💠 آیه یأس یا آیه امید؟!
🔺پرده اول:
ابو قتاده انصاری مىگوید:
زمانیکه در #حديبيه فرود آمديم، آب كم بود. شنيدم كه جدّ بن قيس مىگويد:
بيرون آمدن ما از مدینه به سوى اين قوم، فايدهاى ندارد و همگى از #تشنگى خواهيم مُرد.
(ما كان خروجنا إلى هؤلاء القوم بشيء! نموت من العطش عن آخرنا!)
المغازي، ج۲، ص۵۹۰.
🔺پرده دوم:
در مدت زمانی که پیامبر در حدیبیه بود، نمایندگانی از سپاه قریش برای گفتگو نزد حضرت میرسیدند اما هیچ کدام به نتیجه نمیرسیدند.
تا اینکه نوبت به #سهیل_بن_عمرو رسید که وقتی چشم پیامبر به او افتاد که به طرف ایشان می آید، نام سهیل را به فال نیک گرفته و فرمودند:
کارهایتان #سهل و #آسان شد!
(قَدْ سُهِّلَ لَكُمْ مِنْ أَمْرِكُمْ)
تفسیر طبری، ج۲۱، ص۳۰۰ / مجمع البیان، ج9، ص179.
📌پ.ن:
این دو پرده، دو نوع نگاه به پدیده هایی است که در ظاهر خوشایند ما نیست و مطابق میل ما پیش نمیرود و برای ما سختی و مشکلاتی به همراه دارد، اما در مواجهه با این پدیده ها، از حیث روان شناختی و جامعه شناختی چه رویکردی را اخذ کنیم تا هم خودمان کمتر آسیب ببینیم و هم جامعه مان؟
لذا هم میتوان آیه یأس خواند و کار را خرابتر کرد و هم میتوان آیه امید خواند و با تغییر نگاه، برای تحقق آن تلاش کرد.
نتیجه هر دو نگاه نیز مشخص است.
امروز نیز در تحلیل پدیده های پیرامون خود، تلاش کنیم آیه امید بخوانیم، نه آیه یأس....