استاریسم؛
عالیقاپو که بری چشمت به گربههای کنار سقاخونه هم میوفته، یکم که چشم بگردونی صاحابشونم پیدا میکنی، پیرزن چشمقشنگ.
خوشگل ولی با لباسای کهنه، به گربههای اون اطراف غذا میده و برای رهگذرا دعا میکنه، تاکید میکنه که جوونیام خادم امامزاده صالح بودم و الان همسایه سقاخونهام، همیشه خدا از غرغرهای شوهرش میگه ولی یه عالمه حس خوب میریزه تو حلق آدم.
بخورید و بیاشامید ولی جان مادرتون کارفرهنگیا رو مختلط نکنید این بازی کثیف و تمومش کنید.
بابا یه سری طوری برا تنبلی و بیحوصله بودن و اخلاق سگیشون کلاس میذارن که آدم بخاطر شاداب و بَشاش بودنش غصهاش میشه.
به نظرم کار آموزش پرورش باید با جزئیات بیشتری توصیف بشه، مثلا باید اشاره کنن که دقیقا آموزش و پرورشِ چی؟ یه مشت عقدهایی؟ بزدل؟ چاپلوس؟ خروجی دستگاه دقیقا چیه
اون دبیر براندازه میاد با صدجور رنگ و لعاب برا دانشآموزا صحبت میکنه جذبشون میکنه بعد دبیر دینی میخواد امربهمعروف کنه میگه شما موهاتون بیرونه هرزهاید، عالیه اصلا