eitaa logo
عطر1و1
98 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
2هزار ویدیو
15 فایل
🍃اَللّٰھُـمَّ ؏َـجِّـل لِوَلیِّڪَ الـفَـرَج🍃 📡 @atrekhas 🇮🇷
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ داستان واقعی زمان (عج)فرمودند به پدرت بگو آنقدر غُر نزند! ❄️ پدرش مخالف روحانی شدنش بود، میگفت ملا شدن آب و نان نمی شود، سید ابوالحسن اما دوست داشت یاد بگیرد علوم دینی را،هرچه بود دل را به دریا زد و رفت... رفت به حوزه ی علمیه نجف تا در آن دیار در محضر استاد زانو بزند و کسب فیض کند... ✅ اطاقی در نجف اجاره کرده بود و با سختی زندگی اش را سپری می کرد، درآمد آنچنانی نداشت و آنچه او را پایبند کرده بود عشق به مولا یش امام زمان ارواحنافداه بود و بس.. در یکی از روزهایی که از شدت فقر حتی پول خرید ذغال برای گرم کردن اطاق نداشت، پدر تصمیم گرفت سَری به او بزند و از حال و روزش با خبر بشود... 🔰 پدر رسید نجف، حجره ی محقر سید ابوالحسن، پسر پدر را احترام کرد و او را در آغوش کشید،پدر اما با دیدن اوضاع و احوال سید ابوالحسن شروع کرد به سرکوفت زدن، که چرا ملا شدی، که چرا به حرف من اعتنا نکردی، که باید در این سیاهی زمستان شبها را بدون ذغال در سرما بلرزی و خودت را با نان و تُرب سیر کنی... 💜 از پدر کنایه زدن بود و از سید ابوالحسن خودخوری، خجالت میکشید، پدرش شبی را مهمانش شده بود که هیچ چیز در بساطش نبود برای پذیرایی، در همین سرکوفت زدن ها درب اطاق بصدا درآمد، سید ابوالحسن درب را باز کرد، جوانی پشت درب بود با شتری پر از بار ذغال و همه ی مایحتاج و خوراکی، سید را که دید گفت:آقایت سلام رساندند و عرض کردند:به پدرت بگو آنقدر غُر نزند، ما در مراعات حال شیعیانمان کوتاهی نمی کنیم... آنقدر پیش خدا دستِ تو باز است آقا لب اگر باز کنم هر چه بخواهم دادی... 📚 برداشتی آزاد از سخنان شیخ مجید احمدی 📡 @atre1o1 🇮🇷
5.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 #شهیدمحمدحسین_حدادیان خاطره از لحظه وارد شدن #امام خامنه_ای به منزل شهید 📡 @atre1o1 🇮🇷
2.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #استادمومنی #امید های #امام زمان (عج).... 💎بسیار زیبا🌹 🖥حتما ببینید و در شبکه های اجتماعی نشر دهید📡 📡 @atre1o1 🇮🇷
3.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 #شهیدکافی 🍃 #عاشقی از زبان شهيد حاج شيخ احمد كافے امروز امیر در میخانه تویی تو فریادرس این دل دیوانه تویی تو مرغ دل ما را که به کس رام نگردد آرام تویی، دام تویی، دانه تویی، تو 🍃اَللّٰھُـمَّ ؏َـجِّـل لِوَلیِّڪَ الـفَـرَج🍃 #مهدی #امام #امام_مهدی #عشق #عاشق #ندبه #فراق #آل_یاسین #مهدیه #دیوانه #عاشق_توام #دیوانه_توام #تو_عاشقم_کردی #نیایش #تو_دیوانم_کردی #عاشقانه #راز_و_نیاز #آقا_جان #یابن_الزهرا #یابن_الحسن #دوست_دارم #کلیپ_عاشقانه #مهدیه_تهران #کافی #ویس #شهید_کافی #صدای_شهید_کافی #مرحوم_کافی #کلیپ_کافی 📡 @atre1o1 🇮🇷
هدایت شده از حرف های خصوصی
7.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃💚﷽💚🍃 🎥 #راز #حاجت_گرفتن‌ از آقا #امام زمان (عج) مرحوم شیخ #محمود_حلبی (ره) اگر حاجت نگرفتید مرا لعنت کنید‼️ http://eitaa.com/joinchat/2827026458C0b79eb2936
