15.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حال و هوای مدارس شهرضا شهدایی شد
شهرضا (پانا) _ دانش آموزان مدارس شهرضا با شهید گمنام دفاع مقدس تجدید میثاق کردند.
دانش آموزان مدارس شهید جدیدهدار، هنرستان زنده یادتقوی، دبیرستان دخترانه حکیم فرزانه، دبیرستان شهید قدوسی، دبیرستان شهید رجایی، هنرستان دخترانه زنده یادحمیده کاظمی، دبیرستان دخترانه شهید طالقانی، هنرستان دخترانه فرهنگیان، دبیرستان دخترانه شهید زمانی، دبیرستان دخترانه ۲۲ بهمن، دبیرستان پسرانه حکیم الهی، دبیرستان پسرانه شهیدقدوسی و هنرستان زنده یاد کوپایی میزبانی شایسته ای از این شهید گرانقدر انجام دادند.
حضور خادمین حرم رضوی با پرچم بارگاه ملکوتی امام هشتم، حضرت علی بن موسی الرضا(علیه السلام) شکوه ومعنویت خاصی به این برنامه زیباومعنوی بخشیده بود.
1671475730485.jpg
7.06M
سفره مهربانی در یلدای فاطمی
به همت کانون های خدمت رضوی شهرستان شهرضا رقم خورد.
در آستانه شب یلدا و در روز چهارشنبه امام رضایی تعداد ۷٠ بسته غذایی شامل: گوشت، نان، میوه،آجیل و شیرینی تهیه و بین خانواده های نیازمند تحت پوشش کانون توزیع گردید.
همچنین با پیگیری خادمیاران کانون تعلیم و تربیت تعداد ۳٠ پرس چلومرغ همراه با میوه، شیرینی و تنقلات و روغن، ماکارونی، رب گوجه در اختیار خانواده دانش آموزان نیازمند قرار گرفت.
یاد آور می شود برای تهیه این بسته ها حدود ۱۶٠ میلیون ریال هزینه شده که توسط خادمیاران و یاوران رضوی و خیرین شهرضائی تامین گردید.
استقبال باشکوه کارکنان آموزش و پرورش ومدارس شهرستان شهرضا از شهید گمنام دفاع مقدس و پرچم و خادمیاران رضوی
به گزارش خبرنگار أستان نیوز در ایام فاطمیه و همزمان با روز چهارشنبه امام رضایی در این مراسم معنوی پیکر مطهر یکی از شهدای گمنام و گرانقدر دفاع مقدس که در عملیات بدر به شهادت رسیده بود، بر دستان کارکنان مدیریت آموزش و پرورش شهرستان شهرضا تشییع و سپس در ۱۵ مدرسه شهرستان ، استقبال باشکوه دانش آموزان قرار گرفت.
شایان ذکر است حضور خادمیاران و مداح رضوی به همراه پرچم بارگاه ملکوتی امام هشتم حضرت علی بن موسی الرضا(علیه السلام) شکوه ومعنویت خاصی به این برنامه زیبا بخشیده بود.
#همه_خادم_الرضائیم
#گزارش_تصویری 📸
🔺با همت خادمیاران و یاوران کانون رضوی شهرستان شهرضا تعداد ۷۰ بسته معیشت یلدایی شامل گوشت، نان، میوه، شیرین و....و تعداد ۳۰ پرس غدای گرم بین دانش آموزان خانواده های مددجو و نیازمند توزیع شد.
💠💠💠💠💠💠
#کانون_خبر_و_فضای_مجازی
#دبیرخانه_کانونهای_خدمت_رضوی_اصفهان
#همه_خادم_الرضاییم
#گزارش_تصویری
خادمیاران و یاوران کانون خدمت رضوی شهرضا همراه با پرچم بارگاه ملکوتی امام هشتم، حضرت علی بن موسی الرضا «ع» در مراسم تشیع شهدای گمنام در چهارشنبه امام رضایی شرکت کردند .
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
#کانون_خبر_و_فضای_مجازی
#دبیرخانه_کانونهای_خدمت_رضوی_اصفهان
#همه_خادم_الرضاییم
#گزارش_تصویری
به همت خادمیاران و یاوران کانون خدمت رضوی شهرستان شهرضا و کانون بسیج مداحان شهرضامراسم سوگواری وعزاداری صدیقه الشهیده حضرت زهرا« س» سه شب در مسجد حضرت سلمان فارسی این شهرستان برگزار گردید.
