6.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ روایتی از نگرانی رژیم صهیونیستی از قدرت دریایی ایران
#نشستهای_بصیرتی
#روشنگری
#ثامن
@atash_be_ekhtiar21
📸موسی پور شخصیت گاندو کیست؟!
🔻در این سریال «شهرام قائدی» نقش یک جاسوس با نام موسی پور را ایفا می کند که با سیستم اطلاعاتی انگلیس (MI6) ارتباط دارد. نام او در سریال موسی پور نام دارد که برگرفته از پرونده فردی به نام «محمدعلی شعبانی» است و سازندگان سریال تلاش کرده اند تا شباهت حداکثری در ظاهر این فرد را ایجاد کنند.
🔹شعبانی در مذاکرات هستهای نقش مسئول رسانهای و اطلاع رسانی تیم مذاکرات را برعهده داشت و در زمان مذاکرات هستهای نیز از برجام در رسانههای غربی دفاع میکرد.
🔹به گفته جواد کریمی قدوسی، نماینده مشهد در مجلس، شعبانی در طول مذاکرات هستهای جریان رسانه ای داخل و دیگر کشورها را هماهنگ می کرده و هم اکنون فراری و ساکن انگلیس است.
🔹سال 1397 ظریف برای پاسخ به سوال جواد کریمی قدوسی درخصوص چرایی حضور 4 فرد دوتابعیتی؛ در تیم مذاکرهکننده هسته ای به مجلس رفت، در دفاع از محمدعلی شعبانی و 3 فرد دیگری که مورد اشاره کریمی قدوسی بود، گفت:«در وطن پرستی و توجه به منافع ملی این افراد تردید نداریم و کمک بسیار خوبی هم کردند، ظریف همچنین افرادی نظیر شعبانی را سرمایه های ملی عنوان کرد.
#نشستهای_بصیرتی
#روشنگری
#ثامن
@atash_be_ekhtiar21
کانال آتش به اختیار ، یاران ولایت
📸موسی پور شخصیت گاندو کیست؟! 🔻در این سریال «شهرام قائدی» نقش یک جاسوس با نام موسی پور را ایفا می ک
🔴 ارتباط نزدیک شعبانی با سران دولت بنفش
✍️محمدعلی شعبانی، از مشاوران سابق محمدجواد ظریف و یکی از افراد دو تابعیتی تیم مذاکرات هسته ای است که البته رابطه اش با دولت به حضور در مرکز بررسی های استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام و همکاری با حسن روحانی برمی گردد
🔹در مجلس دهم، کمیته ای تحت عنوان «کمیته تحقیق و تفحص از افراد دارای تابعیت مضاعف، گرین کارت و اقامت» تشکیل شد و لیست 100 نفره ای از مقامات و مسئولان کشور تهیه و در آن تاکید شد که این فهرست افرادی است که خود یا خانواده شان براساس مدارک موجود قریب به یقین دارای تابعیت، اقامت و یا گرین کارت سایر کشورها هستند.
🔹نام عبدالرسول دری اصفهانی، پس از نام محمد نهاوندیان، در صدر این لیست قرار دارد و سمت آن علاوه بر مسئول کمیته مالی-بانکی هیئت مذاکره کننده هسته ای، مشاور رئیس بانک مرکزی هم درج شده است.
🔹اما پس از نام دری اصفهانی در فهرست 100 نفره مسئولین دوتابعیتی، نام «محمدعلی شعبانی» به چشم می خورد، فردی که در گزارش کمیته تحقیق و تفحص، مشاور وزیر امور خارجه معرفی و تابعیت دوم آن نیز سوئد عنوان شده است.
#نشستهای_بصیرتی
#روشنگری
#ثامن
@atash_be_ekhtiar21
نقش امام سجاد در قیام حسینی
حضرت امام سجاد (علیهالسّلام) بزرگ مبلغ قیام عاشورا، با سخنرانی و خطبههای آتشین خود توانست نهضت حقطلبانه سالار شهیدان را از هجوم تحریف، نجات بخشد.
پیشوای چهارم شیعیان، حضرت امام سجاد (علیهالسّلام)، در واقعه کربلا و در روزی که پدر بزرگوارش امام حسین (علیهالسّلام) و یارانش به شهادت رسیدند، به شدت بیمار بود به گونهای که در مواردی میخواستند آن حضرت را به شهادت برسانند، عدهای گفتند: او را همین بیماری که دارد کفایت میکند. «حمید بن مسلم میگوید: وَ مَعَ شِمْرٍ جَمَاعَةٌ مِنَ الرَّجَّالَةِ فَقَالُوا لَهُ اَ لَا نَقْتُلُ هَذَا الْعَلِیلَ فَقُلْتُ سُبْحَانَ الله اَ یُقْتَلُ الصِّبْیَانُ اِنَّمَا هُوَ صَبِیٌّ وَ اِنَّهُ لِمَا بِهِ فَلَمْ اَزَلْ حَتَّی رَدَدْتُهُمْ عَنْهُ. گروهی از پیادگان همراه شمر سر رسیدند پس به شمر گفتند: آیا این بیمار را نمیکشی؟ من گفتم: سبحان الله آیا کودکان را هم میکشند؟ جز این نیست که این کودکی است و همین بیماری که دارد او را بس است؟ پس پیوسته آنجا بودم تا آنان را از او دور کردم.» [۱] [۲]
تداوم امامت
[ویرایش]
مصلحت الهی در این امر نهفته بود که امر امامت تداوم یابد و آن حضرت زنده بماند، پیام حماسه کربلا را به همراه عمهاش زینب (سلاماللهعلیها) و دیگر اسرای کربلا به خوبی به همگان برساند، تداوم این نهضت را سبب شود و چهره پلید امویان را با افشای جنایتهای هولناکشان رسوا سازد.
