eitaa logo
السابقون
65 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
4.9هزار ویدیو
98 فایل
کانال رزمندگان و پیشکسوتان دفاع مقدس(بقیه الشهدا) استان قزوین
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از رستم قنبرلو
🌹🌹🤝🌹💐"اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم "سلام علیکم، صبحتون به خیر و سلامتی، امروز وهرروزتون مشمول عنایت و دعای امام زمان علیه السلام وتوفیق پا بر رکابی برای آن حضرت، ان شاالله 🤲التماس دعا 🙏🏻🌹🌹🤝🌹💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از رستم قنبرلو
🌹🤝🌺💐"يا رب العالمین "سلام علیکم، صبحتون به خیر و سلامتی، امروز وهرروزتون سرشار از آرامش ، امنیت و لطف عنایت پرودگار وائمه علیهم السلام🤲 شهادت جانگداز دهمین اختر تابناک امامت و ولایت، حضرت امام هادی علیه السلام بر شما تسلیت وتعزیت باد.🙏🏿التماس دعا 🙏🏻🌹🤝🌺💐معجزه انقلاب اسلامی ایران 👆👆
📣 *خلاف آنچه تا حالا شنیده ایم🤔.* . *🔴رژیم پهلوی درآینه‌ی اعداد،ارقام و واقعیت‌ها...* 💥 علت‌اینکه بعضی‌ها گمان‌می‌کنند در دوران پهلوی ارزانی بوده،اینست که : قدیمی‌ها نرخهای زمان شاه را برای جوانان نقل می‌کنند ولی از درآمدهای آن زمان صحبتی نمی‌کنند . 🤭 تا جوانان با مقایسه‌ی این زمان با زمان شاه با یک محاسبه‌ی ساده، متوجه شوند که چه زمانی قدرت خرید مردم بالاتر بوده ‌است. 💢 حالا جهت‌اطلاع جوانان به چند نمونه اشاره می‌کنم: *1⃣خرید خودرو:* سال ۱۳۴۹ که پیکان ۱۸ هزارتومان بود حقوق یک کارمند رسمی در ماه ۲۰۰ تک تومانی یعنی دو هزار ریال بود. اگر می‌خواست پیکان بخرد باید حقوق ۹۰ ماه یعنی ۷/۵ سالش را پرداخت میکرد.😨 و یا یک مدیر دبیرستان که حقوقش ۵۰۰ تک تومانی و خیلی هم بالا و عالی بود باید حقوق ۳۶ ماهش را بابت خرید پیکانی که نه کولر داشت، نه هیدرولیک بود و نه ترمزش ضد قفل بود، پرداخت می‌کرد.😲 اهالی یک روستا با ۳۰ خانوار، با مشارکت هم توانسته بودند یک نیسان دست دوم! به قیمت ۱۵ هزار تومان آن هم قسطی بخرند،تا بتوانند با هم به شهر نزدیک خود بروند و شیر و لبنیات بفروشند و مایحتاج خود را خرید کنند.!!! 😨 ولی امروز عمده روستائیان خود صاحب یک نیسان یا ماشین دیگر هستند.!!!!😂 در آن زمان سالانه، کلاً ۳ هزار پیکان در کشور تولید می‌شد که آنهم به سختی فروخته می‌شد چون مردم توان خرید نداشتند... 😔 اما الان سالانه حدود ۱ میلیون *(حدود ۳۵۰ برابر زمان شاه)* انواع خودرو تولید می‌شود و برای خرید آنها به علت کمبود تولید و قدرت بالای خرید مردم، صف و نوبت است!!