✨✨✨✨✨✨
#کانون_خبر_و_فضای_مجازی
#دبیرخانه_کانونهای_خدمت_رضوی_اصفهان
سلام علیکم خدا قوت
با تقدیر و تشکر از مدیریت و برادران و خواهران خادمیار کانون مرکزی خدمت رضوی شهرضا که در مراسم ترحیم و هفته مرحوم کربلایی عباسعلی عطایی شرکت نمودید از طرف کانون داغدار عطایی و براتی کمال تشکر را داریم
انشاالله در مراسم شادی عزیزانتان جبران خواهیم کرد ارادتمند برادران براتی
ومن الله التوفیق
31.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
میثاق فرهنگیان ،دانش آموزان و کارمندان مدیریت آموزش و پرورش شهرستان شهرضا با شهیدجاودان آذرماه سال ۱۴۰۱
خاطره ی زیبای یکی از خادمین رضوی.
سوار اتوبوس شدم و دیدم یک دختر خانم خوش صورت و خوشگل نشسته و شالش روی شونه هاشه، آروم رفتم کنارش نشستم بعد از چند دقیقه گفتم دختر خشگلم شالت افتاده پایین ها!!!
دختر خیلی سرد گفت میدونم
گفتم خب نمیخوای درستش کنی؟ فورا گفت نه
گفتم خب موهاتو گردنتو داره نامحرم میبینه، نگاه کن اون پسرای جوون چشماشونو ازتو برنمیدارن دارن از نگاه کردن به تو لذت میبرن، هم تو هم اونا دارین گناه میکنین فدات شم!
هنوز نزدیک حرم امام رضاییم ها!!!
دختر برگشت به من نگاه کرد منتظر بودم هرلحظه شروع کنه به فحاشی و دعوا، اما یهو زد زیر گریه سرشو گذاشت رو شونم و با گریه گفت آخه شما
چی میدونید از زندگی من؟!
صبح تاشب دوشیفت مثل سگ کار میکنم نمیتونم زندگی کنم پدرو مادرم هر دوتا مریضن، پدرم نمیتونه کار کنه و خرج خونه و درمان اونا افتاده گردن منه بدبخت! نه خواهر دارم نه برادر، دیگه نمیتونم بریدم.
۲۱ سالمه ولی مثل ۵۰ ساله ها شدم!
به دختر گفتم عزیزم تو سختی های زندگی به خدا توکل کن برو پیش امام رضا ع بگو به خاطر تو حجابمو درست میکنم، تو هم این خواسته ی منو برآورده کن.
دختر گفت به خدا روم نمیشه چند ساله حرم نرفتم.
همون لحظه یک خانم مانتویی متشخص و موجه سوار اتوبوس شد و روبروی ما نشست.
دختر گفت همون اطراف حرم دو جا فروشندگی میکنم ولی آخرماه کلا پنج شش میلیون بیشتر دستمو نمیگیره واقعاً خسته شدم.
گفتم با امام رضا معامله میکنی یانه؟ با چشمای پر از اشک گفت آره. همینجا جلوی شما به امام رضا ع قول میدم حجابمو درست کنم ایشونم به زندگی سامان بده، الانم میشه شما شالمو برام ببندین؟
منم مشغول بستن شال شدم که یک دختر خانم محجبه همسن خودش اومد جلو و یک گیره ی خوشگل بهش داد و گفت اینم هدیه ی من به شما به خاطر محجبه شدنت.
شالو که بستم، گفت میشه یک عکس ازم بگیری ببینم چطور شدم؟
ازش عکس گرفتم همونطور که نگاه میکرد اون خانم مانتویی گفت دختر گلم اسمت چیه؟ دختر گفت عاطفه
گفت عاطفه جان من پزشکم و منشی مطبم حامله است و دیگه نمیخواد بیاد سرکار. دنبال یک منشی خوبی مثل خودت میگردم بامن کار میکنی؟
دختر همونطور که چشماش پر از ذوق و خوشحالی بود گفت ولی منکه بلد نیستم
خانم گفت اشکال نداره یاد میگیری حقوقتم از ۸ تومان شروع میشه کار که یاد گرفتی تا ۱۰ تومان هم زیاد میشه قبول؟
دختر همونطور که بی اختیار میخندید گفت قبول
برگشت سمت من و محکم بغلم کرد و گفت خدایا شکرت امام رضا ع دمت گرم.
همه خانم های داخل اتوبوس درحال تماشای اون بودن و خوشحال.
من یک کیسه پلاستیکی دستم بود دادم بهش گفت این چیه؟ گفتم این غذای امام رضاست.
من خادمم و این ناهار امروزم بود هرهفته میبرم با پسرم و آقامون میخوریم این هفته روزی شما بود.
دوباره زد زیر گریه ولی از خوشحالی بود نمیدونست چی بگه فقط تشکر میکرد
منکه رسیدم به مقصد و باید پیاده میشدم به سرعت گوشیش رو بیرون آورد و گفت میشه یک سلفی باهم بگیریم؟
عکس گرفتیم و شماره منو گرفت و پیاده شدم...
دیدم همه جا بر در و دیوار حریمت
جایی ننوشته است گنهکار نیاید💔