نهضت عاشورا
[ویرایش]
پس از عاشورای سال ۶۱ زمانی که اهل بیت (علیهمالسّلام) را به کوفه منتقل کردند، علاوه بر زینب (سلاماللهعلیها)، امام سجاد (علیهالسّلام) نیز با خطبهای آتشین به تبیین حقایق و روشنگری پرداختند. آن حضرت وقتی گریه و ناله کوفیان را مشاهده کرد، فرمود: برای ما نوحهسرایی و زاری میکنید؟ پس چه کسی عزیزان ما را کشته است؟ «اَ تَنُوحُونَ وَ تَبْکُونَ مِنْ اَجْلِنَا - فَمَنْ قَتَلَنَا» [۳] [۴] [۵] امام سجاد (علیهالسّلام) پس از حضرت زینب (سلاماللهعلیها) و فاطمه صغری، به جمعیتی که زار زار میگریستند، رو کرد و به ایراد سخن پرداخت. آن حضرت در سخنرانیاش، ضمن معرفی خویش «... انا علیّ بن الحسین بن علیّ بن ابی طالب (علیهالسّلام) انا ابن من انتهکت حرمته و سلبت نعمته و انتهب ماله و سبی عیاله انا ابن المذبوح بشطّ الفرات... » [۶] [۷] [۸] علاوه بر بیان جنایات مزدوران یزید، به توبیخ کوفیان پرداخت. [۹] [۱۰] [۱۱]
آگاهسازی امام سجاد
[ویرایش]
حضرت در خطبهای که برای کوفیان خواند به فریبکاری آنها اشاره کرد و آنها را به خاطر پیمانشکنی مورد ملامت قرار داد. در بخشی از سخنان حضرت آمده است: ای مردم شما را به خدا، قسم آیا میدانید که روزی به پدرم نامهها نوشتید و او را فریب دادید و عهد و پیمان خود را با او محکم ساختید و سپس خود به جنگ وی برخاستید. هلاکت بر شما از این توشه که برای خود پیش فرستادید...» «اَیُّهَا النَّاسُ نَاشَدْتُکُمْ بِالله هَلْ تَعْلَمُونَ اَنَّکُمْ کَتَبْتُمْ اِلَی اَبِی وَ خَدَعْتُمُوهُ وَ اَعْطَیْتُمُوهُ مِنْ اَنْفُسِکُمُ الْعَهْدَ وَ الْمِیثَاقَ وَ الْبَیْعَةَ ثُمَّ قَاتَلْتُمُوهُ وَ خَذَلْتُمُوهُ فَتَبّاً لَکُمْ...» [۱۲] [۱۳] سخنان حضرت سبب شد کوفیان به سرزنش خویش بپردازند. «فَارْتَفَعَتْ اَصْوَاتُ النَّاسِ بِالْبُکَاءِ وَ یَدْعُو بَعْضُهُمْ بَعْضاً هَلَکْتُمْ وَ مَا تَعْلَمُون» [۱۴] [۱۵]
فرمایشات امام در مجلس ابن زیاد
[ویرایش]
امام سجاد (علیهالسّلام) پس از سخنرانی در جمع کوفیان در مجلس ابن زیاد هم فرصتی کوتاه به دست آورد و با چند جمله کوتاه در آن مجلس اثر گذاشت. آن حضرت در پاسخ به ابن زیاد که میگفت: مگر علی بن الحسین را خدا در کربلا نکشت؟ فرمود: برادری به نام علی بن حسین داشتم که مردم او را کشتند. ابن زیاد گفت نه بلکه خدا او را کشت. امام (علیهالسّلام) با تلاوت آیه قرآن پاسخ مغالطه ابن زیاد را داد. ابن زیاد که عصبانی شده بود، دستور داد او را ببرید و به قتل برسانید. «اَ لَیْسَ قَدْ قَتَلَ الله عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ - فَقَالَ عَلِیٌّ قَدْ کَانَ لِی اَخٌ - یُسَمَّی عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ قَتَلَهُ النَّاسُ - فَقَالَ بَلِ الله قَتَلَهُ فَقَالَ عَلِیٌّ - الله یَتَوَفَّی الْاَنْفُسَ حِینَ مَوْتِها - وَ الَّتِی لَمْ تَمُتْ فِی مَنامِها - فَقَالَ ابْنُ زِیَادٍ وَ لَکَ جُرْاَةٌ عَلَی جَوَابِی - اذْهَبُوا بِهِ فَاضْرِبُوا عُنُقَه» [۱۶] امام سجاد (علیهالسّلام) با اعلام آمادگی خویش برای شهادت به ابن زیاد گفت: «آیا به کشته شدن مرا تهدید میکنی؟ مگر نمیدانی که کشته شدن برای ما عادت است و کرامت ما در شهادت است؟. «ابا القتل تهددنی یا بن زیاد اما علمت ان القتل لنا عاده و کرامتنا الشهاده» [۱۷] [۱۸]
اهل بیت در شام
[ویرایش]
وقتی اهل بیت (علیهمالسّلام) را به عنوان اسرای خارجی به
