفتم:حاجی عجله نکن اگه بعداهم حلش کردی من دکترفلانی هستم ازدانشگاه تهران.جوابشو بیاراونجابده. دوباره خوابیدم. بیدارکه شدم دیگه نمی نوشت،گفتم چی شد؟ برگه رو بهم داد وگفت: سوالت چهار راه حل داشت سه راه حل رونوشتم و اون راهی هم که ننوشتم بلدبودی. شوکه شده بودم ادامه داد: این هم مساله منه اگرتونستی حلش کنی من هستم ازقم بعدهافهمیدم که به ایشون لقب را دادند وایشان درتمامی علوم صاحب نظر بود. تاجایی که دورانی که پا توسن نذاشته بوددرهفته روزی یکبار عده ای ازپروفسور های فرانسه وسایرکشور های اروپایی برای کسب علم و ریاضی ونجوم خدمت ایشان میرسیدند.