ا༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀ا
«ازدر خانه ما جای دیگه «نرو»...!
🎙فاضل گرامی آقای علی قنبری بیدگلی:
پدر بزرگم، حاج علیجانی قنبری دربارۂ یکی از دوستانش که از سادات محترم محلّهٔ «سلمقان» بیدگل بوده [این داستان را تعریف میکرد]، به نام مرحوم سیّد ماندهعلی سیّدی.
🔸سیّد ماندهعلی سالیانِ سال بچهدار نمیشده و از فرط فقر و بیچارگی و نداری قصد داشته در سِلک صوفیه درآید.
🔹 آن سالها، بیدگل بیش از امروز صوفی داشته و تنی چند از مشایخ فرقهٔ گنابادی اهل بیدگل بودهاند.
🔸سیّد بیچاره دختر یکی از همین صوفیان پولدار را عقد میکند و کمکم با وعدهٔ پدرزنش، مایل به گرویدن میشود تا پدرزنش اموالی در اختیار وی بگذارد.
🔹شب، خواب عجیبی میبیند. در عالم رؤیا میبیند، یک میلهٔ آهنی به جایی نصب است و قفلهای فراوانی بر آن زدهاند.
🌹یکدفعه جدّش امام زینالعابدین علیه السلام تشریف میآورد و میگوید:
ماندهعلی! نگاه کن.
انگشتی به میله میزند و همهٔ قفلها باز میشود و میافتد پایین. امام میفرماید:
ماندهعلی! همهٔ قفلها به دست ما باز میشود، تو میخواهی به در خانهٔ اینها بروی؟ از درِ خانهٔ ما جایی نرو.
🔸صبح زود، (به اصطلاح مردم آران و بیدگل) پاشنهٔ کفشش را ورمیکشد و جادّهٔ کاشان را در پیش میگیرد. پیاده میرود تا در خانهٔ آمیرسیّدعلی یثربی.
🌹درِ خانه باز بوده و قبل از اینکه کلمهای حرف بزند، صدای میر سیّد علی از وسط صحن خانه به گوشش میرسد: ماندهعلی! رسیدی؟ بیا داخل.
کنار مرحوم یثربی مینشیند و میبیند ایشان ناگفته از خوابش خبر دارد و تأکید میکند که:
از درِ خانهٔ اهلبیت جایی نرو و عقیده و مذهبت را عوض نکن.
پولی هم به وی میدهد و میگوید:
برو متوسّل به جدّت امام سجّاد باش، خدا کمکت میکند.
🔹مرحوم سیّدی به بیدگل برمیگردد و با آن پول، آبوزمینی میخرد و مشغول کشاورزی میشود.
پس از مدّتی، خداوند به او پسری میدهد و همان میشود تنها فرزندش؛ مرحوم آقا حسین سیّدی.
آن زمین کشاورزی هنوز توسّط دو پسرِ آقا حسین آبیاری میشود و محصول میدهد.
👈👈👈فیلم معجزه امام سجاد علیه السلام برای خانواده مسیحی در سوریه ٢٠١٧.
#امام_سجاد
#زین_العابدین
#تجربه
#صلوات_نامه
💐به پیشگاه ملکوتی زینت عابدان و ساجدان حضرت زین العابدین سلام الله علیه صلواتی هدیه بفرمائید.