شام بردند، امام سجاد (علیهالسّلام) در شام نیز چهره پلید امویان را رسوا ساخت. دم دروازه دمشق پیرمردی به اسرا نزدیک شد و گفت: سپاس خدای را که شما را کشت و نابود کرد و شهرها را از مردان شما آسوده کرد و امیرالمومنین را بر شما مسلط کرد. «الحمد لله الذی قتلکم و اهلککم و اراح البلاد عن رجالکم و امکن امیرالمومنین منکم» [۱۹] [۲۰] [۲۱]
علی بن حسین (علیهالسّلام) که میدانست این پیرمرد تحت تاثیر تبلیغات سوء امویان گمراه شده است، به او فرمود: آیا قرآن خواندهای. وقتی پیرمرد گفت بله حضرت به او فرمود: آیا آیه «قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی» را خواندهای؟ پیرمرد گفت بله حضرت فرمود ما خویشاوندان پیامبر هستیم. «فنحن اهل البیت الذی خصصنا الله بایة الطهاره یا شیخ» [۲۲] سپس حضرت آیات دیگری از قرآن خواند که در آنها به ذوی القربی اشاره داشت. هم چنین آیه تطهیر را خواند و فرمود: ما اهل بیت هستیم همان کسانی که خداوند آیه تطهیر را در شان ما نازل کرده است. [۲۳] [۲۴] پیرمرد که از سخنانش پشیمان شده بود با حالتی گریان عمامهاش را به زمین زد و سر به آسمان برداشت و گفت: بار الها ما که از دشمنان جنی و انسی آل محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بیزاریم. سپس از امام پرسید آیا راه توبهای برای من هست. حضرت فرمود، بله اگر توبه کنی خدا توبه را میپذیرد. «ان تبت تاب اللّه علیک و انت معنا، فقال: انا تائب، فبلغ یزید بن معاویة حدیث الشیخ فامر به فقتل» [۲۵]
← امام در مجلس یزید
هنگامی که برای اولین بار اسیران اهل بیت را به مجلس یزید وارد کردند، امام سجاد (علیهالسّلام) با دست بسته وارد مجلس یزید شد، آن حضرت رو به یزید کرد و فرمود: تو را به خدا، قسم چه گمان میبری به رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اگر ما را به این حال ببیند؟ «اَنْشُدُکَ الله یَا یَزِیدُ مَا ظَنُّکَ بِرَسُولِ الله - لَوْ رَآنَا عَلَی هَذِهِ الْحَالَة» [۲۶] [۲۷] [۲۸] [۲۹] یزید دستور داد ریسمانهایی که به آنها بسته شده بود باز کنند. [۳۰]
در این بیان، امام سجاد (علیهالسّلام) یزید را به نام خطاب کرد «اَنْشُدُکَ الله یَا یَزِیدُ». و برحسب آن چه معمول بود «امیرالمومنین» نگفت. مرحوم آیتی پس از این بیان مینویسد: آری این سند ارزنده را هم در تاریخ اسلام ثبت کردند که ما اهل بیت پیامبر حتی زیر زنجیر و در موقع اسیری هم به یزید «امیرالمومنین» نمیگوئیم و او را به جانشینی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و خلافت پیامبر نمیشناسیم...» [۳۱]
← خطبه امام در دربار
در همین مجلس یزید از سخنگوی دربار خواست به منبر رفته و از امام حسین (علیهالسّلام) و پدرش بدگویی کند و او نیز این کار را انجام داد و از معاویه و یزید ستایش کرد. امام سجاد (علیهالسّلام) فریاد زد: وای بر تو ای خطیب، رضای مخلوق را به خشم آفریدگار خریدی جایگاه خویش را در آتش آماده ساز. «فَصَاحَ بِهِ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع وَیْلَکَ - اَیُّهَا الْخَاطِبُ اشْتَرَیْتَ مَرْضَاةَ الْمَخْلُوقِ بِسَخَطِ الْخَالِق» [۳۲] [۳۳] [۳۴] [۳۵] [۳۶]
سپس حضرت اجازه خواست که بر منبر و به تعبیر خود آن حضرت بر «چوبها» «یَا یَزِیدُ ائْذَنْ لِی حَتَّی اَصْعَدَ هَذِهِ الْاَعْوَادَ - فَاَتَکَلَّمَ بِکَلِمَاتٍ الله فِیهِنَّ رِضاً - وَ لِهَؤُلَاءِ الْجُلَسَاءِ فِیهِنَّ اَجْرٌ وَ ثَوَاب» [۳۷] [۳۸] [۳۹] بالا رود و سخنانی بگوید که خشنودی خدا در آن باشد. یزید ابتدا حاضر نبود که امام سجاد (علیهالسّلام) سخنی بگوید، اما با اصرار اطرفیان مجبور شد اجازه دهد. در آن مجلس آن حضرت خطبهای خواند که ناله و شیون شامیان به آسمان بلند شد. «ثم خطب خطبة ابکی منها العیون و اوجل منها القلوب» [۴۰] [۴۱] [۴۲]
