eitaa logo
عطر1و1
98 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
2هزار ویدیو
15 فایل
🍃اَللّٰھُـمَّ ؏َـجِّـل لِوَلیِّڪَ الـفَـرَج🍃 📡 @atrekhas 🇮🇷
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃💚﷽💚🍃 💢#آیت_الله_سیدعبدالکریم_کشمیری (ره ) سيد... تاجر فرش دو دختر داشت و 18 سال داراى بچه نبود، ناراحتى قلبى هم داشت. به واسطه يكى از دوستان حضرت استاد، خدمت رسيد. استاد روزى فرمودند: ناراحتى قلبى شما خوب می شود، پس از معاينه اطباء ديدند ديگر مشكل قلب ندارد.  روزى ديگر فرمودند: شما بچه دار می شويد و خدا يك پسر سالم به شما می دهد. آقا سيد تعجب می كند و براى كارش به آلمان مى رود و بعد خانواده اش به او اطلاع مى دهند كه حامله است. دكترها به وسيله سونوگرافى و معاينه گفتند بچه دختر است.  سيد به رئيس بيمارستان تهران مى گويد حاج آقايى گفته است بچه پسر است، او در جواب مى گويد: آخوندها اين چيزها را نمى دانند گوش به حرف آخوندها نده!! دو روز قبل از زايمان سيد خدمت استاد مى رسد و عرض مى كند: دكتر متخصص زايشگاه تهران مى گويد: بچه دختر است. فرمود: پسر است، اسمش را على بگذار. دو روز بعد خانواده اش زايمان كرد و پسر شد. رئيس بيمارستان #تعجب كرد و به سيد گفت: مرا پيش اين #آقا ببر كه اين چنين #دقيق خبر داده است. @atre1o1 🇮🇷
‍ ✅خاطره ای زیبا از سیلی خوردن محافظ امام خامنه ای! 🔸در یکی از ملاقات های عمومی حضرت آقا، جمعیت فشرده‌ای توی حسینیه نِشسته بودن و به صحبتای ایشون گوش می‌دادن. من جلوی جمعیت، بین آقا و صف اوّل وایساده بودم. 🔹اون روز، بین سخنرانی حضرت آقا، بارها نگاهم به پیرمرد لاغر اندامی افتاد که شب‌کلاه سبزی به سر داشت و شال سبزی هم به کمرش. 🔸تا سخنرانی آقا تموم شد، بلند شد و خیز برداشت طرف من و بلند گفت: «میخوام دست آقا رو ببوسم» امان نداد و خواست به سمت آقا برود که راه اون رو بستم. عصبی شد و تند گفت: «اوهووووی....چیه؟! می‌خوام آقا رو از نزدیک زیارت کنم. مثل این‌که ما از یه جد هستیم» صورت پیرمرد، انگار دریا، پرتلاطم و طوفانی می‌زد. کم‌کم، داشت از کوره در می‌رفت که شنیدم آقا گفتن: «اشکال نداره، بذار سید تشریف بیاره جلو» نفهمیدم تو اون جمعیت آقا چطور متوجه پیرمرد شد. خودم رو کنار کِشیدم. پیرمرد نگاهی به من انداخت و بعد، انگار که پشت حریف قَدَری رو به خاک رسونده باشه، با عجله، راه افتاد به سمت آقا. 🔹پشت سرش با فاصله کمی حرکت کردم. هنوز دو سه قدم برنداشته بود که پاش به پشت گلیم حسینیه گیر کرد و زمین خورد. 🔸اومدم از زمین بلندش کنم که برگشت و جلوی آقا و جمعیت محکم کوبید توی گوشم و گفت: «به من پشت پا می زنی؟» سیلی‌اش، انگار برق 220 ولت خشکم کرد. 🔹توی شوک بودم که آقا رو رو به روی خودم دیدم. به خودم که اومدم، آقا دست گذاشت پشت سرم و جای سیلی پیرمرد رو روی صورتم بوسید و گفت: «سوءتفاهم شده. به خاطر جدّش، ، ببخش!» درد همون‌موقع رفع شد.😍😍 ✅بعد سال‌ها، هنوز جای گرم آقا رو روی صورتم حس می‌کنم.»😊 ( حضرت ) 📡 @atre1o1 🇮🇷
🍃💚﷽💚🍃 💢 (ره ) سيد... تاجر فرش دو دختر داشت و 18 سال داراى بچه نبود، ناراحتى قلبى هم داشت. به واسطه يكى از دوستان حضرت استاد، خدمت رسيد. استاد روزى فرمودند: ناراحتى قلبى شما خوب می شود، پس از معاينه اطباء ديدند ديگر مشكل قلب ندارد.  روزى ديگر فرمودند: شما بچه دار می شويد و خدا يك پسر سالم به شما می دهد. آقا سيد تعجب می كند و براى كارش به آلمان مى رود و بعد خانواده اش به او اطلاع مى دهند كه حامله است. دكترها به وسيله سونوگرافى و معاينه گفتند بچه دختر است.  سيد به رئيس بيمارستان تهران مى گويد حاج آقايى گفته است بچه پسر است، او در جواب مى گويد: آخوندها اين چيزها را نمى دانند گوش به حرف آخوندها نده!! دو روز قبل از زايمان سيد خدمت استاد مى رسد و عرض مى كند: دكتر متخصص زايشگاه تهران مى گويد: بچه دختر است. فرمود: پسر است، اسمش را على بگذار. دو روز بعد خانواده اش زايمان كرد و پسر شد. رئيس بيمارستان كرد و به سيد گفت: مرا پيش اين ببر كه اين چنين خبر داده است. 📡 @atre1o1 🇮🇷