🤔 *2⃣قیمت دلار:* سال ۱۳۵۰، هر دلار آمریکا به قیمت آزاد ۱۰۵ ریال فروخته می‌شد. کارمندی که حقوق ماهیانه‌اش ۲۰۰ تک تومانی بود می‌توانست با حقوق ماهانه‌اش تقریباً *۲۰ دلار* بخرد.😨 الآن یک کارگری که حداقل دستمزد را می‌گیرد می تواند با دستمزد یک ماهش *۱۲۰ دلار* ۲۵هزارتومانی بخرد. ضمن اینکه قیمت دلار، تنها شاخص اقتصادی نیست و در کنار آن شاخص توسعه انسانی، کاهش فقر ، ارتقاء بهداشت و سلامت عمومی و... هم هست که همگی رشدچشمگیری داشته اند. 🟤 مثلاً در سالِ ۱۳۵۰ دستمزد روزانه‌ی یک کارگر در شهری مثل فردوس در خراسان جنوبی ۲۵ تا ۳۰ ریال بود . یعنی یک کارگر اگر سه روز و نیم کار می‌کرد می‌توانست *۱ دلار* بخرد. در حالی که امروز همان کارگر در شهر فردوس دستمزدش ۲۰۰ هزارتومان است و با سه روز و نیم کار می تواند *۲۸ دلار* ۲۵هزار تومانی بخرد!🤔 *3⃣اقلام مصرفی:* 🔵 زمان شاه یک حلب ۴/۵ کیلویی روغن نباتی ۲۹ تک تومانی قیمت داشت و کارگری که مزد روزانه اش درسال ۵۴ ، ۵۰ ریال بود تقریباً مزد ۶ روزش را می‌بایست بابت *۱ حلب روغن ۴/۵ کیلویی* پرداخت می‌کرد.😲 در حالی که امروز یک کارگر ساده با ۶ روز کارش می تواند بیش از *۱۰ حلب روغن ۴/۵ کیلویی* ۱۲۰ هزار تومانی بخرد. 🟠 سال ۵۴ مرغ منجمد کیلویی ۱۰۵ ریال فروخته می‌شد و مزد کارگر در شهر فردوس ۶۰ تا ۷۰ ریال بود. یعنی اگر یک کارگر تمام مزد روزش را می‌پرداخت نهایتاً *۶۷۰ گرم مرغ* خریداری می کرد.🤔 در حالی که امروز با دستمزد روزانه ۲۰۰ هزارتومانی‌اش و با گرانی شدید مرغ قریب *۵ کیلوگرم مرغ* می‌تواند بخرد. ❇️ سال ۵۴ قیمت یک موتور سیکلت یاماها ۱۰۰ خارجی ۵۶۰۰ تومان بود . کارمندی که حقوقش عالی بود یعنی ماهانه ۵۰۰ تومان می‌گرفت اگر می‌خواست موتور بخرد می‌بایست تقریبا حقوق یکسالش را پرداخت می‌کرد.😲 و اگر یک کارگر با مزد روزانه ۶ تومانی‌اش می‌خواست موتور بخرد می‌بایست *مزد ۹۳۴ روز کار* یعنی ۲/۵ سالش را پرداخت می‌کرد. 🤔 در حالی که امروز می تواند با ۵ ماه کار یعنی *مزد ۱۵۰ روز کار* یک موتورسیکلت ۱۲۵ بخرد. ✅ در زمان شاه نان سنگک ۵ ریال بود . کارگری که در روز ۶ تک تومانی مزد میگرفت *میتوانست ۱۲ عدد نان سنگک* بخرد. همین بود که مردم حاشیه شهرها و حلبی آبادها نان خوردن نیز نداشتند.!!!! 