← معرفی خاندان نبوت و امامت
امام سجاد (علیهالسّلام) در این خطبه بر شناساندن خود و پدرش به عنوان فرزندان رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) تاکید کرد و فضائلی را از جد و جده و پدرشان بیان نمود. این سخنان در دید منفی شامیان نسبت به اهل بیت تزلزل ایجاد کرد. به گونهای که یزید از ترس شورش عمومی و برای ساکت کردن امام به موذن دستور داد اذان بگوید. «فامر المؤذن فقال: اقطع عنا هذا الکلام» [۴۳] [۴۴] وقتی موذن به «اشهد ان محمدا رسول الله» رسید امام از بالای منبر به یزید فرمود: محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) جد من است یا جد تو اگر بگویی جد توست که دروغ گفتهای و اگر بگویی جد من است، چرا خاندانش را کشتی؟ «محمد هذا جدی ام جدک؟ فان زعمت انه جدک فقد کذبت و کفرت، و ان زعمت انه جدی فلم قتلت عترته؟» [۴۵] [۴۶] [۴۷] سپس حضرت پیراهن خویش را چاک زد و فرمود: به خدا قسم کسی در این جا نیست که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) جدش باشد. سپس خطاب به یزید گفت: ای یزید کارهای زشت را انجام میدهی و باز هم میگویی محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) رسول خداست و رو به قبله میای
ست
ی؟ (نماز میخوانی و خود را مسلمان میدانی؟!!) [۴۸] [۴۹]
این سخنان در خنثی سازی توطئه یزید و آشکارسازی چهره پلید امویان بسیار موثر بود. سخنان بیپرده امام سبب شد یزید، عبیدالله را به عنوان مقصر در قتل امام حسین (علیهالسّلام) معرفی کند. شیخ مفید مینویسد: «یزید با علی بن الحسین (علیهالسّلام) خلوت کرد و به او گفت: خدا لعنت کند پسر مرجانه را بدان که به خدا سوگند اگر من با پدرت برخورد میکردم، هر چیز که از من میخواست به او میدادم و با همه توانم میکوشیدم تا از مرگ او پیشگیری کنم، ولی خدا چنین مقدر کرد که دیدی» قال: لعن الله ابن مرجانة، اما و الله لو انی صاحبه ما سالنی خصله ابدا الا اعطیتها ایاه، و لدفعت الحتف عنه بکل ما استطعت و لو بهلاک بعض ولدی، و لکن الله قضی ما رایت، کاتبنی و انه کل حاجه تکون لک» [۵۰] [۵۱] [۵۲]
ورود اهل بیت به مدینه
[ویرایش]
امام سجاد (علیهالسّلام) قبل از ورود به مدینه «بشیر بن جذلم» را که در سرودن شعر توانایی داشت، به شهر فرستاد تا خبر ورود اهل بیت (علیهمالسّلام) و شهادت امام حسین (علیهالسّلام) را اعلام کند. بشیر به شهر آمد و با خواندن اشعاری «یا اهل یثرب لا مقام لکم بها. قتل الحسین فادمعی مدرار الجسم منه بکربلا مضرج والراس منه علی القناة یدار» [۵۳] [۵۴] [۵۵] [۵۶] [۵۷] خبر شهادت امام حسین (علیهالسّلام) را اعلام کرد. سپس گفت: اینک علی بن حسین (علیهالسّلام) با عمهها و خواهرانش، نزدیک شهر رسیدهاند و من قاصد او هستم که جای او را به شما نشان دهم. «هَذَا عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ مَعَ عَمَّاتِهِ وَ اَخَوَاتِهِ - قَدْ حَلُّوا بِسَاحَتِکُمْ وَ نَزَلُوا بِفِنَائِکُمْ - وَ اَنَا رَسُولُهُ اِلَیْکُمْ اُعَرِّفُکُمْ مَکَانَه» [۵۸] [۵۹]
مردم با گریه و زاری به استقبال اسرا شتافتند. امام سجاد (علیهالسّلام) در بین مردم به سخنرانی پرداخت و خبر شهادت پدرش و یارانش و اسارت اهل بیتش و سایر مصائب هم چون برنوک نیزه کردن سر آن حضرت و شهر به شهر گرداندن اسرا را اعلام کرد. «اَیُّهَا النَّاسُ اِنَّ الله وَ لَهُ الْحَمْدُ - ابْتَلَانَا بِمَصَائِبَ جَلِیلَةٍ وَ ثُلْمَةٍ فِی الْاِسْلَامِ عَظِیمَةٍ - قُتِلَ اَبُو عَبْدِ الله وَ عِتْرَتُهُ وَ سُبِیَ نِسَاؤُهُ وَ صِبْیَتُهُ - وَ دَارُوا بِرَاْسِهِ فِی الْبُلْدَانِ مِنْ فَوْقِ عَامِلِ السِّنَان» [۶۰] [۶۱]
در بخشی از سخنان آن حضرت آمده است: به خدا قسم اگر پیامبر به ایشان پیشنهاد جنگ با ما را میفرمود آن چنان که سفارش ما را کرد از آن چه با ما رفتار کردند بیشتر نمیتوانستند کرد...» «وَ الله لَوْ اَنَّ النَّبِیَّ تَقَدَّمَ اِلَیْهِمْ فِی قِتَالِنَا - کَمَا تَقَدَّمَ اِلَیْهِمْ فِی الْوَصَاءَةِ بِنَا لَمَا ازْدَادُوا عَلَی مَا فَعَلُوا بِنَا. » [۶۲] [۶۳]
امام سجاد پس از واقعه کربلا
[ویرایش]
امام (علیهالسّلام) که تا ۳۴ سال پس از واقعه کربلا زنده ماند، همواره تلاش میکرد یاد و خاطره شهدای کربلا را زنده نگه دارد.
هر گاه آب مینوشید به یاد پدر بود بر مصایب امام حسین (علیهالسّلام) گریه میکرد و اشک میریخت. در روایتی از امام صادق (علیهالسّلام) آمده است، «امام زین العابدین (علیهالسّلام) چهل سال بر پدر بزرگوارش گریه کرد، در حالی که روزها روزه بود و شبها به نماز میایستاد، هنگام افطار که غلام حضرت برای ایشان آب و غذا میبرد، و عرض میکرد بفرمایید، حضرت میفرمود: «قُتِلَ ابْنُ رَسُولِ الله جَائِعاً- قُتِلَ ابْنُ رَسُولِ الله عَطْشَاناً» فرزند رسول خدا گرسنه کشته شد! فرزند رسول خدا تشنه کشته شد! و پیوسته این سخن را تکرار میکرد و گریه میکرد به گونهای که اشکهای آن حضرت با آب و غذایش مخلوط میشد. پیوسته این گونه بود تا رحلت کرد.»
[۶۴]۷
[۶۵] [۶۶]
← بکائون
در روایتی آن حضرت به عنوان یکی از «بکائون» (بسیار گریهکنندگان) ذکر شده است. امام صادق (علیهالسّلام) فرمود: بسیار گریهکنندگان پنج نفرند: آدم (علیهالسّلام)، یعقوب (علیهالسّلام)، یوسف (علیهالسّلام)، حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) و علی بن حسین (علیهالسّلام). آدم بر رانده شدن خویش از بهشت گریه میکرد... امام سجاد (علیهالسّلام) بر پدرش بیست یا چهل سال، گریه کرد. هر گاه غذایی برای حضرت میآوردند، گریه میکرد. یکی از غلامان آن حضرت عرض کرد: آقا میترسم هلاک شوید. حضرت فرمود: من شکوه و غم و اندوه خویش را نزد خدا میبرم و از خدا میدانم چیزی را که شما از جانب او نمیدانید. [۶۷] هر گاه کشته شدن فرزندان فاطمه (سلاماللهعلیهم) را یاد میکنم، بیاختیار بغض گلویم را میگیرد و اشکم جاری میگردد. «الْبَکَّاءُونَ خَمْسَةٌ آدَمُ وَ یَعْقُوبُ وَ یُوسُفُ وَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ (علیهالسّلام) فَاَمَّا آدَمُ فَبَکَی عَلَی الْجَنَّةِ. . . اَمَّا عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ (
علیه
السّلام) فَبَکَی عَلَی الْحُسَیْنِ عِشْرِینَ سَنَةً اَوْ اَرْبَعِینَ سَنَةً مَا وُضِعَ بَیْنَ یَدَیْهِ طَعَامٌ اِلَّا بَکَی حَتَّی قَالَ لَهُ مَوْلًی لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ یَا ابْنَ رَسُولِ الله اِنِّی اَخَافُ عَلَیْکَ اَنْ تَکُونَ مِنَ الهالکین قَالَ «انَّما اَشْکُوا بَثِّی وَ حُزْنِی اِلَی الله وَ اَعْلَمُ مِنَ الله ما لا تَعْلَمُونَ» اِنِّی مَا اَذْکُرُ مَصْرَعَ بَنِی فَاطِمَةَ اِلَّا خَنَقَتْنِی لِذَلِکَ عَبْرَة. » [۶۸] [۶۹] [۷۰]
و نیز از یکی از غلامان آن حضرت روایت شده که گفت: روزی امام سجّاد (علیهالسّلام) به صحرا تشریف برد، من نیز پشت سرحضرت بیرون رفتم. حضرت سجده طولانی کرد، سپس سر از سجده برداشت دیدم گریه بسیاری کرده، من عرض کردم: آقای من! آیا وقت آن نشد که اندوه شما تمام شود و گریه شما کم گردد؟ فرمود: وای بر تو، یعقوب پیغمبر دوازده پسر داشت، خداوند یکی از پسرانش را از نظر او غایب کرد و از حزن و اندوه مفارقت آن پسر موی سرش سفید گردید و پشتش خمیده و چشمش از بسیاری گریه نابینا شد، و حال آن که پسرش در دنیا زنده بود، و لکن من به چشم خود پدر و برادرم را با هفده تن از اهل بیت خود کشته و سر بریده دیدم، پس چگونه حزن من به غایت رسد و گریهام کم شود؟. «فکیف ینقضی حزنی»
ضمنا قابل ذکر است ازاقا امام سجاد ع بعنوان پیام رسان کربلا ونقش مهمی که ان حضرت درتحکیم پایه های مکتب شیعه داشتند کتب ارزشمندی ازجمله صحیفه سجادیه ورساله حقوق امام سجاد ع به یادگار مانده است که متاسفانه دربین ما شیعیان مهجور هستند همانند قران کریم امیداست که جوانان توجه بیشتری به معارف اهل بیت ع بنمایند ودرراه تمدن سازی اسلامی گامهای سترگی بر دارند
شادی روح کلیه شهداوبزرگان شیعه اسلام خصوصاحضرت امام سجاد ع صلوات ودرود فراوان میفرستیم
حامدسبزی پور ۱۴۰۰/۵/۲۹
14.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تبلیغ حجاب در هند و واکنش مردم🌸
#حجاب
هدایت شده از 🇮🇷 کانال رسمی حامد سبزی پور 🇮🇷
🔻[ریشۀ اصلیِ قیامِ امام حسین]
حضرت آیتالله سیّدعلی خامنهای
[1]. نه میتوانیم بگوییم که حضرت برای «تشکیلِ حکومت» قیام کرد، و نه میتوانیم بگوییم حضرت برای «شهید شدن» قیام کرد. امام حسین - علیهالسّلام - هدفِ دیگری داشت که رسیدنِ به آن «هدف»، حرکتی را میطلبید که این حرکت، یکی از این دو «نتیجه» را داشت. پس حکومت یا شهادت، هیچکدام «هدف» نبودند، بلکه دو «نتیجه» بودند.
[2]. هدف آن حضرت عبارت بود از انجامدادنِ یک «واجبِ عظیم» از واجباتِ دین که آن را هیچکس قبل از امام حسین انجام نداده بود؛ نه رسولِ اکرم این واجب را انجام داده بود، نه امیرالمؤمنین، نه امام حسن؛ چون زمینۀ انجامِ این واجب، در زمانِ امام حسین پیش آمد.
[3]. دو نوع انحراف وجود دارد: گاهی مردم، فاسد میشوند، امّا احکامِ اسلامی از بین نمیرود، امّا گاهی هم مردم، فاسد میشوند، هم حکومتها، هم علمای دین، بهطوریکه حقایقِ اسلام، تحریف و منکر را معروف و معروف را منکر، و خطّ اسلام را «صدوهشتاد درجه» عوض میکنند. آن حکم، حکمِ «تغییرِ وضع» و «تجدیدِ حیات»، یا بهتعبیرِ امروز، «انقلاب» است که مربوط به «برگرداندنِ جامعۀ منحرف به خطّ اصلی» و «تضمینکنندۀ زندهشدنِ اسلام» است، بعد از آنکه مُشرف به مردن است، یا مرده و ازبینرفته است. مسأله این است که اگر جامعۀ اسلامی «منحرف» شد و این انحراف، بهجایی رسید که «خوفِ انحرافِ کلّ اسلام» بود، تکلیف چیست؟!
[4]. افزونبراینکه باید انحرافِ اساسی در دین رخ داده باشد، شرطِ دیگرِ انجامِ این حکم، آن است که «زمینه» و «موقعیّت» برای انجامِ آن، مساعد باشد؛ چون خدایمتعال، به چیزی که «فایده» ندارد و «اثر» نمیبخشد، تکلیف نکرده است. البتّه مراد از فراهمبودنِ موقعیّت، این نیست که «خطر»ی در پی نباشد، بلکه غرض این است که «پیامِ» قیام، به مردم منتقل خواهد شد و مردم خواهند فهمید و در اشتباه، نخواهند ماند. وجودِ «خطر»، این «تکلیف» را ساقط نمیکند، بلکه این انجامِ این تکلیف، همیشه توأم با خطر است. در زمانِ ما، امام خمینی نیز از خطر نهراسید و هدف و تکلیفِ خود را قیام دانست. ازاینرو، انقلابِ اسلامی، پرتوی از قیامِ عاشورا است، با این تفاوت که آن قیام به نتیجۀ شهادت انجامید و این انقلاب، به نتیجۀ برپاییِ حکومتِ اسلامی.
