eitaa logo
استاریسم؛
247 دنبال‌کننده
485 عکس
59 ویدیو
5 فایل
به این فکر کن که بود و نبودت به کتف کسی هست یا نه؟ -مدافع حقوق ماهی‌قرمز‌ها؛ ‐اردبیل فن.
مشاهده در ایتا
دانلود
امام حسین سلام. نمیدانم نامه چندمی است که برایتان مینویسم حتی این را هم نمیدانم که میان انبوه نامه‌های نورانی، نامه کدر من به چشمتان می‌آید یا نه، نمیدانم حتی خِیل نامه‌هایی که تاکنون برایتان نوشته‌ام را خوانده‌اید یا نه. اما مینویسم چون همیشه و همه جا از کرامت شما شنیده‌ام. شما با نورانی‌ترین‌ها در بلندای تاریخ ایستاده‌اید و ما مانند شمع‌های کوچکِ در آستانه‌‌ی خاموشی در قعر دنیا به حرص و هوس خود مشغولیم و دغدغه‌هایمان از افراد و اشخاص بالاتر نمیرود. درگیر فرعی‌ترین اتفاقات و بی‌اهمیت‌ترین موضوعات، گردِ جهان میگردیم و میگردیم و جهان میگردد و ما روسیاه‌تر میشویم. نگذار خاموش شویم اقا، شمعی کوچکیم و با هر باد و هوسی میلرزیم و کم نور میشویم و کم‌ نور تر، شمایید که سرپناه مایید، شمایید که حتی در سیاهی مطلق هم به دلمان گرما میبخشید و از نورتان به ما هدیه میدهید. میدانم‌؛میدانم که کم گذاشتیم برایتان کم گذاشتیم، برای دردانه‌تان کم گذاشتیم، شما تنهایمان نگذار، ما توان نداریم اقا، ما زیر پرچم شما نباشیم‌ دوام‌ نمیاوریم آقا.
منو از سلیطه بازیام و کارام‌ قضاوت نکنید من ته دلم هیچی نیست -ابن ملجم چند قرن پیش:
میشه عکس غذاهاتونو نکنید تو چشم ما؟ میشه تو فضای عمومی غذاهای بودار نخورید؟
مثلا میری کانال کبرا خانوم و باز میکنی برات از چند زاویه عکس خیار گاز‌زده با ویوی قهوه و کتاب گذاشته، بابا خیارتو کوفت کن دیگه لامصب
همون موقع که دارم تو کتابخونه از گشنگی تلف میشم یهو بوی کباب میاد، نمیتونی بری بیرون غذاتو کوفت کنی؟ یا مثلا طرف تو اتوبوس رو به روت نشسته داره پیتزا میخوره‌. آدم میمونه چی بگه از بیشعوری مردم
صبح زیبام این شکلی شروع شد:
استاریسم؛
صبح زیبام این شکلی شروع شد:
بعد اتوبوس اومد رد شد واینساد سوارم کنه دیرم شد.
بعد اومدم کتابخونه وسایلام رو چیدم رومیز رفتم کتاب امانتی رو پس بدم به کتابخونه، برگشتم دیدم یک عدد انسان کم‌شعور وسایلام رو از میز برداشته گذاشته رو میز دیگه میگه این جای منه.
استاریسم؛
ازونجایی‌ که تو کتابخونه با همه دعوام شد ازین به بعد با این ویو براتون عکسای انگیزشکی که مثلا من چقد درسخونم میذارم
تو راه دوتا پیرمرد ۶۰_۷۰ ساله دیدم‌ کل مسیر اینطوری دست در دست هم راه می‌رفتن