eitaa logo
اَتنا(اندیشکده تمدن نوین اسلامی)
718 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
774 ویدیو
22 فایل
برای رسیدن به تمدن نوین اسلامی نیاز به ملت تمدن ساز داریم و ملت تمدن ساز در بستر آموزش های لازم به وجود می آیند. آموزشهایی در زمینه های اقتصاد سیاست فرهنگ و... لینک کانال👇👇 https://eitaa.com/joinchat/186318869C9e216c3ff1 پل ارتباطی @sadra59
مشاهده در ایتا
دانلود
@atna_ir☀️ 🔰 چهل گام تا زندگی آسمانی و آرمانی (ویژه آقایان) خدمتی صادقانه، بهشتی جاودانه(گام اول) 🔷پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله : کسی که به خانواده اش خدمت کند و آن را ننگ نداند بدون حساب وارد بهشت می شود[جامع الاخبار، ص۱۰۳] 🔶امام خامنه ای مدظله العالی : منظور از کمک فقط شستن ظرف و.... نیست، البته این‌ها هم کمک است ولی منظور بیشتر کمک روحی است. کمک معنوی و فکری است. (زن و شوهر باید) در راه اسلام یکدیگر را ثابت قدم بدارند. همدیگر را توصیه به تقوا و صبر و توصیه به دینداری، توصیه به عفاف، توصیه به قناعت، توصیه به ساده زیستی و.... کنند. با هم همکاری کنند تا بتوانند إن شاءالله (زندگی را) به بهترین وجهی بگذرانند[خطبه عقد۷۸/۱/۱۵] 🇮🇷آموزشهای تمدن ساز (هر روز یک گام در در کانال اتنا) @atna_ir
@atna_ir☀️ 🔰 ، چهل گام تا زندگی آسمانی و آرمانی(ویژه بانوان) ✍زن آسمانی(گام اول) 🔷فاطمه زهرا علیه السلام : خانه داری زن نزدیک ترین زمان تقرب او به خدای متعال است[جعفریات، باب فضل الغیره، ص۹۶] 🔶امام خامنه ای مدظله العالی : در داخل خانواده، مرد نمای بیرونی است. زن نمای داخلی است. بخواهید یه خورده ذوقی تر بگویید، مرده پوست بادام است، زن مغز بادام است... مرد ظاهر تر است، ساختمان او این جوری است؛ خدای متعال او را برای این کار ساخته و پرداخته، زن را برای کار دیگری؛ بنابراین بروز و ظهور و نمایش و نمود داشتن در مرد بیشتر است؛ به خاطر همین خصوصیات نه به خاطر ترجیح اما در زمینه ی مسائل اصلی انسان -که مربوط به انسان است- زن و مرد هیچ فرقی ندارند، خب، شما ببینید در قرب الی الله، یک زن مثل حضرت زهرا علیه السلام، مثل حضرت زینب علیه السلام، مثل حضرت مریم علیه السلام هستند.( که کار اصلی شان خانه داری اما) رتبه شان، رتبه های فوق تصور امسال ماهاست 🇮🇷آموزشهای تمدن ساز(هر روز یک گام در در کانال اتنا) @atna_ir
661462785_1248477469.mp3
17.93M
🎙 بشنوید | صوت کامل بیانات رهبر انقلاب در دیدار جمع کثیری از بسیجیان. ۱۴۰۱/۹/۵ 💻 Farsi.Khamenei.ir
مستند صوتی شنود - 07.mp3
18.53M
🎙 مستند صوتی شنود، قسمت ۷ (تجربه نزدیک به مرگ یک مسئول امنیتی در بیمارستان بقیه الله تهران) 🔺 تجربه‌گر در پی حذف برخی قسمت‌ها توسط ارشاد، تصمیم به روایت صوتی تجربه خود گرفته‌ است و استاد امینی‌خواه مستندات روایی مرتبط با تجربه را بیان می‌دارد. جلسه هفتم: 🔻 چه شد که شیطان به من غذا داد؟ 🔻 شیطانی که پشت گردن انسان می چسبد 🔻 تسویف یکی از راهکارهای شیطان 🔻 نحوه شراکت شیطان در اموال و اولاد 🔻 فلسفه بلایایی که به انسان می رسد؟ 🔻 کدام فراموشی کار شیطان است؟ 🔻 مسخره معارف، کار شیطان 🔻 شک و شبهه در روابط زن وشوهر 🔻 تاثیر تعقیبات نماز صبح در دفع شیاطین 🔻 گوشه ای از اخلاق شیطان 🔻 تنها راه خلاص از شیطان 🔻 امکان نداره در مسیر مقابله با شیطان باشی و حمله شیطان بیشتر نشود 🔻 کدام قشر با شیطان بیشتر مقابله می کند 🔻 شیطان چه کسانی را یاری می دهد؟ 🔻 شیطانی که به دیوار چسبیده چه ماموریتی داشت؟ 🔻 اتاقی که مملو از شیاطین جاسوس بود 🇮🇷کانال اتنا(اندیشکده تمدن نوین اسلامی) @atna_ir
☀️هر شب با برنامه کتابخوانی در کانال اتنا با ۵ دقیقه وقت گذاشتن در هر شب بعد از چند روز یک کتاب ارزشمند را به صورت کامل مطالعه نموده و به دانش و بصیرت خود بیفزائید 👈آموزشهای تمدن ساز @atna_ir
1⃣ ☀️بردگی مال و ثروت‏ از این یک درجه بالاتر بیایید. یک نوع دیگر بردگی و آزادی هست که مربوط به مال و ثروت است. تمام علمای اخلاق، بشر را از اینکه برده مال و بنده ثروت باشد برحذر داشته‌اند، تحت همین عنوان که ‏ای انسان! بنده و برده مال دنیا نباش. باز جمله‌ای دارد علی علیه السلام، می‌فرماید: الدُّنْیا دارُ مَمَرٍّ لا دارُ مَقَرٍّ دنیا برای بشر گذشتنگاه است نه قرارگاه. بعد می‌فرماید: وَالنّاسُ فیها رَجُلانِ‏ مردم در دنیا دو صنف می‌شوند: رَجُلٌ باعَ نَفْسَهُ فیها فَأَوْبَقَها وَ رَجُلٌ ابْتاعَ نَفْسَهُ فَأَعْتَقَها «2» مردم که در این بازار دنیا و گذشتنگاه دنیا می‌آیند دو دسته‌اند. بعضی می‌آیند خودشان را می‌فروشند، برده می‌کنند و می‌روند. بعضی دیگر می‌آیند خودشان را می‏خرند، آزاد می‌کنند و می‌روند. @atna_ir
2⃣ بشر باز این را هم احساس می‌کند که نسبت به مال و ثروت دنیا دو حال‏ می‌تواند داشته باشد: می‌تواند بنده و اسیر و در قید مال باشد، و می‌تواند آزاد باشد. گفت: بند بگسل، باش آزادای پسر چند باشی بند سیم و بند زر بشر می‌گوید من همان‏طور که نباید بنده و برده امثال خودم باشم (نه تنم بنده و برده امثال خودم باشد و نه روحم)، نباید روحم بنده و اسیر مال دنیا باشد. در همین جاست که انسان به یک نکته عالیتری برمی‌خورد، می‌گوید اصلًا بندگی مال دنیا یعنی چه؟ مگر مال دنیا قدرت دارد که انسان را بنده خودش بکند؟! مال دنیا یعنی ثروت. ثروت یعنی چه؟ یعنی طلا، نقره، خانه، ملک، زمین و این‏جور چیزها. مگر اینها قدرت دارند که برده گیری کنند؟! من انسانم، زنده‌‏ام، آن جماد است، مرده است. مگر جماد و مرده قدرت دارد که یک زنده را برده خودش بکند؟! نه. پس حقیقت مطلب چیست؟. حقیقت مطلب این است که آنجا هم که انسان فکر می‌کند بنده و برده دنیاست، بنده مال و ثروت است، واقعاً بنده مال و ثروت نیست، بنده خصایص روحی خودش است، بنده حیوانیت خودش است، بنده حرص است، یعنی خودش خودش را برده گرفته است و الّا پول که نمی‌تواند انسان را بنده کند، زمین که قدرت ندارد انسان را برده کند، گوسفند که قدرت ندارد انسان را برده کند، ماشین که قدرت ندارد، جماد است. اصلًا جماد نمی‌تواند