[5]. در زمانِ امام حسین - علیهالسّلام - هم «انحرافِ اساسی در اسلام» بهوجود آمد و هم «فرصتِ مساعد برای اثرگذاری» پیدا شد. اوّلاً، بعد از معاویه، کسی به حکومت رسید که حتّی «ظواهرِ اسلام» را هم رعایت نمیکرد، چنانکه اهلِ شُرب خَمر و فسادهای جنسیِ واضح و شعرسرایی بر رّد دین و مخالفتِ علنی با اسلام بود، ولی چون بهعنوانِ ریاست بر جامعۀ اسلامی در قدرت قرار گرفته بود، نمیخواست اسمِ اسلام را براندازد. حاکمِ فاسد، جامعه را نیز فاسد میکند؛ چون بر جامعه و مردم، اثر میگذارد. ثانیاً، «زمینه» هم آماده است؛ یعنی فضای جامعۀ اسلامی، طوری است که ممکن است «پیامِ» امام حسین به گوشِ انسانها در همان زمان و در طولِ تاریخ برسد، درحالیکه اگر در زمانِ معاویه، امام حسین میخواست قیام کند، پیامِ او دفن میشد؛ زیرا سیاستها بهگونهای بود که مردم نمیتوانستند حقّانیتِ سخن را دریابند. ازاینرو، ایشان ده سال در زمانِ خلافتِ معاویه، امام بود، ولی قیام نکرد.
[6]. امام حسین قیام کرد تا آن واجبِ بزرگی را که عبارت از «تجدیدِ بنای نظام و جامعۀ اسلامی»، یا «قیام در مقابلِ انحرافاتِ بزرگ در جامعۀ اسلامی» است، انجام دهد، که این خودش، یک «مصداقِ بزرگِ امربهمعروف و نهیازمنکر» است.
[7]. آن حضرت در مناسبتهای مختلف، به همین معنا اشاره کرده است:
وَعَلَی الاْسْلامِ الْسَّلامُ اِذ قَدْ بُلِيَتِ الاْمَّةُ بِراعٍ مِثْلَ يَزيدَ
دیگر باید با اسلام، خداحافظی کرد، آن وقتیکه اسلام به حاکمی مثلِ یزید، مبتلا گردد.
وَ أَنِّی لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِی أُمَّةِ جَدِّی أُرِيدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أَسِيرَ بِسِيرَةِ جَدِّی وَ أَبِي عَلِيِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ
و همانا من براى سركشى و خودنمایی و فساد و ظلم، قیام نكردم، بهیقین كه من برای اصلاح در میانِ امّتِ جدّم، قیام كردم و میخواهم به نیكی، سفارش و از بدی، نهی كنم، و مطابقِ سيرۀ جدّم، و پدرم علىبنابىطالب رفتار مینمایم.
وَ أَنَا أَدْعُوکُمْ إِلى کِتابِ اللّهِ وَ سُنَّةِ نَبِیِّهِ، فَاِنَّ السُنَّةَ قَدْ أُمیتَتْ، وَ إِنَّ الْبِدْعَةَ قَدْ أُحْیِیَتْ
و من شما را به کتابِ خدا و سنّتِ پیامبرش فرا مىخوانم؛ چراکه سنّتِ او را میرانده و بدعت را زنده کردند.
(در خطبههای نمازِ جمعه، 19 خرداد ۱۳۷۴).
إِذَا مَاتَ الْعَالِمُ ثُلِمَ فِي الْإِسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَا يَسُدُّهَا شَيْءٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ.
وفات حضرت آیت الله فقیه ایمانی را تسلیت می گویم
خدارحمتشون کند
آیت الله فقیه ایمانی به حق عالمی باسواد، بروز، تاثیر گذار و با تقوا و ربانی بود و عالمی وزین برای حوزه های اصفهان بود.
