تو تکرار نمیشوی قسمت آخر.mp3
76.58M
#قسمت_هفتادوهشتم
#رمانتوتکرارنمیشوی
قسمت آخر
درقسمت قبل گذرزمان رو دیدین؟
لیلیت با جاوید زندگی خوبی داشتن... وقتی دوباره جاوید حرف رفتن به یه مسافرت تنهایی دیگه رو زد، لیلیت ناراحت شد و اعتراص کرد و کمی هم به جاوید شک کرد رفتار جاوید عوض شد به جهیزیه عروس کمک میکرد توی کارای جهادی درروستاهای محروم میرفت و کمک میکرد لیلیت تعجب میکرد
جاوید گفت یه جیزی میگم درنظرداشته باش قلب لیلیت ریخت ین جمله رو سیدمهدی میگفت... گفت نقطه اتصال بین بنده و خدا کاربرای بنده های خداست لیلیت گفت تو معرکه ای بابا... قرارشد مهمونی بگیرن و غذا بگیرن لیلیت همینجوری متعجب میشد و ...
لیلیت فهمید جاوید بعداین مهمونی میخواد بره یه اردوی جهادی طولانی شاید برای یک ماه و....
لیلیت غمگین شد....
❤️❤️
حالا بیایید باهم ادامه ماجرا رو بشنویم
🎙 با خوانش هنرمندانه ی نویسنده ی کتاب مطهرهپیوسته
༺◍⃟჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
تنهاکانال رسمی بانوان حرم
https://eitaa.com/joinchat/3163553795Cd8320e803c