🔺وارد منزل علامه جعفری رحمت الله علیه شدیم. ✨ابراهیم با عصای زیر بغل وارد اتاق شد. علامه یکباره نگاهش به در افتاد. از جا بلند شد و به استقبالش آمدو گفت: به به آقا ابراهیم، بفرمائید.. 🔺ابراهیم را با خودش بالای مجلس برد. همه به احترام او بلند شدند. بعد علامه حرفی زد که بسیار عجیب بود. من اگر خودم نمی شنیدم باور نمی کردم. ✨علامه با اصرار گفت: «آقا ابراهیم، برو جای من بنشین، ما باید شاگردی شما را بکنیم.» تا علامه این جمله را گفت، نگاه کردم به صورت ابراهیم مثل لبو سرخ شده بود. همان جا کنار شاگردها نشست و گفت: استاد، تو رو خدا ما رو شرمنده نکنید. 🔺علامه بعد از اصرار زیاد به جای خودش برگشت و قبل از اینکه بحث خود را ادامه دهد، رو به دوستانی که در کنارش بودند جمله ای گفت که خوب به یاد دارم: وگفت: این آقا ابراهیم استاد بنده هستند 🔺من چیز زیادی از درجات علمی علامه جعفری نمی دانستم، فقط سخنرانی هایش رادیده بودم. اما همینقدر می فهمیدم که کلام این فیلسوف و عالم بزرگ، بی دلیل نیست. #سلام_علی_ابراهیم #بعدد_علم_الله 🌹تعالی درجات شهداهزااران سلام ودرودوصلوات. ✳️