سید جلال حسینی
⬛️ آیت الله سید کمال فقیه ایمانی، در سال ۱۳۱۳ خورشیدی (برابر با ۱۳۵۳ قمری)، در خانواده ای روحانی در محله امام زاده اسماعیل اصفهان چشم به جهان گشود
▪️سید کمال در مدت تحصیل در حوزه، از محضر استادان زیادی بهره برد و به مدرسه های گوناگون چون مدرسه حجتیه، فیضیه، دارالشفا و مدرسه خان رفت. همچنین، در محضر استادان بزرگواری چون آیت الله نوری همدانی، حاج شیخ عبدالجواد اصفهانی، آیت الله مجاهدی تبریزی، آیت الله طباطبایی، آیت الله سلطانی و آیت الله مشکینی شاگردی کرد. مدارج علمی را یکی پس از دیگری پشت سر گذاشت و به مراتب بالا دست یافت. سید کمال پس از گذراندن سطح، به فراگرفتن درس خارج روآورد و توانست کتاب الزکوة را نزد آیت الله داماد و کتاب الصلوة رانزد آیت الله العظمی بروجردی به پایان برساند. وی همچنین، از درس خارج آیات عظام امام خمینی و آیت الله العظمی گلپایگانی بهره برد.[۲]
🔺تدریس و تبلیغ
آیت الله فقیه ایمانی به علت فوت پدرش به اصفهان بازگشت و خدمات گسترده تبلیغی و علمی خود را آغاز نمود. ایشان در اصفهان، به تدریس و تربیت طالبان علوم دینی پرداخت و برای شروع تدریس، شرح لمعه را برگزید. پس از آن جلسه درس رسائل را برپا کرد و توانست مشتاقان زیادی را جذب کند.
🔺مبارزات سیاسی
در روزهای حکومت ستمشاهی، آیت الله سید کمال فقیه ایمانی به شدت زیرنظر بود. ایشان وجوه شرعی را با اسم مستعار برای امام خمینی می فرستاد. مأموران ساواک که این مطلب را دریافته بودند، ادعا داشتند که ایشان در ظاهر نمایند آیت الله خویی است، ولی در عمل به سود امام کار می کند. امام نیز با واسطه آیت الله فقیه ایمانی برای آیت الله خادمی پیام ارسال می کردند. در یکی از این پیام ها، آیت الله فقیه ایمانی با منزل آیت الله خادمی تماس می گیرد و می گوید: «آقا از نجف تلفن کردند که اجازه بدهید نماز و منبر آزاد شود. الان دولت از خدا می خواهد منبر و نماز تعطیل باشد.»[۳]
♦️وی دعوت ساواک برای استقبال از شاه را به علت کسالت نپذیرفت و مورد غضب آن ها واقع شد. همچنین روزی که روزنامه اطلاعات مقاله توهین آمیزی درباره امام چاپ کرد، آیت الله فقیه ایمانی روحانیون اصفهان را فراخواند و آنها را از این رفتار زشت آگاه ساخت. سپس با محکوم کردن روزنامه تأکید کرد که باید حرمت مراجع حفظ شود و مسئولان باید به این امر رسیدگی کنند.
🔺فعالیتهای فرهنگی و عمرانی
آیت الله حاج سید کمال فقیه ایمانی منشا خدمات و اثرات بزرگ عمرانی، اجتماعی، فرهنگی و درمانی زیادی بوده اند. از جمله می توان به عناوین ذیل اشاره کرد:
آیت الله فقیه ایمانی درباره سفارش امام خمینی جهت تفسیر انگلیسی قرآن می گوید: «... یک بار رفتم خدمت حضرت امام. فرمودند: «آقای فقیه علمای بزرگوار گذشته شاید غفلت کردند یا توجه خاصی نبوده که تفسیر قرآن به زبان انگلیسی و روسی نداریم. ترجمه داریم اما تفسیر نداریم. خواهش می کنم شما همه کارهای آخوندی را بگذار کنار و وارد این مرحله شو که این کار زنده شود.» من هم گفتم: چشم اطاعت می کنم.» گفتند: «هر کاری هم داری من در خدمتم.» گفتم: نه من فقط دعا می خواهم. دعا کنید که بتوانم. گفتند: «چند نفر هم به میدان آمدند اما عقب زدند. سفت و محکم برو جلو بلکه به حول و قوه خدا این کار انجام گرفت.»
ایجاد کتابخانه بزرگ و با حجم زیادی از کتاب های ارزنده به نام کتابخانه امیرالمومنین علیه السلام و مرکز تحقیقات و پژوهشهای علمی
ایجاد و تاسیسن حوزه علمیه اصفهان به نام دارالحکمه باقر العلوم علیه السلام با گنجایش بیش از ۱۰۰۰ طلبه و پرداخت هزینه تحصیلی به طلاب علوم دینی
پژوهش، چاپ و نشر کتابهای ارزشمند در این مرکز شیعه و فرستادن آنها به سراسر جهان
تاسیس بیمارستان امام حسین علیه السلام و مرکز تخصصی بیماری های عفونی
بیمارستان سوانح سوختگی امام موسی کاظم علیه السلام
بیمارستان زنان و زایمان حضرت زهرا (سلام الله علیها)
درمانگاه شهدا
مدرسه حجتیه مشهد
تاسیس صندوق جهیزیه
سفرهای تبلیغی به خارج از کشور از جمله هلند، بلژیک، کویت، عراق، لبنان، بوسنی، پاکستان و…
صندوق قرض الحسنه
ساخت واحد های مسکونی برای طلاب
1.02M
جواب شبهه
اصلاح طلبان: طالبان تغیبری نکرده و این تغییر رفتار صرفا یک تاکتیک است و ایران باید در مقابل طالبان بایستد.
سید جلال حسینی