🔰مختصری از زندگینامه شهید مجید محسنی
💐🍃شهید مجید محسنی فرزند محمدباقر وفاطمه درسال ۱۳۴۴ در ماه مبارک رمضان درتهران بدنیا آمد.
او پسری مهربان و مظلوم بود بچه ها رو خیلی دوست داشت.. یک خواهر داشت و دوبرادر کوچک یکی ۵ ساله ودیگری یک ساله .
شهید شیرینی نون خامه ای خیلی دوست داشت ومیگفت اگر یک زمانی ازدواج کردم در کارت عروسی مینویسم به صرف چای ونون خامه ای.. ولی ازدواج نکرد ودرسن ۲۲ سالگی در کامیاران کردستان به شهادت رسید.
روحش شاد و یادش گرامی🕊🌷
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
🌹✨🌿🌹✨🌿🌹✨
💠خاطرات و رویای صادقه از شهید مجید(محمد)محسنی:
🌺🍃خوابی که مادر شهید درشب قبل از تولد مجید دید :
درخواب دید که درحرم مطهر آقا علی بن موسی الرضا علیه السلام دربلندگوی حرم گفته شد خانمی میخواد درحرم فارغ شود زائران محترم حرم صحن رو ترک کنید بعد مادر مجید درهمون خواب پیش خودش داشت فکر میکرد خدایا کدوم خانمی میخواد اینجا زایمان کند که یک مرتبه میبیند آقا حضرت رضا علیه السلام از داخل ضریح تشریف آوردند دردست ایشان نوزادی بود که به مادر مجید فرمودند نامش( محمد است) وبرشما ۲۲ سال میهمان است ( این نام محمدروحتما به خاطر بسپارید) بعد مادر ازخواب بیدار می شود ودرد زایمان شروع شد وقتی مجید بدنیا آمد خیلی قدبلند بود وهمه تعجب کردند کم کم بزرگ وبزرگتر شد تا اینکه درسن ۱۵ سالگی با پدرش درسال ۶۱ تصادف کردند پدر همون ساعت فوت کرد ولی جنازه پدر را درسردخانه ۳ روز نگه داشتند
🔹چون مجید ضربه مغزی شدید شده بود واز گوشش خونریزی داشت دکترها گفته بودند بزودی مجید فوت میکنه وبا جنازه پدرش باهم ببرید مادر خیلی با خدا ومومن بود گفت خدایا خودت را ازم نگیر شوهرم که از دنیا رفت مجیدرو بهم برگردون ویک مرتبه درعالم مکاشفه دید که پشت درب خانه رسول الله صلوات الله علیه هست ومحکم با مشت در میزنه ومیگه یا رسول الله درب راباز کنید صدایی از پشت درب میگه شمارو اینجا راه نمی دهند ولی یک پارچه سفید به مادر میدهند ..
بعد مادر نگاه میکند و می بیند پرستارها وپزشک با سرعت به درب اتاق مجید می روند مادرم میگوید آیا پسرم از دنیا رفت ؟ پرستارها میگن نه خونریزی گوشش قطع شده داریم مجید رو میبریم اتاق عمل بعد مادر برای ترخیص جنازه شوهرش میرود وبعداز ۳ ماه مجید از بیمارستان میاد خونه ومادر به شکرانه اینکه مجید از بیمارستان آمده همیشه بهش میگفت خداداد یعنی تورو خدا دوباره به من داده.
🦋 مجید دوران راهنمایی ودبیرستان رو تموم کرد وتصمیم گرفت به جبهه برود ونزدیک به دوسال درجبهه کردستان ومریوان بود بعداز مرخصی که از جبهه اومده بودروزی که میخواست برگرده یک خداحافظی عجیبی با مادرش کرد
به مادرش گفت من دیگه برنمی گردم چون خواب دیدم پدرم اومد گفت داری میری پس به امید دیدار وبعد مجید میگه درخواب سوار یک هلیکوپترشدم و رفتم به آسمان وبه تموم سربازها که دوستانم بودندگفتم من رفتم ولی شما هنوز اون پایین هستید و مجید گفت درعالم خواب رفتم به جایی که یک تابلو بزرگی که درآسمان نصب شده وروی آن تابلو نوشته بود به عرش خدا خوش آمدید ورفتم دراونجا دیدم خورشید خیلی بزرگی اونجاست که از نورش هیچی رو نمیتونستم ببینم چشم هامو میزد
❣مجید فرداش برای خداحافظی به مادرش گفت مادر دستهایت را بده میخوام ببوسم وبه حضرت زهرا سلام الله علیها بگم مادرم مارو به یتیمی بزرگ کرد وخیلی زحمت کشید
🥀مجید رفت اخبار پشت سرهم اعلام میکرد کردستان ومریوان مورد حمله قرار گرفته وگلوله باران شده
مادرم یک خواب عجیبی میبیند که دسته های عزاداران هیئت های امام حسین علیه السلام دارند تشریف میارن به خانه ما وبلند میگفتند یا حسین یا حسین وپدرم درب خانه را بروی آنها باز میکند ومیگوید عزاداران امام حسین خوش آمدید ودر عالم خواب چند خانم پوشیه دار تشریف میارند داخل خانه به مادرم میگویند السلام علیک یا زینب مادرم به آن خانمها میگوید من زینب نیستم زینب دختر امیرالمومنین علیه السلام هست و اون خانمها یک سفره پهن میکنند وروضه خرابه شام رو میخونن وبلند بلند گریه میکنندوبه مادرم میگویند قول بده که گریه وزاری نکنید شما ۱۵ روز دیگر عاشورا دارید
ومادرم ازخواب بیدار میشه ودریک دفتری یاداشت میکنه که ۱۵ روز دیگه چه می شود درست سر ۱۵ روز سپاه میاد درخانه ما ومیگوید پسرشما شهید شده
💥وقتی که مادرم به بنیاد شهید میرود درب تابوت را باز میکند وبوی عطری از جنازه مجید بیرون میاد ومادرم سجده میکند ومیگوید خدایا شکرت که قربانی حضرت ابراهیم علیه السلام قبول نکردی ولی قربانی مرا قبول کردید وبعد مجید رو می برند تشیع میکنند وشب اول قبرش خواهرش خواب میبیند که یک سید جلیل القدری بالای قبر مجید نشسته،خواهر مجید می گوید آقا آمدم به برادرم مجید سر بزنم اون آقای سید میگوید اون محمد محسنی هست( یادتون هست که نامش رو امام رضا علیه السلام گذاشته بود محمد) و ۲۲ سال هم واقعا برما میهمان بود در روی سنگ قبرش نوشتیم شهیدمجید محمد محسنی وهرکس حاجت داره برای مجید نون خامه ای نذر میکنه وحاجت میگیره
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰
🕊✨🌿🕊✨🌿🕊✨
44.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا