#اختصاصی | #یادداشت
♦️ آسیبشناسی تضعیف جایگاه مرد در خانواده
✍🏼|حجت الاسلام دکتر محمد زارعی
#بخش_اول
🔹خانواده منبع تامین نیازهای اساسی انسان و بستر رشد، بالندگی و پرورش انسان است. براساس رویکرد سیستمی حاکم بر اغلب نظریههای خانواده درمانگری و همسو با نظریه خانواده درمانگری اسلامی (زارعی، 1401)، خانواده نظام هماهنگی از مجموعهای از اعضا است که در تعامل با یکدیگر هدف خاصی را دنبال میکند. در این نظام هماهنگ هر کدام از اعضا نقش خاصی برعهده دارند که بر اساس آن اهداف متعالی خانواده محقق مییابد. در این میان نقش مرد به عنوان رکن خانواده از اهمیت بسزایی برخوردار است که ضعف یا فقدان آن آثار جبران ناپذیری را به دنبال دارد.
🔸 بر اساس الگوی نقش و نیاز (زارعی، 1397، زارعی، جانبزرگی و بستان، 1395) برآمده از آموزههای دینی و یافتههای روانشناسی، هم زن و هم مرد نیاز به قدرت و نیاز به مهر و دریافت محبت و عشق دارند، اما نیاز به قدرت در مردان بسیار بیشتر و اساسیتر از نیاز به مهر است. برعکس نیاز به مهر در زنان به شکل بارزتر و بیشتری بروز میکند. از طرف دیگر مرد جذاب برای زنان، مردان مقتدر و توانا است و زن مورد علاقه مردان غالباً زن ملایم و لطیف است. نه زنان مردان زن نما را ترجیح میدهند و نه مردان زنان مرد نما را انتخاب میکنند. هر چند به رغم اینکه زنان مردان قدرتمند را میپسندند، اغلب نمیدانند که مردان نیازمندی بیشتری به قدرت دارند و نیز نمیدانند منبع شارژ قدرت، زنان هستند. در واقع یک زن میتواند به راحتی به یک مرد نیرو بدهد و قدرت او را هدایت کند و نیز یک زن در برابر مردی که میتواند به او عشق بورزد به شدت ضعیف است و منبع مهرورزی زنان هم در واقع مردان هستند.
🔹 منطق این تبادل روشن است، کسی که محتاج است نمیتواند ببخشد. در واقع بینیاز امکان بخشش واقعی دارد. مردان بیشتر از زنان محتاج قدرتند و زنان بیشتر از مردان محتاج مهرند. اکنون کسی میتواند چیزی را ببخشد که نیازمند آن نیست. اگر مردان میتوانند مهر و عشق به همسران خود بدهند به این علت است که به آن کمتر نیاز دارند و اگر زنان میتوانند به مردان قدرت بدهند به این علت است که خود نیاز چندانی به آن ندارند. پس در اینجا موضوع مهم همسران این است که اگر زن به مرد قدرت بدهد از او مهر دریافت میکند و اگر مرد به زن عشق و مهر بدهد از او قدرت دریافت میکند.از این دیدگاه وقتی یک مرد زورگو و قدرت طلب میشود که قدرت او را مورد حمله قرار دهند یا محدود کنند یا آن را به رسمیت نشناسند. مردی که قدرت او ارضاء شود (که فقط توسط یک زن امکان پذیر است)، رئوف و مهربان میشود و در عین حال مقتدر و زنی که نیاز به مهر او ارضاء شود (که فقط توسط یک مرد امکان پذیر است)، زنی انعطافپذیر، سرزنده و سازگار خواهد شد.
🔸از سوی دیگر پژوهشها نشان دادند، فرزندان هم به نرمی و عطوفت مادرانه و هم به اقتدار و استحکام پدرانه نیاز دارند. براین اساس، هر کدام به شیوه خاص خود احساس امنیت و ایمنی را در میان فرزندان خود میپرورانند (وزارت بهداشت آمریکا، 2004). نقش فراهمکنندگی و حفاظتکنندگی با احساس مرد بودن و مردانگی مرد، گره خورده است (روزنبرگ، ویلکوکس، 2006). پژوهشها به اتفاق نشان میدهند که پدرانی که به طور تمام وقت کار میکنند اظهار میدارند که در زندگی خانوادگی، احساس خوشبختی بیشتری دارند و ارتباط بهتری با فرزندانشان برقرار میکنند، در مقایسه با پدرانی که بیکار هستند یا شغل نیمه وقت دارند. مردانی که قدرت آنها تضعیف میشود یا همسرشان از قدرت بیشتری برخوردارند، احساس ناکارآمدی میکنند. احساس ناکارآمدی میتواند به شکل پرخاشگری و عصبانیت بروز پیدا کند. در این شرایط، بدرفتاری با کودکان، میتواند شیوهای باشد که مرد به کار میگیرد (روزنبرگ دیگران، 2006). نتایج پژوهشها حکایت از آن دارد که غیبت پدر و ضعف وی، یکی از عوامل آسیبپذیری کودکان در زمینه رشد فردی، سلامت جسمی و روانی، هوش و استعداد، تعلیم و تربیت، هیجانات، آسیبهای اجتماعی و غیره به شمار میآید (الن دیگران، 2007).
📥 بخش دوم یادداشت
🔻 پایگاه تحلیلی تخصصی عصر زنان
🌐|@asrezanan_ir|
عصر زنان
#اختصاصی |#گزارش ▪️ کلیات لایحه پیشگیری از آسیبدیدگی زنان و ارتقای امنیت آنان تصویب شد. ♦️ امروز
#اختصاصی | #یادداشت
▪️امنیت و حمایت از زنان در مدار قانون
#بخش_اول
✍🏼| دکتر مهدیه شادمانی
🔹 با ظهور اسلام حق حیات و کرامت به زن بازگشت و به او شخصیت والای انسانی بخشید. در حقیقت اسلام احیاگر حقوق زنان در تاریخ است و به مردان اجازه هیچگونه تعدی و آزار را نسبت به همسر نداده است. براساس آموزههای اسلامی زن مخلوق لطیف خداست که باید با او با ملایمت و نرمی برخورد نمود. در کتاب «تفسیرالکبیر» نوشته شده به دستور پیامبراکرم هیچ مردی اجازه کتک زدن همسر خود را نداشت و اگر مردی دچار چنین خطایی میشد، همسر اجازه قصاص داشت، یعنی میتوانست همسر خود را تنبیه کند.
🔸 رهبر معظم انقلاب نیز با نگاه دینی بارها به عدم ظلم به زنان در خانواده توجه داشتند؛ چنانچه در تاریخ ۱۳۷۶/۷/۳۰ اشاره دارند: «حرکت در جهت احقاق حقوق زنان در جوامع اسلامی و در جامعه ما حتما باید انجام بگیرد، منتها بر مبنای اسلامی و با هدف اسلامی. یک عده نگویند که این چه نهضتی است، این چه حرکتی است، مگر زن در جامعه ما چه کم دارد؟! متاسفانه ممکن است بعضی اینگونه فکر کنند این ظاهربینی است. زن در همه جوامع از جمله در جامعه ما گرفتار ستم و دچار کمبودهایی است که بر او تحمیل میشود.»
🔹 همچنین در بخش دیگری از همین سخنرانی اشاره دارند که: «یک نکته دیگر که باید مورد توجه باشد، دفاع اخلاقی و قانونی از زن به خصوص داخل خانواده است. دفاع قانونی با اصلاح قوانین همانطور که گفته شد و ایجاد قوانین لازم و دفاع اخلاقی با طرح این مسأله و مواجهه با کسانی که این را درست نمیفهمند و زن را در خانه مستخدمِ مورد ستم مرد، بدون تمکّن از خودسازی معنوی تلقی و اینگونه عمل میکنند، باید با این فکر با قوت و شدت مقابله شود، البته به شکل کاملا منطقی و عقلانی.»
🔸 علیرغم نگاه جامع اسلام به تکریم زن و مطالبه رهبر انقلاب و توجه به فراهم آمدن تمهیدات لازم جهت احقاق حقوق زنان، اما شاهد بعضی خلأها در قوانین حوزه زنان هستیم؛ الگوهای رفتاری نادرست، زیرساختهای ذهنی غیرمطلوب، کلیگویی و عدم تصریح در برخی شاخصهای قانونی از جمله دلایلی بوده که عزم جدی دولتمردان دولت دهم و برنامهریزان امر قضا را از دهه ۹۰ به سوی اصلاح قانون و ایجاد امنیت قضایی برای بانوان سوق داده است و در نهایت بعد از ۱۲ سال شاهد تصویب لایحه ارتقای امنیت زنان هستیم. در این لایحه سعی شده با اتخاذ دیدگاه واقعنگر، ارجحیت نگاه اجتماعی بر رویکرد قضایی، توجه به مبانی فقهی و افزایش ضمانت اجرای قانون موردنظر باشد.
🔹 ازجمله نوآوریهای حقوقی و قضایی این لایحه میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
▫️جرمانگاری ارسال بدون رضایت پیام، تصویر، نماد یا محتوای مستهجن و مبتذل به زنان: ماده ۳۰
▫️تشدید مجازات مرتکبین جرم علیه زنان در شرایط و موقعیتهای خاص: ماده ۴۱
▫️تشدید مجازات مرتکبین جرم علیه زنان کمتوان ذهنی یا جسمی: ماده ۴۰
▫️جرم.انگاری طرح سوالات و تحقیقات غیرمرتبط و غیرموثر مغایر با حریم خصوصی زنان در مراجعه به نهادهای قضایی و غیرقضایی: ماده ۳۹
▫️جرمانگاری درخواست یا پیشنهاد رابطه نامشروع با زن و تشدید مجازات این جرم در محیطهای کاری: ماده ۳۲
▫️مجازات شوهری که همسر خود را ازخانه اخراج یا مانع ورودش به خانه شود: ماده ۳۳
▫️جرمانگاری اجبار زن به ازدواج یا طلاق توسط هرکسی ازجمله ولی، قیم و... : ماده ۳۴
▫️مجازات زوجی که علم به ازدواج اجباری زن با خود دارد: ماده ۳۴
🔸 اما علیرغم سالها جلسات کارشناسی، پژوهشهای علمی و نظر نخبگانی، برخی با بیان نقدهای کلی، روح حاکم بر مواد این لایحه را متأثر از ترجمه متون و ضمائم سند ۲۰۳۰ و کنوانسیونهای بینالمللی دانسته و ایرادهایی از قبیل خلأ رویکرد خانوادهمحور، رسوخ مبانی جنسیتگرایی، استفاده افراطی از ابزار کیفری، بهرهگیری از عدالت عرفی نه عقلی، زمینهسازی قانونی برای نفوذ جریانهای فمنیسیتی عنوان کرده و یا این لایحه را تدوینشده در دولت دوازدهم با نگاه غربی و محوریت اومانیسم اسلامی میدانند.
🔹 اما در مورد یکی از شبهاتی که در خصوص آغاز تدوین لایحه ایراد میکنند و آن را منتسبت به دولت اعتدال میدانند، باید آغاز طرح لایحه را منتسب به دولت دهم دانست، اما پس از دولت دهم نیز این لایحه در پنج فصل و ۹۰ ماده از طرف مرکز امور زنان و خانواده دولت یازدهم تکمیل شد، سپس این لایحه به قوه قضائیه ارجاع شد، لایحه پس از چندمدت مسکوت ماندن در زمان آیت الله لاریجانی، در دوران ریاست رئیسی بر قوه قضائیه، کمیسیونی با حضور کارشناسان معاونت حقوقی قوه قضائیه و نمایندگانی از معاونت امور زنان ریاست جمهوری، وزارت دادگستری، ستاد حقوق بشر قوه قضائیه و جمعی از اساتید دانشگاه تشکیل شد و لایحه از جهات مختلف مورد بررسی قرار گرفت.
🖇 ادامه دارد...
🔻 پایگاه تحلیلی تخصصی عصر زنان
🌐|@asrezanan_ir|
عصر زنان
#سرمقاله «سلبریتیسم و تأثیر آن بر مسائل زنان در ایران» ◾️«سلبریتیسم»، پدیده نوظهور نشأت گرفته از ف
#پرونده_ویژه | #یادداشت
🔶️ چراییِ همراهیِ سلبریتی در اعتراضات
📋 #تاثیر_سلبریتیسم_برمسائل_زنان
✍🏼| دکتر تینا چهارسوقی امین
#بخش_اول
🔸حتماً به دفعات شاهد موجسواری سلبریتیها بر روی انواع موجهای اجتماعی و سیاسی بودهایم. این یادداشت مختصر سعی دارد صورتبندی علمیتری از چراییِ این موجسواریها بر مبنای فرهنگ شهرت ارائه دهد؛ زیرا تأثیر این تحرکاتِ سلبریتیها در کوتاهمدت بر جهتدهی و هیجانی شدن موجهای سیاسی و اجتماعی یا جریانهای اعتراضی، و در طولانیمدت نیز بر تغییرات سبک زندگی افراد موثر است.
🔹یکی از مؤلفههای فرهنگ رسانهای جایابی و ایفای نقش در متن جامعه نمایش است تا همواره بقا و دیدهشدن تضمین شود. شخصیت سلبریتی و رفتارهایی که انجام میدهد همانند متنی متشکل از انواع نشانهها، درون همین جامعه نمایش قابل شناسایی و تحلیل است. بنابراین بدون دستآویزی به نشانههای به روزِ این جامعه نمایش و موجسواری بر آنها، سلبریتی به حاشیه رانده میشود و حاشیه رانده شدن برای سلبریتی یعنی به نوعی فراموشی در اذهان. اگر با ادبیات نظری لوتمان به این مهم نگاه کنیم، سپهر نشانهایِ فرهنگ متشکل از مرکز و پیرامونی است که متن فرهنگی در مرکز آن تولید شده و به تثبیت میرسد و در فضای پیرامون است که آشوب و بینظمی فرهنگی تهدید میشود. گاهی سلبریتی با استفاده از بینظمیها و آشوبهای فرهنگی موجود در فضای پیرامون سپهر فرهنگی، میکوشد تا خود را به مرکز آن نزدیک کند. این تلاش برای نزدیک شدن به مرکز لزوماً در جهت دستیابی به ابزارهای تولید ارزشهای فرهنگی اصیل و یا نزدیک شدن به مرکزیت قدرت نیست، بلکه بیشتر در راستای جلب توجه، دیده شدن و ابراز وجود در سطحی بالاتر است.
🔸 از واقعیات تلخ عصری که در آن زندگی میکنیم این است که شهرت ارزش بالاتری از مسئولیت اجتماعی دارد. فرهنگ شهرت یکی از جلوههای مهم فرهنگ رسانهای است؛ از همین رو برای سلبریتیها اموری که موجب تقویت شاخصههای رسانهای آنها میشود، اهمیت فراوانی دارد. لذا این افراد انواع مسئولیتهای اجتماعی را به مثابه ابزاری به خدمت ارتقای سطوح دیده شدن خود در میآورند. بنابراین دستآویزی به شکلِ ابزاری شده مسئولیتهای اجتماعی به همراه توسل به فعالیتهایی که نظم مسلط بر محیط پیرامون سپهر فرهنگی را به چالش کشیدهاند، سلبریتی را به عنصری نمادین تبدیل میکند که گویا یک کنشگرِ پیشرو یا یک الگویِ معترضِ اجتماعی است. به عبارتی دیگر، این دو عامل از سلبریتی در حالی یک کنشگر معترضِ فرهنگی میسازد که در چرایی و اصالتِ ارزشها و بنیادهای اعتراضی او تشکیک وجود دارد.
🔹ارزشهای مردمِ معمولی و غیر سلبریتی در به چالش کشیدنِ نظم مسلطِ فضای پیرامونی در سپهر فرهنگی، حتماً با سلبریتیها متفاوت است، چرا که نیاز به دیده شدن و حتی به رسمیت شناختنِ نیازها و مطالبات آنها با افراد سلبریتی متفاوت است. این به معنی جدا دانستن سلبریتیها از بدنه عمومی مردم نیست بلکه به معنی این است که آنان برای حفظ بقا و ارزشهای سلبریتیزه شده خود به ناچار در سطح متفاوتی ایفای نقش میکنند. اما برای داشتن بدنه هواداری خود در میان عموم مردم و بسط محبوبیتشان، فعالیتهای نمادین خود را در راستای برهم زدن آن نظم مسلط، به فعالیتهای عموم مردم نزدیک میکنند و همان کنشهای اعتراضی را تقلید میکنند. در این مرحله دیگر اصالت یا صحت آن کنشهای اعتراضی مهم نیست. یعنی اصلاً برای سلبریتی اعتبارسنجیِ کنشهای اعتراضی یا پویشهای نمادینِ اعتراضی محل بحث نیست، بلکه انجام آن تحرکاتی که در موج اعتراضیِ ایجاد شده آنها را برجستهتر و مهمتر جلوه دهد، مهم مینماید. در این بین هرچه حرکت نمادینِ انجام شده چشمگیرتر و رادیکالتر باشد، به ضرب آهنگ محبوبیت و بلندتر شدن صدای به اصطلاح اعتراضیِ سلبریتی کمک بیشتری میکند.
🖇 ادامه دارد...
🔻 پایگاه تحلیلی تخصصی عصر زنان
🌐|@asrezanan_ir|
عصر زنان
#پرونده_ویژه | #یادداشت
🔶 سکسوالیته و سلبریتیسم
#پرونده_تاثیر_سلبریتیسم
✍🏼|دکترسیدکمیل حسینی
#بخش_اول
🔸ابتدا باید تعریفی از سکسوالیته ارائه شود تا موضوع برای مخاطب گنگ و مبهم نباشد. نیاز جنسی از نیازهای غریزی در همه انسانها است نیازی طبیعی که باعث تناسل و بقای انسان در طول تاریخ شده است. این نیاز طبیعی تنها محدود به رابطه جنسی نبوده و به دلیل اهمیت خود و غریزی بودنش در بسیاری از شئون زندگی فردی و اجتماعی انسان نقش بازی کرده است. برای نمونه قوانین مربوط به تأمین نیاز جنسی، خطوط قرمز عرفی مربوط به تلذذات جنسی، پوشش، غیرت، زیبایی، عشق، احساس، قدرت، لذت و بسیاری دیگر از مفاهیم و مؤلفههای فردی و اجتماعی در تمام طول تاریخ در ارتباط با این نیروی طبیعی و خواست انسانی معنا یافتهاند. این کشش درونی در ابعاد مختلف زندگی انسانی از مذهب، قدرت، ثروت، خانواده، سیاست و... نقش بازی کرده است. درواقع مفهوم سکسوالیته یا نظام جنسی و جنسیتی ناظر به تمام این ابعاد است که بهصورت مستقیم و غیرمستقیم با این کشش درونی در ارتباطند.
🔹این نیاز، غریزهای طبیعی و فرازمانی و فرامکانی است اما این بدان معنا نیست که مسائل جنسی برای تمام انسانها و در تمام جوامع به یکمیزان، اهمیت داشته است و به یکگونه ایفای نقش نموده است. درواقع این نیاز مانند دیگر امور غریزی و فطریات انسانی براثر عوامل فردی و اجتماعی مختلف میتوانسته وزنهای گوناگونی از اهمیت را در دورههای تاریخی به دست آورد.
🔸جایگاه نظام جنسی در اندیشه سرمایهداری
در جامعه سرمایه محور و مادهاندیش که تولید و رشد اقتصادی و بهتبع آن افزایش مصرف و تحریک شهوات و ایجاد تنوعطلبی و مصرفگرایی و لذتجویی مادی محوریت پیدا میکند، سکسوالیته نیز نقش بارزی در مقایسه با دیگر نیازهای مادی و غیرمادی به دست میآورد. این اهمیت یافتن سکسوالیته در این جامعه در ابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، مذهبی و... نفوذ مییابد و نظامات فکری و ساختارهای مادی و غیرمادی را تغییر میدهد و مفاهیم را قلب و بازتعریف میکند که ازجملهی این مفاهیم اساسی، عشق، محبت، انسان، آرامش، لذت، خانواده، همسر و بیشمار مورد دیگر است.
🔹حال در این جامعه جنسیشده که سکسوالیته اهمیتی اساسی یافته است. نیاز جنسی از جایگاه یک نیاز طبیعی خارجشده و تبدیل به خواستی روانی سیریناپذیر میشود.(که ممکن است دیگر جسم توان تأمین آن را نداشته باشد و نیاز به انواع افزایشدهندههای میل جنسی و یا جذابیت دهندهها و اعمال جراحی صورت و بدن و... گردد) در این جامعه بسیاری از مفاهیم پیرامون آن و به طبع آن بدن شکل میگیرد. در این جامعه قدرت نیز معنای خود را در ارتباط با سکسوالیته تعریف مینماید و قدرت به توانایی دیدن و دیده شدن تبدیل میشود. انسان جنسیزده هم به دنبال این است که دیده شود و هم به دنبال اینکه ببیند و امکان خود را برای دیدن آنچه تمایل دارد افزایش دهد.
🔸تشدید میل به دیده شدن، ماحصل جامعه جنسی زده
در طول تاریخ انسانها به دنبال به دست آوردن منابع قدرت بودهاند و این مؤلفههای قدرت، از دورهای به دوره دیگر متفاوت بوده است. گاهی، در نژاد بوده،گاهی در توانایی جسمی، گاهی در روح و... و همواره انسانها سعی نمودهاند، متناسب با جامعه و فرهنگی که در آن رشد یافتهاند این معیارها و شاخصهای قدرت و موفقیت را به دست بیاورند. در جامعه جنسیشده نیز قدرت در دیدن و دیده شدن معنا یافته است. این تعریف قدرت بهصورت آگاهانه و ناآگاهانه در طول حیات فرد از تولد تا مرگ به طرق مختلف از رسانه و آموزش رسمی و غیررسمی و خانوادگی و... بر ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه او نشسته است و انسان رشد یافته در این فضا همواره به دنبال این است که توانایی و شخصیت خود را در این دو پارامتر، هم در جلبتوجه و شاخص بودن و هم در توانایی تجربه کردن و دیدن و به دست آوردن آنچه میخواهد (در نیاز جنسی و بدن و ما تعلق به) به نمایش گذارد. و این اشتهای بیپایان شاخصی، در تعریف موفقیت و قدرت برای او در بعد فردی و اجتماعی شده است. هرچند ممکن است تمایل به جلبتوجه کردن در جنس زنان بیشتر و تمایل به دیدن و تجربه کردن در جمعیت مردان بیشتر نمود داشته باشد اما این دو مؤلفه در هر دو جنس بهصورت ناخودآگاه نفوذ یافته است وگاه این تمایل برای دیدن و دیده شدن (در سطحی عمیقتر در تمایل به شاخص بودن و قدرت داشتن) با اصلی که ما آن را اصل واگیر مینامیم، از محدوده سکس و بدن خارجشده و به عرصههای دیگری، چون علم و ثروت و سیاست و زهد و... نفوذ مییابد و فرد برای سرآمد شدن و دیدن شدن در این عرصهها تلاش میکند درحالیکه منبع و منشأ این تلاش به کششهای جنسی سرکوبشده و تأمین ناشده و یا به تنوعطلبیهای ایجادشده بازمیگردد که در عرصهای دیگر بروز یافته است.
ادامه دارد...
🔻پایگاه تحلیلی تخصصی عصر زنان
🌐|@asrezanan_ir|
عصر زنان
#پرونده_ویژه |#یادداشت
🔶 تاثیر سلبریتیها بر حجاب و نوع پوشش مخاطبان
#پرونده_تاثیر_سلبریتیسم
✍🏼 | مهدی جبرائیلی تبریزی
#بخش_اول
♦️ مقدمه
🔸سلبریتی شکل مدرنشده شهرت است که در غرب و در نتیجهی برخی تغییرات و تحولات تکنولوژیکی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ظهور یافته است؛ و با ظهور رسانههای جمعی، به یکی از ویژگیهای بنیادین مدرنیته تبدیل شده است و با ظهور رسانههای جدید و به ویژه شبکههای اجتماعی، رنگ و بویی جدید به خود گرفته و دلالت های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و حتی اجتماعی جدیدی یافته است.
🔹اما فرهنگ سلبریتی در ایران نه به عنوان برونداد طبیعی تغییرات و تحولات تکنولوژیکی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بلکه به عنوان یک پدیده فرهنگی وارداتی، به موازات تجربه مدرنیته و ورود تکنولوژیهای ارتباطی از غرب در دهۀ40 شمسی، وارد ایران شده و تحت تأثیر عوامل اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، شکل ویژهای به خود گرفته است.
🔸برخلاف جامعه غربی، فرهنگ سلبریتی و ارزشهای بنیادین آن نظیر فردمحوری، لذتگرایی، سکسگرایی، مصرفگرایی و دینگریزی، اساساً با ارزشها و هنجارهای جامعه ایران در تناقض قرار داشته است.
امروزه سلبریتیها به نوعی مَراجع اجتماعی هستند و برای گروههای اجتماعی مرجعیت اقتدار دارند. بنابراین، چون مرجعیت اجتماعی دارند، حرف، کنش و پیامشان اثرگذار است. سلبریتیها به مثابة محصول رسانهها، نقشی تأثیرگذار در جوامع و فرهنگ رسانهای شدهی امروز ایفا میکنند. از سوی دیگر، به مدد افزایش نفوذ رسانههای جدید در میان مخاطبان، سلبریتیها به ابزارهای ارتباطی بی واسطه دست یافتهاند که با ترویج هرچه بیشتر فرهنگ شُهرگی میتوانند بر نگرش کاربران و نحوهی مواجههی آنها با موضوعات مختلف زندگی روزمره تأثیر بگذارند. چنین دامنهی نفوذی نشان از این امر دارد که «این فرهنگ می تواند تفکرات، رفتارها، سبک، مرام و منش ما را تحت تأثیر قرار دهد و این تأثیرها، نه تنها بر زندگی طرفداران سلبریتیها، بلکه بر عموم مردم نیز قابل مشاهده است[۱].
🔹مرکز پژوهشهای مجلس در سال ۹۷ سلبریتیها را از جمله «گروههای مرجع در تشدید بیحجابی» نام برده که «الگوبرداری از سبک زندگی و پوشش آنها اثرگذار» است.
آنتونی الیوت در پژوهشی به موضوع تأثیرات سلبریتی در حوزهی مد و مهمترین بُعد آن یعنی بدن، پرداخته است. الیوت با استفاده از نظریات هورتون و هول (Horton & Whol) در حوزهی تعاملات فرااجتماعی به این نتیجه رسیده است که فرهنگهای عامهپسند و رسانهای، امروزه تمرکز خود را از شخصیت سلبریتیها، به سمت بدن آنها تغییر دادهاند و بدن سلبریتیها به نماد و جایگاه اصلی شهرت تبدیل شده است [۲]
از طرف دیگر طبق برخی پژوهشها «با افزایش گرایش به سلبریتیها، گرایش به مذهب هم در بین مردان و هم در بین زنان کاهش مییابد».
♦️علل گرایش شهروندان به پیگیری سلبریتیها
🔸علل گرایش شهروندان به پیگیری سلبریتیها جذابیت سلبریتی در دو حوزهی ظاهر و سبک زندگی بوده است. شیوه و سبک زندگی مدرن سلبریتی و ظاهر آنها برای جوان امروز جذابیت ایجاد میکند. آنها تلاش دارند با الگوگیری از شُهرگان، بخشی از رویاهای برآورده نشده.ی خود را محقق سازند. این نکته در فهم جامعهی در حال گذار ایرانی اهمیت زیادی دارد.
♦️ ادامه دارد...
_______________
۱. Cashmore, E 2006. Celebrity/Culture. New York: Routledge :6
۲. Elliott, Anthony.2010. “I Want to Look Like That: Cosmetic Surgery and Celebrity Culture”, Cultural Sociology 5(4).
🔻 پایگاه تحلیلی تخصصی عصر زنان
🌐|@asrezanan_ir|
عصر زنان
#پرونده_ویژه | #یادداشت
🔶 سلبریتی در جامعه
#پرونده_تاثیر_سلبریتیسم
✍🏼 | دکتر حسین میرزائی
مردمشناس/ عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی
#بخش_اول
🔸 در جهانِ رسانهایشده، سلبریتی، به عنوان یک ویژگی معّرف، در همه جا حضور دارد و همه عرصههای اجتماعی، سیاسی و صد البته فرهنگی را تحت تأثیر قرار داده است. دلیل این تاثیرگذاری این است که سلبریتی به منبعی ارزشمند در کشمکشهای قدرت اجتماعی بدل گشته است. میتوان اینگونه استدلال کرد که جایگاه سلبریتی، به صاحبان آن، قدرتی گفتمانی یا صدایی میبخشد که قابل چشمپوشی نیست و فرض بر این است که سلبریتی به عنوان نمادی از موفقیت، در حال کنشورزی است. چه خوشمان بیاید و چه نه، فرهنگ سلبریتی ما را احاطه کرده و حتی به ما هجوم آورده و با این هجوم، اندیشه، باور و رفتار ما را شکل میدهد.
