❌مشاور ترامپ: او در حال آمادهسازی یک توافق هستهای جدید با ایران است
🔶مسعود بولوس، مشاور لبنانیالاصل دونالد ترامپ و پدر دامادش میگوید
🔷 رئیسجمهور آمریکا در حال آمادهسازی یک توافق هستهای جدید با ایران است که برای ایرانیها، کشورهای همسایه و ایالات متحده قابل قبول باشد.
❌پ.ن دنباله های فرعی دولتی که سرکار نیامده، دانه میربزند برای رسانه های داخل ایران که ادامه خط را برای تیتر فردا بگیرند.
✖️البته هدف این بازی توافق نیست.بلکه خرید زمان برای عدم پاسخ ایران است.قبل از انتخاب ترامپ ؛ نزنید که ترامپ انتخاب نشه !
✖️بعد از انتخاب ترامپ ؛ نزنید که توافق خراب نشه !
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌اشکهای خواننده لبنانی از شوق دیدار رهبر انقلاب
🔹ایشان پدر ما و پناهگاه ماست؛ بخصوص بعد از شهادت سید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥ترامپ از نقش مهم حکومت سعودی در بقای اسرائیل میگوید.
🔹پ.ن: این ویدئو مربوط به سال ۲۰۱۸ و دور قبل ریاست جمهوری ترامپ است..
🌤اولین سلام صبحگاهی🌤
💚السلام علیک یا قائم آل محمد💚
🌼🍃السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المَهدي یا خلیفةَالرَّحمن و یا شریڪَ القرآن ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے و مَولاے الاَمان الاَمان🍃🌼
🌴🕊🌴🕊🌴🕊🌴🕊🌴
🚩السلام علیک یا ثارالله🚩
🪴السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🪴
🌴🕊🌴🕊🌴🕊🌴🕊🌴
❣السلام علیک یا ضامن آهو❣
🌸🍃ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ🍃🌸
🌴🕊🌴🕊🌴🕊🌴🕊🌴
🕊اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ🕊
☀️اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَ☀️
༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄༻⃘⃕❀
سلام عزیزان
اموات رو فراموش نکنید
ابتدای ایست رو سنجاق کردم
وقتی روش بزنین تمام اسامی پشت سر هم موجوده
طبق برنامه روزانه حتی برنامه های ویژه تری مثل پرداخت رد مظالم ، صدقه و......میتونید اموات رو شربک کنید
من خودم هر کاری انجام بدم همه شونو شریک میکنم چه از اموات خودم باشند چه اموات شما عزیزان
با توکل به خدا و با آرزوی سلامتی و ظهور امام عجل الله وبه یاد شهیدان بزرگوار صادق ومظاهر رحیمی
🌷وبقیه اموات وشهیدان خدایا یاریم کن تا بهترینها رابه نیت پدر مادر حضرت فاطمه زهرا سلام الله انجام دهم 🌷و ان شاءالله دراین روز شهیدان والامقام صادق ومظاهر رحیمی
🌷 وبقیه اموات سر سفره پر برکت حضرت زهرا سلام الله میهمان ویژه باشن
شهدای والامقام صادق و مظاهر رحیمی🌻
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
🌷شهید صادق رحیمی(پدر) :
تاریخ ولادت: 1323/10/10
محل ولادت: ونک سمیرم
تاریخ شهادت: 1361/2/10
محل شهادت: دارخوین_جاده اهواز خرمشهر
شهادت در عملیات: بیت المقدس
نام یگان: تیپ 44 قمر بنی هاشم (ع )- گردان یا مهدی (عج)
علت شهادت : اصابت تیر به سر
شغل : کشاورز
مزار: گلزار شهدای ونک
🕊🕊🕊🕊🕊🕊
🌷شهید مظاهر رحیمی(پسر) :
تاريخ ولادت: 1348/10/2
محل ولادت: ونک سمیرم
تاريخ شهادت: 1364/12/17
محل شهادت: فاو
شهادت در عمليات : والفجر 8
وضعيت تاهل : مجرد
نام یگان: تیپ 44 قمر بنی هاشم (ع) – گردان حضرت امیر المومنین (ع)- گروهان شهید مدنی
علت شهادت: اصابت ترکش
شغل : دانش آموز
مزار : گلزار شهدای ونک
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
🌷🌿🕊🥀🕊🌿🌷
🌾🪴🌾🪴🌾🪴🌾🪴🌾
🔰زندگینامه شهید صادق رحیمی
💐🍃شهید صادق رحیمی در تاریخ 1323/10/10در روستای ونک سمیرم به دنیا آمد. دست تقدیر این بود که قبل از این که چهره پدر را ببیند ، پدر در آغوش خاک جای گرفته بود و نامش برای زنده نگه داشتن یاد پدر بر روی او بماند . مادرش با تحمل سختی فراوان و با شغل مرغداری فرزندان کوچک خود را بزرگ می کند .