😨 ولی امروز کارگر با مزد یک روزش *می تواند بیش از ۶۰ عدد نان سنگک* ۳هزارتومانی بخرد. *4⃣خدمات عمومی:* 🔹 در طول ۵۷ سال حکومت پهلوی‌ها، کل شهر فردوس ۳۲۰ شماره تلفن هندلیِ غیر خودکار داشت . و بجز دو بخش سرایان و بُشرویه که هرکدام ۳ یا ۴ خط تلفن هندلی داشتند، در کل روستاهای استان خراسانِ بزرگ فقط ۳۱ روستا دارای یک خط تلفن برای تماس عموم مردم بودند😯 در حالیکه از ابتدای انقلاب تا سال ۶۴ یعنی در عرض ۶ سال، همین فردوس دارای ۲ هزار شماره تلفن خودکار گردید . و در سال ۷۴ بالغ بر ۹۵% روستاهای فردوس دارای تلفن خودکار خانگی شدند. ⬅️ کل شهر مشهد در ۵۷ سال حکومت پهلوی‌های ، ۴۱۰۰۰ شماره تلفن داشت . که درسال ۷۴ یعنی در عرض ۱۶ سال ۱۹۴/۰۰۰ شماره‌ی جدید به مردم واگذار شد . امروز کار به جایی رسیده است که هر کس به خط تلفن نیاز داشته باشد با مراجعه به مخ
ابرات آن را برای هرجای شهر که بخواهد، دریافت می‌کند. 🟤 در زمان شاه از برق سراسری و آب لوله کشی و راه آسفالته در روستاها خبری نبود و این یعنی انواع گرفتاری‌ها و عقب‌ماندگی‌ها و نیز شیوع انواع بیماری ها بین مردم و... 😨 اگر وضع مالی‌ات خوب بود، تازه می توانستی به پزشک هندی، پاکستانی و بنگلادشی مراجعه کنی!!!😲 *5⃣صدا و سیما:* ❇️ در زمان شاهِ انگلیسی کل ایران فقط یک شبکه‌ و در سالهای آخر حکومتش دو شبکه تلویزیونی داشت که آنهم ساعت ۴ بعد از ظهر شروع و ۱۱/۵ شب تمام می‌شد.🤔 در حالی که بعد از انقلاب و تا امروز تعداد شبکه‌های تلویزیونی چنان زیاد و شبانه روزی شده که بسیاری از مردم برخی از شبکه را نمی شناسند!😂 *6️⃣ وضعیت دانشگاه و دانشجو:* 🔹 در زمان شاه دانشگاه فقط در مراکز معدودی از استانها دائر بود و در هیچ شهر کوچک و بزرگ دیگری دانشگاه وجود نداشت. تعداد دانشجویان سراسر کشور به ۵۰/۰۰۰ نفر نمی‌رسید 🔵 در حالی که امروز بیش از ۵۰ دانشگاه دولتی در سراسر کشور و دانشگاه آزاد اسلامی با حدود ۱۴۰ واحد دانشگاهی در داخل و بیش از ۱۰ واحد دانشگاهی بین المللی در سایر کشور ها مشغول فعالیت هستند. ✅ قریب ۴/۰۰۰/۰۰۰ دانشجوی دختر و پسر در مقاطع کاردانی، کارشناسی، کارشناسی ارشد، دکترا و فوق دکترا در این دانشگاه‌ها اشتغال به تحصیل دارند . یعنی قریب ۸۰ برابر زمان پهلوی👏 💢 در زمان شاهِ پهلوی جوّ مدارس و دانشگاه‌ها‌ بگونه‌ای بود که‌بی‌حجابی را تشویق و حجاب را تحقیر و مذمّت می کردند. لذا دختران اکثراً و به اجبارِ محیط، بی‌حجاب‌ به‌ مدارس‌ و دانشگاه‌ها می‌رفتند و بسیاری از دختران ایرانی که استطاعت مخارج تحصیل را نیز داشتند، بخاطر همین اجبار، از تحصیل محروم بودند...😔 *منبع: آرشیو روزنامه‌های دوره پهلوی از سال ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷* با زبان علم صحبت کنیم و *حق جو، حق گو و حق پذیر باشیم ، باشد تا رستگار شویم. قضاوت خیلی سخته مراقب قضاوتهای خودمان باشیم .جان برکفان گمنام بابصیرت بدون مرز گام دوم انقلاب.