در وجود انسان تصرف کند. وقتی انسان خوب مسئله‌ را می‏‌شکافد، می‌بیند این خودش است که خودش را برده کرده است. می‌بیند یک قوّه‌ای است در خودش به نام حرص، قوّه‌ای است به نام طمع، قوّه‌ای است به نام شهوت، قوّه‌ای است به نام خشم؛ این شهوت است که او را برده کرده است، این خشم است که او را برده کرده است، این حرص است که او را برده کرده است، این طمع است که او را برده کرده است، این هوای نفس است که او را برده کرده است. افَرَایتَ مَنِ اتَّخَذَ الهَهُ هَواهُ‏ «1». قرآن می‌گوید: آیا دیدی آن کسی را که هوای نفس خودش را خدای خودش قرار داده است، بنده هوای نفس شده است؟. اینجا بشر به حقیقت مطلب پی می‌برد، می‌بیند مال و ثروت دنیا در حد ذات @atna_ir
3⃣ خودش مذمّتی ندارد؛ اگر گفته‌اند از مال دنیا بترس که تو را برده نگیرد و بنده ‏خودش نکند، مال و ثروت نمی‌تواند مرا بنده کند، این خود من هستم که خودم را بنده و برده می‌کنم. می‌گوید پس خودم را از قید صفات نفسانی پلید آزاد می‌کنم؛ آن وقت می‌بینم که مال دنیا در خدمت من است نه من در خدمت مال دنیا. آن وقت مقام وجودی خودش را می‌فهمد، این معنا را می‌فهمد که قرآن می‌گوید: هُوَالَّذی خَلَقَ لَکمْ ما فِی الْأرْضِ جَمیعاً «1» اوست خدایی که آنچه در این زمین است برای شما آفرید. می‌بیند پس مال و ثروت بنده و برده من است، او در خدمت من است نه من در خدمت او، پس دیگر بخل یعنی چه؟! افزون طلبی به خاطر افزون طلبی یعنی چه؟!. بله، انسان خودش اسیر خودش می‌شود، خودش برده و بنده خودش می‌شود. انسان دو مقام یا دو درجه دارد: درجه دانی، درجه حیوانی؛ و درجه عالی، درجه انسانی. پیغمبران آمده‌اند که آزادی معنوی بشر را حفظ کنند، یعنی نگذارند شرافت انسان، انسانیت انسان، عقل و وجدان انسان، اسیر شهوت یا خشم یا منفعت طلبی انسان بشود. این معنی آزادی معنوی است. هر وقت شما دیدید بر خشم خودتان مسلط هستید نه خشم شما بر شما مسلط است، شما آزادید. هر وقت دیدید شما بر شهوت خودتان مسلط هستید نه شهوت شما بر شما، هر وقت شما دیدید یک درآمد غیرمشروع در مقابل شما قرار گرفت و این نفس شما اشتیاق دارد می‌گوید این درآمد را بگیر، اما ایمان و وجدان و عقل شما حکم می‌کند که این نامشروع است، نگیر و بر این میل نفسانی خودتان غالب شدید، بدانید شما از نظر معنوی واقعاً انسان آزادی هستید. اگر شما دیدید یک زن نامحرم دارد می‌رود و حس شهوت شما، شما را تحریک می‌کند به چشم چرانی و تعقیب کردن، ولی یک وجدانی بر وجود شما حاکم است که شما را منع می‌کند و تا فرمان می‌دهد فرمانش را اطاعت می‌کنید، بدانید شما آزادمرد هستید. اما اگر دیدید تا چشم یک چیزی را می‌خواهد می‏دوید دنبالش، گوش یک چیزی را می‌خواهد می‏دوید دنبالش، دامن یک چیزی را می‌خواهد می‏دوید دنبالش، شکم یک چیزی را می‌خواهد می‏دوید دنبالش، شما اسیرید، برده و بنده هستید. @atna_ir