🔹 البته این طور نیست که همه انسانها فرهنگِ سلبریتی را مهم قلمداد کنند اما هنوز هم، نگاه ما همواره به گفتمان و عملکرد سلبریتیها در جامعه دوخته شده است تا نقطه ارجاع دائمی مردم برای پندارها و رفتارهای اجتماعیشان باشند.
🔸 با وجود طبیعت متناقض سلبریتیها، که هم عادی و هم غیرعادیاند، آنها همچنان از معمولیبودن دور هستند. در نتیجه تغییر از آدمی معمولی به یک سلبریتی میتواند به عنوان یک مناسک رسانهای در نظر گرفته شود که هم این فاصله را تأیید میکند و هم به این نگاه که رسانه درگاه اصلی برای ورود به مرکز جامعه است، مشروعیت میبخشد.
🔹 پیدایش رسانه و صنعت سینما پدیده جدیدی به نام سلبریتی را به جامعه عرضه داشت؛ یعنی افرادی که درون نظام رسانهای شکل گرفته، رشد یافته و به واسطه رسانه به چهرهای مشهور بدل شدهاند. سپس نهادهای رسانهای از شهرت آنها در جهت منافع خود همچون بازاریابی و تبلیغات بهره بردند. پس در این عصر به اصطلاح «مدرنیته متأخر» سلبریتیها مهمتر از آن چیزی میشوند که میتوان تصور کرد.
🔸علوم اجتماعی تا مدتها، به موضوع سلبریتیها توجهی نمیکرد اما در وضعیت کنونی سلبریتیها در همه جای زندگی روزمره انسانها بهویژه از طریق فضای مجازی حضور دارند و تاثیر بسزائی بر تمام لایههای زندگی زنان، جوانان و اقشار گوناگون میگذارند. بنابراین سلبریتیها به شکل خودآگاه یا ناخودآگاه، باعث تغییرات اجتماعی، فرهنگی، اقتصاد و سیاست میشوند و حتی میتوانند شکاف بین نسلی ایجاد کنند. گسترش فضای مجازی موجب شده تا سلبریتیها و هوادارانشان، با گذر از فضای سانسور، بدون واسطه با هم پیوند داشته باشند و در نتیجه، فعالیت برخی از آنها در موقعیتهای سیاسی و اجتماعی پررنگ باشد.
🔹 البته حضور سلبریتیها در زندگی روزمره مردم ممکن است غالبا در سطح واقعیت مجازی محدود باشد اما با تعامل و استمرار حضور روز افزون، در تمام سطوح زندگی مردم به صورت واقعی ورود پیدا میکنند. پس سلبریتیها معمولا در دستکاری افکار عمومی اثربخشی دارند و به همین دلیل، از آنها در تبلیغات تجاری در فرهنگ کالایی، استفاده میشود. سلبریتیها به تنهایی میتوانند بر روح جامعه اثر بگذارند و در مواقعی نیز مردم را آنگونه که میخواهند هدایت میکنند. با بسط فضای مجازی، برخی از سلبریتیها کوشیدند تا در جریانهای اجتماعی حضور داشته باشند و گاه این روند، بُعد سیاسی-اجتماعی به خود گرفته است.
🔸 مشارکت سلبریتیها در کمکهای خیرخواهانه جهانی، مساله ساده کمک به فقرا در بیرون از مرزها نیست؛ بلکه رابطهای بسیار پیچیده و تودرتو از توازن قدرت است که اغلب کارکردهای تناقضگونهای با اهداف بشردوستانه، توسعهای و حمایتی دارد. در واقع، سلبریتیها مانند دیگر گروههای به اصطلاح «نخبه» در امور بینالمللی کنشورزی دارند.
🔹 در ایران نیز سلبریتیها با نیروی شدیدی به جریانات اجتماعی ورود پیدا کردهاند. گروهی از آنان، با دانشی نسبی، در حوزهای وارد میشوند و با فعالیت زیاد تا رسیدن به نتیجه مدنظر تلاش میکنند. این طیف سلبریتیها که محبوب هم میشوند، محدود هستند اما تعداد آنها رو به افزایش است. برخی از آنها فعالیتهای وسیعی در حمایت از اقشار ضعیف اجتماعی و آسیبدیدگان انجام میدهند و با استفاده از شبکههای اجتماعی مردم را برای کمک رسانی بسیج میکنند.
🔺 ادامه دارد...
🔻 پایگاه تحلیلی تخصصی عصر زنان
🌐|@asrezanan_ir|