هدایت شده از رستم قنبرلو
🌹🤝🌹💐"یا ذالجلال و الاکرام "سلام علیکم، صبحتون به خیر و سلامتی، امروز وهرروزتون سرشار از آرامش و شادکامی و لطف و رحمت و کرامت الهی🤲التماس دعا 🙏🏻🌹🤝🌹💐
هدایت شده از رستم قنبرلو
🌹🌺🤝🌸💐"يا قاضی الحاجات "سلام علیکم، صبحتون به خیر و سلامتی، امروز وهرروزتون سرشار از آرامش، شادی و موفقیت 🤲التماس دعا 🙏🏻🌹🌺🤝🌸💐
هدایت شده از رستم قنبرلو
▪️امروز *رهبر معظم انقلاب* به مدیر مسئول کیهان پیام فرستاده و گفته: *«یادداشت امروز آقای محمد صرفی، یک آفرین دارد».* این یادداشت آقای صرفی نویسنده‌ی خوش ذوق، با سواد و بی‌ادعای کیهان، درباره حاج قاسم که توجه رهبری را جلب کرده است ⬇️✒️✒️✒️✒️⬇️ ستاره قاسم در کهکشان راه خمینی(یادداشت روز) چقدر خوب است که کودکان وقتی به دنیا می‌آیند کسی نمی‌داند سرنوشت چه تقدیری برای آنان رقم زده و تاریخ برای شانه نحیف برخی از این کودکان‌گریان، چه مأموریتی گران‌سنگ تدارک دیده است. آری! اینگونه بود که دست فرعون به‌رغم تمام دست و پا زدن‌هایش، به فرزند عمران و یوکابد نرسید و موسی دودمان طاغوت عصر خود را در نیل بر باد داد. و آن زمانی بود که از چشم دنیااندیشان و ظاهربینان کار مؤمنان به پایان رسیده بود؛ در پیش، امواج خروشان نیل بود و از پس، لشکر جرّار فرعون. اما تقدیر الهی چیز دیگری بود. پس فرمان آمد که ‌ای موسی! عصای خود را بر دریا بزن ... و شد آنچه ناشدنی می‌نمود. تابستان سال 1953 برای «دوایت آیزنهاور» سی و چهارمین رئیس‌جمهور آمریکا شیرین بود. ماموران سازمان CIA در تهران به فرستادگان و مزدوران بریتانیایی که دیگر کبیر نبود پیوستند و عملیات آژاکس را با موفقیت به سرانجام رساندند. دولت وقت با کودتا سرنگون شد و شاه لرزان و فراری دوباره بر تخت نشست. «آلن دالس» رئیس ‌CIA اگر از آینده چیزی می‌دانست بدون شک پنج سال بعد، تیمی از ماموران خود را بار دیگر راهی ایران می‌کرد اما این بار نه به مقصد تهران بلکه به «قنات‌ملک»، روستایی در دل کویر مرکزی ایران. به خانه ساده و محقر مشهدی حسن.  اما نه آیزنهاور و دالس می‌دانستند و نه حتی مشهدی حسن و فاطمه که آن کودکی که روز اول فروردین سال 1337 پا به زمین گذاشته و ‌گریه می‌کند، چه آینده‌ای و مأموریتی در پیش دارد. فرزند سوم خانه بود و نامش را گذاشتند قاسم. انتخابی به‌جا و نامی نیکو بود. این طفل شیرخوار و روستازاده گمنام، مأموریت داشت چیزهایی را قسمت کند. از این باب همه ما قاسم هستیم چرا که در زندگی چیزهایی را با دیگران و بین دیگران قسمت می‌کنیم. اما قرار بود او از همه ما و قاسم‌ها، قاسم‌تر باشد.  