🔹مکانیسم شستشوی مغزی در #فرقهـها
🔻در بررسی عملکرد جریانهای نوظهور این سوال مطرح میشود که چگونه میتوان یک فرد را وادار کرد با اراده و اختیار خود، آزادی و اختیارش را تسلیم کند؟
🔺در واقع اختیار و آزادی انتخاب، ارتباط نزدیکی با «خود» دارند و منبعث از شخصیت ، هویت، آرزوها، خواستهها و اعتقادات فرد هستند. اگر «خود» را از محیط گذشته جدا کنیم، آن را به کلی از دنیای بیرون منزوی سازیم، به وی بقبولانیم که تمام گذشتهاش غلط بودهاست، رفتار، اعمال، منطق، فهم و شعور، خواستها، آرزوها و سرانجام تمام اصول و عقاید فرد، اشتباه یا #شیطانی بودهاند، اگر او را وادار سازیم شخصیت، احساسات و هیجانهای گذشتهاش را طرد و سرکوب کند و گفتمان تازهای به عنوان ماهیت عقیدتی و هویتی خود پذیرا شود، در فرد احساسات و هیجانات جدیدی ایجاد نماییم، در چنین صورتی، سوال این است که «خود» و هویت شخصی فرد کجاست که بر پایهی آن تصمیم خود را مختارانه گرفته باشد؟
↩️درست است که کسی هیچگاه به طور کامل نمیتواند هویت و شخصیت فرد دیگری را نابود کند، اما با بهکارگیری شیوههایی که اشاره کردیم میتوان آن را سرکوب کرد و بخش عمدهای از آن را تغییر داد.
⭕️در #شستشویـمغزی، بخشهای خوب هویت، شخصیت، رفتار و افکار شخصی فرد، مورد حمله قرار میگیرد. در واقع، «خود کهنه» در حالی که مجبور است بخشهای بد #شخصیتی، #هویتی و #رفتاری اش را نفی نماید، اما با تکیه بر بخشهای خوب و قابلقبول در محیط جدید و حتی چهارچوب گفتمان تازه، میتواند به حیات خود ادامه دهد. بنابراین رهبر #فرقه مجبور است برای کشتن «خود کهنه»، خوب و بد شخصیت، هویت و رفتار فرد را مورد حمله قرار داده و خواهان تغییر آن شود.¹
۱.مجتبی تمدنی، کنترل ذهن فرقهای، صفحه۹۲
@roshangarmedia
⭕️اهداف استکبار جهانی در پروژه #عرفانـهایـنوظهور
✍️اگر کمی دقیقتر به روند تولید و ایجاد عرفانهای نوپدید بنگریم، متوجه میشویم که غرب از تولید این جریانهااهدافی را دنبال میکند. اگر غرب، عرفانی را تولید میکند که محور آن دوری از خداوند است یا اندیشهای میسازد که انسان را در همین دنیا متوقف کند، آیا بیهدف و بیبرنامه است؟ قطعاً چنین نیست بلکه این نحلهها به دنبال هدف و برنامهای خاص پدید میآیند. برخی از مهمترین اهداف استکبار از ایجاد این #فرقهـها را میتوان اینگونه برشمرد:
🔸 ایجاد پایگاه؛ یکی از دلایل ناکام ماندن برنامههای استکبار و استعمار در جوامع دینی، نداشتن پایگاه مردمی مناسب است. غرب با ایجاد این پایگاه، میتواند برنامههای خود را بهتر اجرا و عملیاتی کند، از این رو به تولید #جنبشهایـنوپدید و تبلیغ آنها اقدام میکند. تجربه موفق ایجاد فرقه وهابیت در بدنه اهلسنت و #بهائیت در بدنه شیعه که شکافهایی همیق در جهان اسلام به وجود آورد، آنها را بر آن داشت تا با استفاده ابزاری از برخی شخصیتهای سیاسی، مذهبی و اجتماعی، فرقههای مشابهی ایجاد کنند.
🔸 بهرهبرداری از برخی آموزهها؛ برخی عرفانهای کاذب، آموزههایی را تبلیغ میکنند که میتواند ابزار خوبی در دست سیاستمداران و قدرتمندان باشد. آموزههایی از قبیل گوشهنشینی برای مراقبه در عرفان اکنکار و یوگا، ترویج بیبند و باری و روابط جنسی برای سرگرم کردن جوانان به امور واهی در عرفان پائولو کوئیلو و اشو، رفتارهای تند در شیطانپرستی که از این اندیشهها به خوبی میتوان در راستای اهداف استکباری و استعماری بهرهبرد.
🔸 ایجاد گفتمانی فراگیر در مقابل اسلام؛ جنبشهای نوپدید معنوی بر انسانمحوری تأکید دارند و آموزهها و برنامههای خود را در راستای رضایتمندی دنیایی انسان طراحی کردهاند. این اندیشه در مقابل اندیشه خدامحوری #اسلام قرار دارد. مهمترین مسئله غرب، این است که چگونه میتوان دنیا را به سامان رساند و به آن نظمی نو بخشید، بهطوری که منافع آنها تأمین شود و ساختار سلطه تداوم یابد. این عامل آنها را به استفاده ابزاری از دین واداشت تا برای تثبیت بنیاد سلطه خود، از دین، معنویت و گرایشهای محبوب و متعالی مردم سوءاستفاده کنند و همینطور مانع روند روزافزون اسلامخواهی و تبدیل شدن اسلام به دین واحد جهانی شوند.
🔸 مقابله با گسترش معنویت دینی؛ مراد از معنویت دینی در اینجا، همان #فطرت انسانیِ انسان است. معنویتی که برخاسته از گرایشهای مقدس و متعالی آدمیان است. امروزه این معنویت مورد شدیدترین هجمهها و حملهها از سوی غرب است. معنویت #دینی با وجدان انسانها و جنبهی انسانیت آنها سر و کار دارد. این همان چیزی است که غرب با آن مشکل دارد و میداند با وجود چنین معنویتی هرگز نمیتواند بر انسانها حکمرانی کند، بنابراین عرفانی را تبلیغ میکند که از طرفی خلأهای معنوی بشر را تأمین کند و از سوی دیگر حس ظلمستیزی و خدامحوری انسان را از او دور کند.