eitaa logo
طبیب آنلاین
3.4هزار دنبال‌کننده
16.2هزار عکس
1.8هزار ویدیو
74 فایل
⁦⚜️⁩⁦هو الطبیب⁦⚜️⁩ ⁦مشاوره رایگان توسط محققین طب سنتی ⁦⁦👩‍⚕️⁩ (دارای مدرک معتبر از دانشگاه علوم پزشکی بقیه الله ) 🍎عرضه محصولات طبیعی و گیاهان دارویی @adminsalt ادمین🆔
مشاهده در ایتا
دانلود
💢چگونه باید خوبی و بدی کار ها را به بچه ها فهماند ؟ 👈امروز بنا است مهمان به خانه بیاید .مادر مشغول فعالیت است وپدر هم برای خرید بیرون رفته . 👈وقتی برمی‌گردد معلوم است که و است .مادر به استقبال می آید و وسایل را از پدر میگیرد. ‼️پدر بدون سلام و علیک شروع می‌کند به ناسزا گفتن: رفتم بازار ،فلان فلان شده فکر می‌کند که من فلانم . 👈طوری قیمت می‌گوید که انگار نه انگار من آدمم .فکر می کند که فلان میشوم و حرفش را باور می کنم . 🔻قبل از اینکه مهمان ها بیایند ، مادر به اتاق رفته و دارد به خودش میرسد . پدر هم سر و وضعش را مرتب کرده و منتظر است. ⏪ صدای زنگ آمد الان وقت آمدن مهمان ها نیست .مادر آیفون را برداشت. مرد همسایه است. پدر به مادر میگوید: من حال ندارم، ببین چه کار دارد . ❌اگر با من کار دارد بگو نیست .❌ ⏪همسایه آش نذری آورده .مادر با همان لباس خانگی دم در می رود و تنها یک چادر بر سر انداخته که ....در را باز میکند حواسش نیست که چادرش کنار رفته .همسایه کاسه آش را به مادر می دهد .آستین لباس مادر کوتاه است. مادر دست دراز میکند و آش را میگیرد.‼️ ⏪ مهمان ها آمدند پدر و مادر به استقبال رفتند .مادر همانطور با مرد مهمان گرم گرفت که با زن مهمان گرم گرفته بود. حالا مراسم استقبال تمام شده و همه در اتاق پذیرایی هستند. مادر چند جمله ای با زن مهمان می گوید و می خندد و چند جمله ای هم با مرد مهمان. پدر هم چند کلمه ای با مرد مهمان و چند جمله ای با زن هم کلام می شود. 🔻 هر از گاهی که چادر مادر از سر می افتد، اعتنایی نمی کند و به گفت و گوی خود با مهمانان ادامه می‌دهد . ❌این شیوه پدر و مادر است و کودک از وقتی که دور و بر خود را شناخته همین بوده که هست .❌ 📚 کتاب منِ دیگرِ ما 🌿🌹 ─━━━━⊱🐣⊰━━━━─ ♡•• @farzande_nikoo
💢چگونه باید خوبی و بدی کار ها را به بچه ها فهماند ؟ 👈امروز بنا است مهمان به خانه بیاید .مادر مشغول فعالیت است وپدر هم برای خرید بیرون رفته . 👈وقتی برمی‌گردد معلوم است که و است .مادر به استقبال می آید و وسایل را از پدر میگیرد. ‼️پدر بدون سلام و علیک شروع می‌کند به ناسزا گفتن: رفتم بازار ،فلان فلان شده فکر می‌کند که من فلانم . 👈طوری قیمت می‌گوید که انگار نه انگار من آدمم .فکر می کند که فلان میشوم و حرفش را باور می کنم . 🔻قبل از اینکه مهمان ها بیایند ، مادر به اتاق رفته و دارد به خودش میرسد . پدر هم سر و وضعش را مرتب کرده و منتظر است. ⏪ صدای زنگ آمد الان وقت آمدن مهمان ها نیست .مادر آیفون را برداشت. مرد همسایه است. پدر به مادر میگوید: من حال ندارم، ببین چه کار دارد . ❌اگر با من کار دارد بگو نیست .❌ ⏪همسایه آش نذری آورده .مادر با همان لباس خانگی دم در می رود و تنها یک چادر بر سر انداخته که ....در را باز میکند حواسش نیست که چادرش کنار رفته .همسایه کاسه آش را به مادر می دهد .آستین لباس مادر کوتاه است. مادر دست دراز میکند و آش را میگیرد.‼️ ⏪ مهمان ها آمدند پدر و مادر به استقبال رفتند .مادر همانطور با مرد مهمان گرم گرفت که با زن مهمان گرم گرفته بود. حالا مراسم استقبال تمام شده و همه در اتاق پذیرایی هستند. مادر چند جمله ای با زن مهمان می گوید و می خندد و چند جمله ای هم با مرد مهمان. پدر هم چند کلمه ای با مرد مهمان و چند جمله ای با زن هم کلام می شود. 🔻 هر از گاهی که چادر مادر از سر می افتد، اعتنایی نمی کند و به گفت و گوی خود با مهمانان ادامه می‌دهد . ❌این شیوه پدر و مادر است و کودک از وقتی که دور و بر خود را شناخته همین بوده که هست .❌ 📚 کتاب منِ دیگرِ ما 🌿🌹 👨‍🏫 👩‍🦳 ─━━━━⊱🐣⊰━━━━─ ♡•• @farzande_nikoo