دنیا معرکه‌های عجیب و غریب و شگفتی‌های فرامحاسباتی کم ندارد. نقاطی به ظاهر بسیار دور و بی‌ربط در گوشه و کنار کره‌خاکی هستند که هیچ دستگاه محاسباتی و عقل و حتی خیالی نمی‌تواند میان آنها خطی برقرار سازد. وقتی مامور ساواک سال 1342 با ریشخند از آقا روح‌الله پرسید یارانت کجا هستند، آن مرد خدا که دلش از خورشید هم گرم‌تر و چشم‌هایش از برق آسمان گیراتر بود، با دلی آرام و قلبی مطمئن پاسخ داد؛ سربازان من در گهواره‌ها هستند. یحتمل مأمور مفلوک سازمان اطلاعات و امنیت کشور، پوزخندی زده و در دل یا زیر لب گفته باشد عجب آخوند خوش‌خیالی و چه خیالات خامی! نمی‌توان به واکنش آن مأمور چندان خرده گرفت. آن روز قاسم سلیمانی پنج ساله بود، مهدی باکری و اسماعیل دقایقی 9 ساله، حسن باقری و ابراهیم همت هشت ساله، حسین خرازی شش ساله، احمد کاظمی، مهدی زین‌الدین و حسن تهرانی‌مقدم 4 ساله، محمود کاوه و علی ‌هاشمی 2 ساله. کودکانی دور از هم، هر کدام در شهری و روستایی. آن ستاره‌های دور از هم در کهکشان راه خمینی. آن‌قدر دور که هیچ منجمی نمی‌توانست پیش‌بینی کند روزی که چندان دور نیست این ستاره‌ها در یک مدار قرار خواهند گرفت و چشم آسمان از نورشان روشن خواهد شد. تازه این کودکان فرماندهان سپاه خمینی کبیر بودند و بسیاری از سربازان آنان حتی هنوز پای بر زمین، این «سیاره رنج» نگذاشته بودند. گفتیم فرمانده و سرباز! بگذار همین‌جا تکلیف این دو کلمه را روشن کنیم. می‌دانی چرا فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران که نامش لرزه بر ‌اندام دشمنان می‌انداخت خود را همیشه سرباز می‌دانست و می‌نامید و وصیت کرد بر سنگ مزارش بنویسند سرباز قاسم سلیمانی؟ همان سربازی که چند روز پیش یک رسانه آمریکایی با کینه‌ای عمیق نوشت سلیمانی شبه نظامیان عراق، لبنان و یمن (افغانستان و پاکستان و سوریه و فلسطین را جا‌انداخته) را به یک اتحاد راهبردی متصل و نیروی قدس را به نوعی ناتو تبدیل کرد.  در روزگاری که آدم‌ها به دنبال نام هستند و برای خود لقب می‌سازند و می‌تراشند و برای محکم‌کاری سفارش می‌دهند، مردی که سرنوشت منطقه و بلکه جهان را تغییر داد، به او لقب «فرمانده سایه‌ها»، «خردکننده داعش» و «قوی‌ترین مرد خاورمیانه» داده بودند و فرماندهان ارتش آمریکا به او حسادت می‌کردند، خود را سرباز می‌داند. ریشه ماجرا به همان پیرمرد طوفانی برمی‌گردد که بر صندلی ساده حسینیه جماران می‌نشست و آرام سخن می‌گفت و دنیا را به لرزه درمی‌آورد. قاسم شاگرد مکتب حضرت روح‌الله بود. همان که بنیانگذار انقلابش می‌خواندند، مرد قرن، سیاستمدار عصر، تغییردهنده جهان و تاریخ و... البته که همه اینها بود اما وقتی یکی از مریدا
هدایت شده از رستم قنبرلو
