eitaa logo
آستانِ مهر
7.2هزار دنبال‌کننده
11.8هزار عکس
3.1هزار ویدیو
70 فایل
کانال رسمی «فرهنگی خواهران» آستان مقدس حضرت معصومه علیهاالسلام ✔اطلاع رسانی اخبارخواهران حرم Admin: @Mehreharam سایت 🌐astanehmehr.amfm.ir اینستاگرام: https://Instagram.com/astanehmehr ایتا: https://eitaa.com/joinchat/3163553795Cd8320e803c
مشاهده در ایتا
دانلود
2_144171263840496252.mp3
زمان: حجم: 17.96M
🎧 توتکرارنمیشوی قسمت ششم توی قسمت قبلی شنیدیم که دم دمای محرم بود مامان لیلیت به کارای مسلمونا ایراد میگرفت وهیات ها رو یه جورایی مسخره میکرد ولی درعوض لیلیت تمام آرامششو مدیون صحیفه سجادیه ی مسلمونا بود اونروزا منافقا همینجوری به هربهانه ای آدما رو ترور میکردن و لیلیت باخودش می اندیشید یه روزی نوبت اونا میشه تا خونه شونو متفجر کنن.... دکتر باخنده به لیلیت گفت قرصایی که بهت دادم اسمارتیز بود و این خودش بوده که کمک خودش کرده و ترسهاشو تونسته کنترل کنه... مامان لیلیت سردرد گرفته بود و فکر میکرد میگرنش تقصیر صدای هیاته و این لیلیت رو ناراحت می‌کرد.. ...شهلا خندید وگفت این پلاکو مادربزرگم گذاشت توی گردنش و روش نوشته اباالفضل اون به ژان میگه اباالفضل و میگه بچه مسلمون نباید اسمش مسیحی باشه... اونروز عمه لیلیت با دیدن ژان کوچولو خیلی خوشحال بود و داشت اثر انگشت کوچولوشو برای یادگاری برمی داشت که ناگهان باصدای وحشتناک مردی که توی کوچه فریاد میزد ترس تمام وجودشو گرفت... ینی موضوع چی بود؟ 🍃حالا باهم ادامه داستان رو بشنویم... 🎙 با خوانش هنرمندانه ی نویسنده ی کتاب مطهره‌پیوسته ༺◍⃟჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ تنهاکانال رسمی بانوان حرم https://eitaa.com/joinchat/3163553795Cd8320e803c