4⃣ «من» انسانی و «من» حیوانی‏ انسان یک موجود مرکب است. این حقیقت را نباید فراموش کرد که در انسان واقعاً دو «من» حاکم است: یک من انسانی و یک من حیوانی، که من حقیقی انسان آن من انسانی است. و چقدر مولوی این مسئله‌ تضاد درونی انسان را عالی در آن داستان معروف «مجنون و شتر» سروده است! انسان واقعاً مظهر اصل تضاد است. در هیچ موجودی به اندازه انسان، این تضاد و ضدیت درونی و داخلی حکومت نمی‌کند. داستان را این‏جور آورده است که مجنون به قصد اینکه به منزل لیلی برود، شتری را سوار بود و می‌رفت و از قضا آن شتر کرّه‌‏ای داشت، بچه‌ای داشت شیرخوار. مجنون برای اینکه بتواند این حیوان را تند براند و در بین راه معطل کرّه او نشود، کرّه را در خانه حبس کرد و در را بست. خود شتر را تنها سوار شد و رفت. عشق لیلی، مجنون را پر کرده بود. جز درباره لیلی نمی‌اندیشید. اما از طرف دیگر، شتر هم حواسش شش دانگ دنبال کرّه‏اش بود و جز درباره کرّه خودش نمی‌اندیشید. کرّه در این منزل است و لیلی در آن منزل، این در مبدأ است و آن در مقصد. مجنون تا وقتی که به راندن مرکب توجه داشت، می‌رفت. در این بینها حواسش متوجه معشوق می‌شد، مهار شتر از دستش رها می‌گردید. شتر وقتی می‌دید مهارش شل شده، آرام برمی‌گشت به طرف منزل. یک وقت مجنون متوجه حال خودش می‌شد، می‌دید دو مرتبه به همان منزل اول رسیده. شتر را برمی‌گرداند، باز شروع می‌کرد به رفتن. مدتی می‌رفت. دوباره تا از خود بی‏خود می‌شد، حیوان برمی‌گشت. چند بار این عمل تکرار شد: همچو مجنون در تنازع با شتر گه شتر چربید و گه مجنون حُر میل مجنون پس سوی لیلی روان‏ میل ناقه از پی طفلش دوان‏ تا آنجا که می‌گوید مجنون خودش را به زمین انداخت: گفت‏ ای ناقه چو هر دو عاشقیم‏ ما دو ضد بس همره نالایقیم‏ بعد گریز خودش را می‌زند، می‌گوید: جان گشاده سوی بالا بالها تن زده اندر زمین چنگالها در انسان دو تمایل وجود دارد: یکی تمایل روح انسان و دیگر تمایل تن انسان. میل جان اندر ترقّی و شرف‏ میل تن در کسب اسباب و علف‏ اگر می‌خواهی جان و روحت آزاد باشد نمی‌توانی شکم پرست باشی؛ @atna_ir
5⃣ نمی‌توانی زن پرست باشی و روحت آزاد باشد، پول پرست باشی و روحت آزاد باشد و درواقع نمی‌توانی شهوت پرست باشی، خشم پرست باشی. پس اگر می‌خواهی واقعاً آزاد باشی، روحت را باید آزاد کنی. چقدر در همین زمینه ما بیانات عجیبی داریم! حدیثی دیدم در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید که روزی رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به میان اصحاب صفّه‏ «1» رفتند. یکی از آنها گفت: یا رسول الله! من در نَفْس خودم این حالت را احساس می‌کنم که اصلًا تمام دنیا و مافیها درنظر من بی‌قیمت است. الآن در نظر من طلا و سنگ یکی است، یعنی هیچ کدام از اینها نمی‌تواند مرا به سوی خودش بکشد. نمی‌خواهد بگوید که استفاده من از طلا و از سنگ یک جور است؛ بلکه قدرت طلا و قدرت سنگ در اینکه من را به سوی خودش بکشاند یکی است. رسول اکرم نگاهی به او کرد و فرمود: «اذاً انْتَ صِرْتَ حُرّاً حالا من می‌توانم به تو بگویم که مرد آزادی هستی.» پس واقعاً آزادی معنوی خودش یک حقیقتی است. @atna_ir