نش فریاد زد؛ «ما همه سرباز توئیم خمینی، گوش به فرمان توئیم خمینی»، باز ساده اما از روی عقیده و منطبق با عمل خویش گفت؛ «نه من سرباز توام و نه تو سرباز من. همه سرباز خداییم ان‌شاءالله.»  آدم‌های خوب کم نیستند و کم ندیده‌ایم. شاید ما هم آدم‌های خوبی باشیم چرا که گاهی کارهای خوبی می‌کنیم. بخشی از شادی و وقت و توانایی و پول خود را با عده‌ای قسمت می‌کنیم. شاید برخی خوب‌تر باشند و از قوه قهریه خود نیز برای خوب بودن و خوبی کردن استفاده کنند. مثلاً وقتی می‌بینند به کسی دارد ظلم می‌شود، سینه سپر کنند و وارد معرکه شوند. مأموریت قاسم تقسیم کردن بود. آرامش و امنیت و شادی و لبخند و در کنارش ترس و وحشت و اضطراب. آنچه قاسم را از دیگر خوبان سوا می‌کرد، آن بود که او اهل قناعت نبود. بله! قناعت همیشه هم چیز خوبی نیست. اگر در تقسیم خوبی‌ها به دایره تنگ و حقیری در اطراف خود قناعت کنی، چنین می‌شود. قاسم آرامش و امنیت و لبخند را برای همه انسان‌های روی زمین می‌خواست نه فقط برای اهالی قنات‌ملک و کرمانی‌ها و ایرانی‌ها. برای او فرقی نداشت که این زن و مرد و کودک چه زبانی دارند، چه آیینی و خطوط جغرافیا آنان را چگونه تقسیم کرده است. امنیت و آرامش و لبخند حق همه بود و وحشت و اضطراب حق همه آنهایی که آن حق را از دیگران سلب کرده بودند. اینجاست که قاسم را می‌توان در دو شمایل دید. شمایلی نرم‌تر از حریر و دل‌نازک‌تر از کودکان که گویی هنوز کودکی پنج ساله در قنات‌ملک است. همانقدر دل کوچکی دارد. از ته دل می‌خندد و مثل ابر‌بهار‌گریه می‌کند. و شمایلی دژم و غضبناک که گویی خدای جبار و منتقم به او مأموریت داده است تا بندگان طاغی و خونریزش را به دست او هلاک کرده و راهی دوزخ سازد.  خیابان‌های شلوغ و تاریک ما برای نام تو حقیر و کوچک‌اند. روزی ستاره‌ای بزرگ و پرنور کشف می‌شود و نام تو را بر آن خواهند گذاشت. بلندمردا! نامت بلند باد که آب و آتش در چشمان تو به هم می‌رسید و خوشا بحال آنانکه در روزگار رجعت بار دیگر آن چشم‌های پرفروغ را می‌بینند و میانشان نور تقسیم خواهی‌کرد. *محمد صرفی*
هدایت شده از رستم قنبرلو
🌹🌹🤝🌹💐"یا ارحم الراحمین "سلام علیکم، صبحتون به خیر و سلامتی، امروز وهرروزتون سرشار از لطف ورحمت ومهرمحبت الهی 🤲التماس دعا 🙏🏻🌹🌹🤝🌹💐
هدایت شده از رستم قنبرلو
🌹🌸🤝🌺💐"یا حی یا قیوم "سلام علیکم، صبحتون به خیر و سلامتی، امروز وهرروزتون سرشار از آرامش، شادی ،شادکامی، استقامت وپایداری 🤲التماس دعا 🙏🏻🌹🌸🤝🌺💐
هدایت شده از رستم قنبرلو
🌹🤝🌺💐"لااله الا الله الملک الحق المبین "سلام علیکم، صبحتون به خیر و سلامتی، امروز وهرروزتون سرشار از آرامش، شادی و موفقیت ،بانثار فاتحه بر ارواح همه پیامبران الهی، اولیا، صلحا، شهدا ،اموات از مؤمنين و مؤمنات بد وارث وبی وارث باذکر صلوات بر محمد و آل محمد صل الله علیهم اجمعین 🤲التماس دعا 🙏🏻🌹🤝🌺💐