🍁صادق برای امرار معاش و کمک به مادرش مجبور به کارگری می شود .
و ناگزیر به حرکت به شهر اصفهان می شود و به شغل کارگری در آن جا می پردازد . پس از مدتی به روستا بر می گردد و با حقوق کارگری مقدمات ازدواج خود را فراهم می نماید .
🌼ثمره ازدواج او چهار فرزند پسر و چهار فرزند دختر می باشد . با شروع جنگ تحمیلی او نمی تواند ساکت بنشیند و با ثبت نام در بسیج و گذراندن دوره آموزشی به جبهه اعزام می شود
🥀و سرانجام در تاریخ 1361/2/10 در منطقه عملیاتی دارخوین به درجه رفیع شهادت می رسد .
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━
🌹🌿✨🌹🌿✨🌹🌿
🥀🕊🦋🥀🕊🦋🥀🕊🦋
🌻☘روایت همسر گرامی شهید صادق رحیمی
و مادر شهید مظاهر:
🌱🌹شهید صادق موقعی که به خواستگاری من آمد ، زیاد شناختی از او نداشتم و پدر ومادرم تصمیم گیرنده بودند .پس از ازدواج مدتی مستأجر بودیم تا بعد توانستیم خانه ای محقر بخریم . زمین زراعی کوچکی بود که آن هم با یک نفر دیگر بصورت شراکت در آن کار می کرد .
زمان اصلاحات ارضی قرار بود تعدادی قطعه زمین بین کشاورزان بدون زمین تقسیم شود و معلوم نبود صاحب این زمین ها چه کسی است ، چون آن زمان هم ارباب رعیتی بود .
💥صادق گفت که معلوم نیست این زمین ها متعلق به چه کسی است و من نمی خواهم نان حرام سر سفره ام بیاورم و مشغول کارهای دیگری مثل کارگری ، آوردن موسیر کوهی، درست کردن ذغال و... شد و ما از کوه و صحرا ، امرار معاش می کردیم و بعد هم که انقلاب اسلامی ایران شکل گرفت .
❣ثمره ازدواجمان 8 فرزند بود ، سه پسر وپنج دختر .بعد از شهادت صادق چند سال در ونک زندگی کردیم وبه خاطر ادامه تحصیل دخترم به شهرضا آمدیم .
🌿اخلاقش طوری بود که به نماز و روزه اهمیت زیادی می داد و اگر مثلا جایی کار می کرد ومی فهمید صاحب کارش نماز نمی خواند و یا بدون دلیل روزه نمی گیرد ، بدون آن که دستمزدش را بگیرد ، دیگر برایش کار نمی کرد .
🌤 گاهی هم خشت درست می کرد ومی فروخت و مخارجمان را تأمین می کرد .موقعی که می خواست به جبهه برود ، حساب و کتابمان را تسویه کرد و وصیت نامه اش را نوشت و مایحتاج خانه را تأمین کرد و به من سفارش کرد که اگر من رفتم وشهید شدم ، زینب وار بچه ها یم را بزرگ کن .
🍃حساب وکتاب ها را که نوشت ، آن را به دست پسر بزرگم مظاهر، که آن موقع 10 الی 12 سال سن داشت، داد . دوره 45 روزه آموزشی را در پادگان گذراند و از پایگاه بسیج ونک اعزام شد و تا موقع رفتن هم در مورد بچه ها سفارش می کرد . یکی دوبار هم برایمان نامه فرستاد .