هدایت شده از صاحب نفس
🔰خاطره علامه مصباح از در مورد كرامتی از رضا علیه السلام ✍ در مشهد، به خدمت مقام معظم رهبری شرفياب شدم. صحبت از کرامات حضرت رضاعليه‌السلام شد..... آقا فرمودند: من بچه بودم که به مسجد پدرم در بازار می رفتيم. اين مسجد معروف بود به مسجد ترک‌ها. در مسجد، مکبری بود به نام کربلایی که نابينا بود و حتی به او کربلایی رضای عاجز می گفتند. (آقا فرمودند که مشهدی ها به نابينا عاجز می گويند.) کربلایی رضای عاجز به مسجد می آمد و تکبير می گفت. ما بچه بوديم و سال‌ها بود که او را می شناختيم و کوری او را ديده بوديم. روزی من پيش پدرم بودم که اين کربلایی رضا آمد، اما بينا شده بود. پدرم از او پرسيد: کربلایی رضا من را می بینی؟ گفت: بله آقا و سپس قيافه پدر من را شرح داد. پدرم شنيده بودند که کربلایی شفا گرفته است و می خواستند خودشان ببينند. من هم آن‌جا بودم و ديدم همان کربلایی رضایی که هر روز کور می آمد، امروز بينا شده بود. اين کربلایی دختری داشت که در وقت کوری دست کربلایی را می گرفت و پدر نابينايش را به مسجد می آورد. بعد از اينکه در مسجد مستقر می شد، ديگر به کسی نياز نداشت. ما جستجو کرديم که چرا شفا داده‌اند. گفتند: سال‌ها بود که اين دختر بچه دست کربلایی را می گرفت و به مسجد می آورد. کم‌کم دختر بزرگ شد و به‌اصطلاح آب و رنگی پيدا کرده بود. روزی بعضی از بچه‌های بازار متلکی گفته بودند و کربلایی هم شنيده بود. او نتوانسته بود تحمل کند و به دخترش گفته بود دست من را بگير و مرا به حرم ببر. در حرم، کربلایی به دخترش می گويد تو برو خانه من اين‌جا می مانم 🥺 ادامه 👇👇👇👇
هدایت شده از صاحب نفس
5.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لحظه ی سخت شهادت زمان! ↪ ⭕️ آیا میدانید بعد از شهادتِ امام زمان، امام حسین بر بدنِ مُطهر ایشان نماز می خواند و حکومت جهانی ایشان را ادامه میدهد؟😳👆 با ما همراه باشید 🥰 😘 ☝️@saheb_nafas 🇮🇷
هدایت شده از صاحب نفس
🔰خاطره علامه مصباح از در مورد كرامتی از رضا علیه السلام ✍ در مشهد، به خدمت مقام معظم رهبری شرفياب شدم. صحبت از کرامات حضرت رضاعليه‌السلام شد..... آقا فرمودند: من بچه بودم که به مسجد پدرم در بازار می رفتيم. اين مسجد معروف بود به مسجد ترک‌ها. در مسجد، مکبری بود به نام کربلایی که نابينا بود و حتی به او کربلایی رضای عاجز می گفتند. (آقا فرمودند که مشهدی ها به نابينا عاجز می گويند.) کربلایی رضای عاجز به مسجد می آمد و تکبير می گفت. ما بچه بوديم و سال‌ها بود که او را می شناختيم و کوری او را ديده بوديم. روزی من پيش پدرم بودم که اين کربلایی رضا آمد، اما بينا شده بود. پدرم از او پرسيد: کربلایی رضا من را می بینی؟ گفت: بله آقا و سپس قيافه پدر من را شرح داد. پدرم شنيده بودند که کربلایی شفا گرفته است و می خواستند خودشان ببينند. من هم آن‌جا بودم و ديدم همان کربلایی رضایی که هر روز کور می آمد، امروز بينا شده بود. اين کربلایی دختری داشت که در وقت کوری دست کربلایی را می گرفت و پدر نابينايش را به مسجد می آورد. بعد از اينکه در مسجد مستقر می شد، ديگر به کسی نياز نداشت. ما جستجو کرديم که چرا شفا داده‌اند. گفتند: سال‌ها بود که اين دختر بچه دست کربلایی را می گرفت و به مسجد می آورد. کم‌کم دختر بزرگ شد و به‌اصطلاح آب و رنگی پيدا کرده بود. روزی بعضی از بچه‌های بازار متلکی گفته بودند و کربلایی هم شنيده بود. او نتوانسته بود تحمل کند و به دخترش گفته بود دست من را بگير و مرا به حرم ببر. در حرم، کربلایی به دخترش می گويد تو برو خانه من اين‌جا می مانم 🥺 ادامه 👇👇👇👇
هدایت شده از عطرخاص
⭕️ داستان واقعی زمان (عج)فرمودند به پدرت بگو آنقدر غُر نزند! ❄️ پدرش مخالف روحانی شدنش بود، میگفت ملا شدن آب و نان نمی شود، سید ابوالحسن اما دوست داشت یاد بگیرد علوم دینی را،هرچه بود دل را به دریا زد و رفت... رفت به حوزه ی علمیه نجف تا در آن دیار در محضر استاد زانو بزند و کسب فیض کند... ✅ اطاقی در نجف اجاره کرده بود و با سختی زندگی اش را سپری می کرد، درآمد آنچنانی نداشت و آنچه او را پایبند کرده بود عشق به مولا یش امام زمان ارواحنافداه بود و بس.. در یکی از روزهایی که از شدت فقر حتی پول خرید ذغال برای گرم کردن اطاق نداشت، پدر تصمیم گرفت سَری به او بزند و از حال و روزش با خبر بشود... 🔰 پدر رسید نجف، حجره ی محقر سید ابوالحسن، پسر پدر را احترام کرد و او را در آغوش کشید،پدر اما با دیدن اوضاع و احوال سید ابوالحسن شروع کرد به سرکوفت زدن، که چرا ملا شدی، که چرا به حرف من اعتنا نکردی، که باید در این سیاهی زمستان شبها را بدون ذغال در سرما بلرزی و خودت را با نان و تُرب سیر کنی... 💜 از پدر کنایه زدن بود و از سید ابوالحسن خودخوری، خجالت میکشید، پدرش شبی را مهمانش شده بود که هیچ چیز در بساطش نبود برای پذیرایی، در همین سرکوفت زدن ها درب اطاق بصدا درآمد، سید ابوالحسن درب را باز کرد، جوانی پشت درب بود با شتری پر از بار ذغال و همه ی مایحتاج و خوراکی، سید را که دید گفت:آقایت سلام رساندند و عرض کردند:به پدرت بگو آنقدر غُر نزند، ما در مراعات حال شیعیانمان کوتاهی نمی کنیم... آنقدر پیش خدا دستِ تو باز است آقا لب اگر باز کنم هر چه بخواهم دادی... 📚 برداشتی آزاد از سخنان شیخ مجید احمدی 📡 @atrekhas 🇮🇷
هدایت شده از صاحب نفس
🔰خاطره علامه مصباح از در مورد كرامتی از رضا علیه السلام ✍ در مشهد، به خدمت مقام معظم رهبری شرفياب شدم. صحبت از کرامات حضرت رضاعليه‌السلام شد..... آقا فرمودند: من بچه بودم که به مسجد پدرم در بازار می رفتيم. اين مسجد معروف بود به مسجد ترک‌ها. در مسجد، مکبری بود به نام کربلایی که نابينا بود و حتی به او کربلایی رضای عاجز می گفتند. (آقا فرمودند که مشهدی ها به نابينا عاجز می گويند.) کربلایی رضای عاجز به مسجد می آمد و تکبير می گفت. ما بچه بوديم و سال‌ها بود که او را می شناختيم و کوری او را ديده بوديم. روزی من پيش پدرم بودم که اين کربلایی رضا آمد، اما بينا شده بود. پدرم از او پرسيد: کربلایی رضا من را می بینی؟ گفت: بله آقا و سپس قيافه پدر من را شرح داد. پدرم شنيده بودند که کربلایی شفا گرفته است و می خواستند خودشان ببينند. من هم آن‌جا بودم و ديدم همان کربلایی رضایی که هر روز کور می آمد، امروز بينا شده بود. اين کربلایی دختری داشت که در وقت کوری دست کربلایی را می گرفت و پدر نابينايش را به مسجد می آورد. بعد از اينکه در مسجد مستقر می شد، ديگر به کسی نياز نداشت. ما جستجو کرديم که چرا شفا داده‌اند. گفتند: سال‌ها بود که اين دختر بچه دست کربلایی را می گرفت و به مسجد می آورد. کم‌کم دختر بزرگ شد و به‌اصطلاح آب و رنگی پيدا کرده بود. روزی بعضی از بچه‌های بازار متلکی گفته بودند و کربلایی هم شنيده بود. او نتوانسته بود تحمل کند و به دخترش گفته بود دست من را بگير و مرا به حرم ببر. در حرم، کربلایی به دخترش می گويد تو برو خانه من اين‌جا می مانم 🥺 ادامه 👇👇👇👇
هدایت شده از صاحب نفس
🔰خاطره علامه مصباح از در مورد كرامتی از رضا علیه السلام ✍ در مشهد، به خدمت مقام معظم رهبری شرفياب شدم. صحبت از کرامات حضرت رضاعليه‌السلام شد..... آقا فرمودند: من بچه بودم که به مسجد پدرم در بازار می رفتيم. اين مسجد معروف بود به مسجد ترک‌ها. در مسجد، مکبری بود به نام کربلایی که نابينا بود و حتی به او کربلایی رضای عاجز می گفتند. (آقا فرمودند که مشهدی ها به نابينا عاجز می گويند.) کربلایی رضای عاجز به مسجد می آمد و تکبير می گفت. ما بچه بوديم و سال‌ها بود که او را می شناختيم و کوری او را ديده بوديم. روزی من پيش پدرم بودم که اين کربلایی رضا آمد، اما بينا شده بود. پدرم از او پرسيد: کربلایی رضا من را می بینی؟ گفت: بله آقا و سپس قيافه پدر من را شرح داد. پدرم شنيده بودند که کربلایی شفا گرفته است و می خواستند خودشان ببينند. من هم آن‌جا بودم و ديدم همان کربلایی رضایی که هر روز کور می آمد، امروز بينا شده بود. اين کربلایی دختری داشت که در وقت کوری دست کربلایی را می گرفت و پدر نابينايش را به مسجد می آورد. بعد از اينکه در مسجد مستقر می شد، ديگر به کسی نياز نداشت. ما جستجو کرديم که چرا شفا داده‌اند. گفتند: سال‌ها بود که اين دختر بچه دست کربلایی را می گرفت و به مسجد می آورد. کم‌کم دختر بزرگ شد و به‌اصطلاح آب و رنگی پيدا کرده بود. روزی بعضی از بچه‌های بازار متلکی گفته بودند و کربلایی هم شنيده بود. او نتوانسته بود تحمل کند و به دخترش گفته بود دست من را بگير و مرا به حرم ببر. در حرم، کربلایی به دخترش می گويد تو برو خانه من اين‌جا می مانم 🥺 ادامه 👇👇👇👇
هدایت شده از صاحب نفس
44.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴احسنت به حاج آقا و به این شجاعتش که غیرمستقیم به امثال پزشکیان و در حضور خودشان ،این مطالب دقیق را فهماند و ان شاءالله که درس بگیرند 🔺این سخنرانی را بشنوید و بفرستید برای دیگران! خدا را چه دیدید شاید بیدار شدند... ☝️خصوصا از دقیقه ۱۵ به بعد خیلی جدی تذکر دادند که ! (میتوانید بزنید روی دور نیمه تند و سریعتر سخنرانی را گوش کنید) ! 🔺سخنرانی حجت‌الاسلام والمسلمین سیدمحمدباقر طباطبایی‌نژاد، در آخرین شب مراسم عزاداری شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها در حسینیه امام خمینی(ره). ۱۴۰۳/۹/۱۶ یا خامنه ای عزیز❤️ زمان(عج)سرباز می خواهد 🇪🇭 اَللّهُـمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّـکَ الفَــرَج 📡 @saheb_nafas 🇮🇷