✨﷽✨
در وضع عام _موضوع له خاص
واضع در وضع حروف مثلا در وضع لفظ ( من ) ، می آید حرف (من) را میگذاره یک طرف بعد معنا وموضوع له لفظ من که ( ابتدائیت های جزئیه ) است را هم میگذاره یک گوشه .
ببینید لفظ من ، بی نهایت مصداق های جزئی وخاص خارجی داره مثلا شما میگین : از قم به مشهد رفتم . یکی دیگه میگه ابتداء سیری من الکوفة . یعنی تاروز قیامت از لفظ (من) استفاده میشه در گفتگوهای مردم . واین استعمال های لفظ من در بین مردم بی نهایت میشه
واین مصادیق را ما می گوئیم ابتدائیة هاي جزئیة و اين مصاديق خاص وجزئي ابتدائيت ها ميشن معنا و موضوع له براي لفظ من . و چون جزئی هستن و در مورد هرشخص خاص به یک نحوخاص ودرمورد خاص بکار میرن پس موضوع له لفظ من ، میشه(( موضوع له خاص))
برگردیم به قاعده ، قاعده میگه : واضع هنگام وضع ؛ هم لفظ و هم معنا (موضوع له ) را تصور بکنه .
خوب واضع می آید لفظ را تصور می کند .ولی هنگام تصور معنا و موضوع له دچار اشکال میشه .چون درسته موضوع له ومعنای لفظ و حرف من ، ابتدائیت های جزئیه است یکی میگه سافرت من قم ؛یکی میگه سافرت من السوق تا روز قیامت این ابتدائیت های جزئی واقع خواهد شد ومردم بکار خواهند برد .
خوب این واضع بیچاره که نمی تونه تمام مصادیق ومعانی جزئی وخارجی که مردم تا قیامت از لفظ من استفاده خواهند کرد را ((تصور کنه ))چون بی نهایت هست حتی عمر واضع هم قد نمیده !! پس به جای تصور موضوع له خاص وجزئی که بی نهایت هستن ، واضع میاد به جای تصور این موضوع له خاص که بی نهایت ونمی تونه هم تصور کنه این ابتداییت های جزیی را ، میاد به جای اون ، ((مفهوم کلی ابتدائیت )) را تصور می کند . بعد لفظ من را با تصور ((مفهوم کلی ابتداییت )) وضع می کنه برای ابتدائیت های جزئیه .
چون ((مفهوم کلی ابتدائیت)) می تواند مثل یک ((آیینه)) ابتدائیت جزئیه را که مصادیق لفظ من هستن را به ما نشان بده. والسلام
ما در اصول میگوییم وضع حروف یا وضع #معانی_حرفیه از حیث تصور ؛ به نحو : وضع عام _ موضوع له خاص است
چرا وضع، عام شد ؟ درحالی که موضوع له خاص بود . به خاطر رفع مشکل تصور موضوع له خاص وجزئی که بی نهایت بودن و واضع نمی تونست اونا رو تصور کنه . پس درسته موضوع له ومعنای حروف خاص وجزئی است ولی در مقام تصور ما مصادیق موضوع له را که خاص بودن ، را تصور نکردیم بلکه کلی وقدر جامعی تحت عنوان مفهوم کلی ابتدائیت را تصور کردیم که این میشه وضع عام . چون یک مفهوم کلی ابتدائیت را تصور کردیم تا مثل آیینه ابتداییت های جزئی را که مردم از آن درمحاوراتشان استفاده می کردن را به ما نشان بدهد .
پس موضوع له حروف شد خاص وجزئی و وضعشان شد عام .
🆔https://eitaa.com/ataleb
✨﷽✨
در وضع عام _موضوع له خاص
واضع در وضع حروف مثلا در وضع لفظ ( من ) ، می آید حرف (من) را میگذاره یک طرف بعد معنا وموضوع له لفظ من که ( ابتدائیت های جزئیه ) است را هم میگذاره یک گوشه .
ببینید لفظ من ، بی نهایت مصداق های جزئی وخاص خارجی داره مثلا شما میگین : از قم به مشهد رفتم . یکی دیگه میگه ابتداء سیری من الکوفة . یعنی تاروز قیامت از لفظ (من) استفاده میشه در گفتگوهای مردم . واین استعمال های لفظ من در بین مردم بی نهایت میشه
واین مصادیق را ما می گوئیم ابتدائیة هاي جزئیة و اين مصاديق خاص وجزئي ابتدائيت ها ميشن معنا و موضوع له براي لفظ من . و چون جزئی هستن و در مورد هرشخص خاص به یک نحوخاص ودرمورد خاص بکار میرن پس موضوع له لفظ من ، میشه(( موضوع له خاص))
برگردیم به قاعده ، قاعده میگه : واضع هنگام وضع ؛ هم لفظ و هم معنا (موضوع له ) را تصور بکنه .
خوب واضع می آید لفظ را تصور می کند .ولی هنگام تصور معنا و موضوع له دچار اشکال میشه .چون درسته موضوع له ومعنای لفظ و حرف من ، ابتدائیت های جزئیه است یکی میگه سافرت من قم ؛یکی میگه سافرت من السوق تا روز قیامت این ابتدائیت های جزئی واقع خواهد شد ومردم بکار خواهند برد .
خوب این واضع بیچاره که نمی تونه تمام مصادیق ومعانی جزئی وخارجی که مردم تا قیامت از لفظ من استفاده خواهند کرد را ((تصور کنه ))چون بی نهایت هست حتی عمر واضع هم قد نمیده !! پس به جای تصور موضوع له خاص وجزئی که بی نهایت هستن ، واضع میاد به جای تصور این موضوع له خاص که بی نهایت ونمی تونه هم تصور کنه این ابتداییت های جزیی را ، میاد به جای اون ، ((مفهوم کلی ابتدائیت )) را تصور می کند . بعد لفظ من را با تصور ((مفهوم کلی ابتداییت )) وضع می کنه برای ابتدائیت های جزئیه .
چون ((مفهوم کلی ابتدائیت)) می تواند مثل یک ((آیینه)) ابتدائیت جزئیه را که مصادیق لفظ من هستن را به ما نشان بده. والسلام
ما در اصول میگوییم وضع حروف یا وضع #معانی_حرفیه از حیث تصور ؛ به نحو : وضع عام _ موضوع له خاص است
چرا وضع، عام شد ؟ درحالی که موضوع له خاص بود . به خاطر رفع مشکل تصور موضوع له خاص وجزئی که بی نهایت بودن و واضع نمی تونست اونا رو تصور کنه . پس درسته موضوع له ومعنای حروف خاص وجزئی است ولی در مقام تصور ما مصادیق موضوع له را که خاص بودن ، را تصور نکردیم بلکه کلی وقدر جامعی تحت عنوان مفهوم کلی ابتدائیت را تصور کردیم که این میشه وضع عام . چون یک مفهوم کلی ابتدائیت را تصور کردیم تا مثل آیینه ابتداییت های جزئی را که مردم از آن درمحاوراتشان استفاده می کردن را به ما نشان بدهد .
پس موضوع له حروف شد خاص وجزئی و وضعشان شد عام .
🆔https://eitaa.com/ataleb