🥀🕊خبر شهادت صادق را به برادر شوهرم داده بودند و ما نفهمیدیم تا زمانی که از بلندگوی مسجد خبر شهادتش را شنیدیم .من داشتم بچه ها را آماده می کردم تا به مدرسه بروند ، وقتی خبر را شنیدیم، برای تشییع رفتیم، تیر به سرش خورده و به شهادت رسیده بود .😔
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
💔🌿مادر شهید از پسر شهیدش، مظاهر میگوید:
🌤 بچه ی اولم دختر بود و مظاهر فرزند دومم و اخلاقش شبیه پدرش بود . موقعی که پدرش شهید شد ، کلاس پنجم بود . بعد از پدرش سه بار می خواست جبهه برود ، ولی هم من و هم زن عمویش اجازه ندادیم. کم کم بسیج رفتنش زیاد شد و تا پاسی از شب در پایگاه بود. اوایل که می خواست برود جبهه ، برادرهایم با خودشان او را به شهرضا بردند ، تا شاید هوای جبهه از سرش بیفتد ، ولی یک ماه بیشتر نماند و برگشت .
🌺 برای اینکه بتواند به جبهه برود ، شناسنامه اش را دست کاری کرد و دوسال بزرگتر کرد و کفش پاشنه بلند می پوشید تا قدش بلندتر نشان داده شود ، سه بار هم جلویش را گرفتیم ، ولی کسی جلودارش نبود .او یک بار به من گفت که مگر حضرت زینب دو فرزندش را فدا نکرد ، ما که خاک کف پای حضرت زینب هم نیستیم .
🍂یک شب به من گفت :
مادر می خواهم چیزی بگویم ، ولی تورا به علی اکبر حسین و دوطفلان مسلم که خیلی دوستشان داری ، قسم می دهم مخالفت نکن !
گفتم که پسرم چی شده؟
گفت: من می خواهم به جبهه بروم و یک ماه هم بیشتر نمی مانم .
🌱 من را چون قسم داده بود ، مخالفت نکردم و راضی شدم . وقتی هم رفت چیزی با خودش نبرد و حتی از من پول تو جیبی هم نگرفت . وقتی مظاهر داشت می رفت احساس کردم شهید می شود و ده روز قبل از شهادتش هم احساس کردم شهید می شود و همه چیز خریدم، حتی آن سال سیب زمینی پیدا نمی شد و سفارش کردم از شهرضا آوردند .
🌾یک دار قالی هم داشتم به خاله ام گفتم که بیا کمکم کن تا قالی را ببافم که اگر مظاهر شهید شد، این دار قالی وسط نباشد ، خاله ام از این حرفم خیلی ناراحت شد .
🍀روز زن بود و امام جمعه سمیرم در مدرسه سمیه ونک سخنرانی کرد و می گفت :
اگر خبر شهادت نزدیکانتان را می شنوید صورتتان را نخراشید .پیراهن تان را چاک نکنید و... من حرف هایش را به خودم گرفتم و گفتم با من است . فردای آن روز شوهرخواهرم آقای سلیمانی به خانه ما آمد ، گفتم:خبر شهادت مظاهر را آورده ای ؟
🌸آن روز برف هم باریده بود از طرف بسیج هم آمده بودند که خبر شهادت بدهند و پشت در حیاط بودند . وقتی دیدند، خودم خبردارم ، گفتند می خواستیم بگوییم، ترسیدیم ناراحت شوید .وقتی صادق، پدر مظاهر شهید شد ، خودم کار می کردم که بچه هایم سربار کسی نباشند و حتی کارهای سنگین چون خرید نفت و کپسول گاز و... برعهده خودم بود . قالی بافتم و زندگی این بچه ها را تامین کردم .
🪴تشییع جنازه مظاهر همراه با سه شهید دیگر ( شهید مصطفی نجفی ، بستان انصاری و لشکر انصاری) انجام گرفت ،
پیکرها را در حرم مطهر حضرت معصومه خاتون گذاشته بودند و می خواستم پیکرش را ببینم، چهار شیشه عطر هم برده بودم و رویشان پاشیدم . هر چهار شهید مجرد بودند و بیشتر از 16-15 سال نداشتند . برایم فرقی نمی کرد که کدامشان پسرم باشد ،
🌷 پیکر مظاهر را ندیدم، ولی معلوم بود که لباسهایش تنش بود و پوتین ها به پایش . پس از خاکسپاری ، چند بار خواب مظاهر رادیدم که به من می گفت:
مادر راضی بودی که به جبهه بروم وگفتم :بله مادر ، شهادتت مبارک .
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
🌹🍃همسر شهید شعبانعلی رضایی :
یک شب که همسرم از جبهه برای مرخصی آمده بود ، برق هم رفته بود ، شعبانعلی به من گفت که پاشو سری به منزل شهید صادق رحیمی بزنیم . نکنه شهید صادق از دست من ناراحت باشد که چرا موقعی که در ونک هستی ، سری به خانواده ام نزدی؟
با هم به منزل این شهید رفتیم . قرار بود پسر شهید صادق به جبهه برود و هر چه شعبانعلی به او گفت که تو باید از مادرت و خانواده ات مراقبت کنی ، ما جای پدرت را در جبهه پر می کنیم ، بی فایده بود و او می گفت که من خودم باید جای خالی پدرم را در جبهه پر کنم و او هم رفت و بعد هم به شهادت رسید .
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
🌹🌿✨🌹🌿✨🌹🌿
🌻🍃🌻🍃🌻🍃🌻
🌷پیام شهید صادق رحیمی :
خدایا زندگیم را با سعادت و مرگم را شهادت در راهت قرار بده .
🌷پیام شهید مظاهر رحیمی:
همیشه در نماز جماعت شرکت کنید
امام عزیز می فرمایند : مساجد سنگر است سنگرها را حفظ کنید.
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━
🌻🍃🌻🍃🌻🍃🌻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مادر صندوقچه ای را که پیچیده در چفیه بود، آورد و در کنارم آرام بر زمین گذاشت .
گره های چفیه را باز کرد و با همه وجودش در صندوقچه را گشود .
👌چه چیزی درون صندوقچه بود که اینچنین او را آرام می کرد ؟
چشم از کیسه برگرفتم تا راز پنهان درون صندوقچه را ببینم .
کیسه ای از درون آن بیرون آورد ، قند و چای صادق شوهرش بود ، شاید باورنکنید، اما هنوز حبههای قند و چای سال 1360که آخرین بار صادق قبل از شهادتش با خود به صحرا برده بود تا در زیر تیغه آفتاب لقمه ای نان حلال برای فرزندانش بیاورد، در کیسه بود .😭😢
چشمم به کتاب و دفترهای فرزندش خورد که مربوط به سال 63 – 62 بود و هنوز برگه های امتحان درسی مظاهر لای کتاب سالم مانده بود ...😢
#شهید_صادق_رحیمی🕊
#شهید_مظاهر_رحیمی✨
(پدر و پسر شهید)
شادی روح بلند شهدا صلوات🌷
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━
✅ روزانه ۱۴ صلوات به نیت سلامتی وفرج امام زمان عج الله
✅ تلاوت ۵۰ آیه از قرآن از ابتدای قرآن همه بصورت هماهنگ
✅ هر روز یکبار حمد ، سه مرتبه توحید ، یکبار آیت الکرسی، یکبارسوره قدر، یکبار سوره قریش
✅ هر روز ۵ فراز از جوشن کبیر همه بصورت هماهنگ
✅ خواندن نماز استغفار
✅ شریک کردن اموات بصورت روزانه در همه اعمال مستحبی که انجام میدیم که شامل: 👇
زیارات روزانه
ادعیه روزانه
اذکار روزانه
توسلات
زیارت امام رضا ع و کربلا و..
نمازهای مستحبی روزانه
و.......
عزیزان از نماز برای آمرزش والدین فراموش نکنید.
چه کسانیکه والدینشان مرحوم شدهاند و چه افرادی که هنوز از نعمت پدر و مادر برخوردارند حتماً این نماز را بخوانند.
این نماز دو رکعت است، در رکعت اوّل پس از سوره «حمد»، ده بار مى گویى:
رَبِّ اغْفِرْلى وَلِوالِدَىَّ وَ لِلْمُؤْمِنینَ یَوْمَ یَقُومُ الْحِسابُ.
پروردگارا بیامرز مرا و پدر و مادرم و دیگر مؤمنان را در روزى که حساب برپا شود.
و در رکعت دوم پس از سوره حمد، ده مرتبه مى خوانى:
رَبِّ اغْفِرْلى وَ لِوالِدَىَّ وَ لِمَنْ دَخَلَ بَیْتِىَ مُؤْمِناً وَ لِلْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ
پروردگارا بیامرز مرا و پدر و مادرم و هرکه در حال ایمان به خانه من درآید و هر مرد مؤمن و زن با ایمانى را.
پس از سلام نماز نیز ده بار مى گویى:
رَبِّ ارْحَمْهُما کَما رَبَّیانى صَغیراً.
پروردگارا ترحم کن بر ایشان چنانچه پروریدند مرا در کودکى.
التماس دعا