🍃 #مهر_و_ماه
دلم می خواهد به ملتمسانهترین شکل ضریحت را با پنجههای دلم بگیرم.
چشمانم را دخیل پنجره فولادت سازم و تمام تمناهایم را قربانی درگاهت کنم.
دل بریدن از هر آنچه در این دنیا مانعی بین من و تو شده را با آغوش باز میپذیرم و دل میکَنم از آنچه هست و نیست.
تنها گوشه نگاهی از تو را میخواهم ای غریب الغربا.
اینک من غریب درگاهت هستم آقاجان...
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
#مشهد
🔷🔸💠🔸🔷
@astanehmehr | «آستانِ مهر»
پنجمین جلسه هیئت مشکات الکریمه به مناسبت روز معلم با حضور بانوان جوان و دانشجویان دانشگاه فرهنگیان قم برگزار شد.
در این جلسه سرکار خانم شاه جعفری استاد حوزه و دانشگاه در مورد مهارتهای زندگی صحبت کردند. همچنین در بخشی از محفل امروز دانشجوهای دانشگاه فرهنگیان با دعوت از معلمان خود به هیئت، که در رسیدن به جایگاه علمی به آنها کمک فراوان کرده بودند و در کنار تدریس، با صبوری و گذشت و مهربانی به آنها درس زندگی نیز، آموخته بودند در حرم مطهر، از آموزگاران خود تقدیر کردند و معلم و شاگرد به بیان خاطرات دوران تحصیل خود برای مهمانان محفل پرداختند.
#گزارش_تصویری
#مشکات_الکریمه
#هیئت #جوان
#دختران_جوان
#دانشجو
🔷🔸💠🔸🔷
کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلاماللهعلیها
@astanehmehr
#عرض_ارادت
زندگی با تو برایم بوی ریحان میدهد
بوی جنت میدهد
〰️⚜〰️⚜〰️⚜〰️
@astanehmehr
#تلنگرانه
🍁همیشه میشه تموم کرد!
فقط بعضی اوقات دیگه نمیشه
دوباره شروع کرد...
჻ᭂ࿐✰🌸჻ᭂ࿐✰
🌸 #مهربانو
❌ تو ویار نداری؟ 🧐
❌ اذیت نمیشی؟! ضعیف نمیشه بدنت؟ 😳
❌ سخت نیست پشت سر هم باردار شدی؟
❌ نمیگی من که سنم کمه چند سال دیگه با فاصله باردار بشم چرا عجله؟! 🤔
💢 قطعا هر بارداریای در بهترین شرایط، باز هم یه سری چالش داره؛
چالشهای جسمی یا حتی روحی،
⭕️ از گوشه کنایههای اطرافیان نا آگاه گرفته،
تا طعنه زدن فیلمهای سینمایی ایرانی! به خانواده های باشکوه و...
بله... فرزند دار شدن تو جامعه ای که هنوز باور غلط: فرزند کمتر زندگی بهتر وجود داره
الحق که سختی های خودش رو داره
⭕️⭕️اما⭕️⭕️
در تاریخ، به ندرت اتفاق میفته که یه کاری مثل #فرزند_آوری جهاد محسوب بشه... 😊
به ندرت اتفاق افتاده که رهبر جامعه تاکید فراوان روی این مسئله داشته باشه...
حالا چرا جهاده؟ 🤔
سخته دیگه...
سختی تربیت، تر و خشک کردن، مسائل اقتصادی، ضعیف شدن بدن مادر، حتی گاهی فشار به پدر خانواده!!
اما یادمون نره که 💢جهاده💢
و قطعا سختی های خودش رو داره.
ممکنه من بتونم بگم حالا سنم کمه فرصت دارم با فاصله باردار بشم
اما،
ایران، کشور #امام_زمان، برای نیفتادن تو تله جمعیتی، خیلی فرصت نداره و خیلی زود باید چاره اندیشی کرد.
☘ الان که نسل جوون وجود داره، اگه آمار فرزندآوریها بالا نره، دیگه نمیشه علاج کرد...
و اینکه:
کشوری که نیروی جوان نداشته باشه، به زودی دشمن بهش مسلط میشه 😞
🌿الان وقت جهاده🌿
🌿وقت معامله با خداست🌿
🌿وقت لبیک گفتن به نائب امام زمانمونه🌿
شاید چند سال دیگه دیر باشه...
🔷🔸💠🔸🔷
@astanehmehr | «آستانِ مهر»
📖 #دو_خط_شعر
تاجی از آفتاب سر قم گذاشتند
نوری ز عشق در دل مردم گذاشتند
بانو! تو آمدی، سر هر سفرهٔ تهی
سیب گلاب و سبزه و گندم گذاشتند
باران گرفت و عطر هزاران گل انار
روی لب کویر تبسّم گذاشتند
از برکت قدوم شما شوره زارها
رودی شدند و سر به تلاطم گذاشتند
این شهر را به عشق شما شهر اهل بیت
شهر ستارگان زمین، «قم» گذاشتند
اینجا برای چیدن یک خوشه یاد تو
هر گوشه از حریم تو را خم گذاشتند
دستان مهربان تو را آسمانیان
بر شانه های خسته مردم گذاشتند
هر کس مقیم شهر تو شد در پیاله اش
یک جرعه آفتاب و ترنّم گذاشتند
✍🏻 مریم سقلاطونی
#نگین_زیبای_قم
🔷🔸💠🔸🔷
@astanehmehr | «آستانِ مهر»
🕊 #شهد_عشق
شهید حمیدرضا الداغی همدانشگاهی من بود. اواخر دههٔ هفتاد. من ارتباطات میخوندم و حمید حسابداری(اگر اشتباه نکنم). من بچه مذهبی دانشگاه بودم و اون بچه خوشتیپ دانشگاه. ظاهراً هیچ صنمی باهم نداشتیم. ماجرای آشنایی ما برمیگشت به جنجال و نزاعی که سرِ مسابقات فوتبال دانشگاه به راه افتاد. وسط بازی تیم ما، مدافع حریف یه خطای ناجور روی من کرد. من بلند شدم و اعتراض کردم. بازیکن حریف فحاشی کرد و من یه لحظه خون به مغزم نرسید و درگیر شدم. در کسری از ثانیه، ۷-۸ نفر ریختن رو سر من و کأنه با قاتل پدرشون طرف هستن… زیر مشت و لگد و فحاشیها، حمید رو دیدم که به هواخواهی من وارد معرکه شده و داره یکی پس از دیگری رو مینوازه… تا جایی که یادمه ورزشکار بود و حتی توی مسابقات رزمی هم اسم و رسمی داشت. دعوا که تموم شد متوجه شدم هر دوی ما رو با تیزی نشون کردن؛ من گوش راستم و حمید گوش چپ...
رفتیم بیمارستان و سهم هر کدوم سه چهارتا بخیه شد و گوشهامونو پانسمان کردن. از فردا توی دانشگاه معروف شدیم به گوشبریدهها…
شکایت کردیم و دادگاه برامون طول درمان برید و دیه. ۲۵۰هزار تومن برا ضارب دیه بریدن. بابای طرف اومد به التماس و خواهش که ببخشیمش. یه کارگر ساده بود که یحتمل ۲۵۰هزار تومن، حقوق چندماهش میشد. از دست پسرش شاکی بود. حمید با همون برخورد اول راضی شد و منم راضی کرد که ببخشیمش و بخشیدیمش…
🎙 مهدی عرفاتی
#حمید_رضا_الداغی #شهید_غیرت
🔷🔸💠🔸🔷
@astanehmehr | «آستانِ مهر»