eitaa logo
𔘓عطرنرگس³¹³𔘓
1.5هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
2هزار ویدیو
15 فایل
𔘓بسم‌رب‌المهدے𔘓 🌼هدف اصلےکانال عطرنرگس🌼 ☜دعاےهمگانےبراےظهور🌺 ☜یارےمولاےغریبمان ❤️ ☜افزایش‌معرفت‌وخودسازے براےیارےامام‌زمان‌ ارواحنافداه😍 جهت‌تبادل‌👇🏻 @admin_atrenarges ناشناس کانال👇🏻 https://daigo.ir/secret/62381622
مشاهده در ایتا
دانلود
𔘓عطرنرگس³¹³𔘓
از امشب ، شبی یک قسمت براتون میزارم اسم این کتاب #وآنکه‌دیرتر‌آمد.. یه رمان کاملا واقعی و مهدوی خیل
رمان مهدوی نام من میرزا حسن است و شغلم کتابت، چهارده ماه پیش به بیماری سختی دچار شدم که تمام طبیبان از درمانم عاجز ماندند. دست به دامان ائمه(علیه‌السلام) شدم که اگر از این بیماری نجات پیدا کنم، در چهارده ماه و هرماه یک حکایت در وصف حال ائمه(علیه‌السلام) بنویسم. سیزده حکایت را نوشتم اما چهاردهمین حکایت را، که در خورِ شأن ائمه باشد نیافتم. ناامید بودم که چطور نذرم را ادا کنم. تا اینکه یک روز مانده به تمام شدن مهلت به مجلسی دعوت شدم. رغبتی به رفتن نداشتم، اما رفتم، چون در جمع بودن مرا از خود خوری باز می‌داشت، و عجیب آن که در آنجا حکایتی بسیار غریب شنیدم که برای مردی به نام محمود فارسی رخ داده بود و چون در جزئیات واقعه اختلاف نظر بود و من که از خوشی یافتن چهاردهمین حکایت سر از پا نمی‌شناختم، عزم جزم کردم که هرطور شده همان روز از زبان محمود فارسی ماجرا را بشنوم، بخصوص که فهمیدم منزلش در همان شهر و حتی در نزدیکی است. پس به اصرار از مسلم که حکایت محمود فارسی را شرح داده بود، خواستم مرا به خانه او ببرد. از مسلم انکار که:"وقت گیر آورده‌ای... مثلاً ما مهمان هستیم و باشد فردا... پاهایم رنجور است و..." و از من اصرار که فردا دیر است و نذرم فنا می‌شود و... عاقبت رضایت داد و به راه افتادیم. راست می‌گوید، پیرمردی است زنده‌دل، اما پاهایش رنجور است. هم آهسته می‌آمد هم قدم به قدم می‌ایستاد و با رهگذران خوش و بش می‌کرد. عاقبت طاقت نیاوردم و پرسیدم:" راه زیادی مانده؟ " سری جنباند و گفت:"یکی دو کوچه دیگر." گفتم :"نمی‌شود نشانی‌اش را بگویی من خودم بروم؟ " خندید و گفت:" یا من خیلی یواش راه می‌آیم یا تو شش ماهه به دنیا آمده‌ای." و با عصا به ته کوچه اشاره کرد و افزود : "تَهِ کوچه داخل بن‌بست." سرعتم را بیشتر کردم. بن‌بست دراز را تا به آخر رفتم. " ادامه دارد" ↳| @atre_narges_313 |↲
📣 پیکر سردار نیلفروشان کشف شد/ مراسم تشییع اطلاع‌رسانی می‌شود روابط عمومی سپاه پاسداران: 🔸«با سپاس و شکرگزاری به درگاه پروردگار یکتا و بی‌همتا، به استحضار ملت شریف و قهرمان ایران می‌رساند: با همت و تلاش‌های شبانه روزی گروه جستجوی پیکرهای مطهر شهدای جنایت ۶ مهرماه رژیم سفاک و خون آشام صهیونیستی در ضاحیه بیروت، پیکر " سردار رشید و اندیشمند سرلشکر پاسدار شهید عباس نیلفروشان " مستشار عالی نظامی جمهوری اسلامی ایران که همراه با سید مقاومت " آیت الله سید حسن نصرالله" دبیر کل سرافراز حزب الله لبنان به شهادت رسیده بود، کشف شده است. ↳| @atre_narges_313 |↲
❖ مهدے جان ❖ فقیر گوشه نشین محبتت هستم بساز،با دل آنکه فقط تو را دارد 💚شَبت بخیرعشق جانم امام زمانم💚 أللَّھُـمَ عَجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج وَ فَرَجَنا بِهِ 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هرچند كه رسم است بگويند تبريك پدر را به پسرها ميلاد پدر بر تو مبارك اى آمدنت رأس خبرها بر حضرت پدر عليه السلام 💚 بر حضرت پسر عليه السلام 💚 ↳| @atre_narges_313 |↲
°•𔘓•° اسعد الله ایامکم صاحب الزمان(روحی فدا) پدر صاحب عالم ... نام: حسن لقب: عسکری نام پدر: هادی نام مادر: حدیث تاریخ تولد: ۸ ربیع الثانی محل تولد: مدینه مدت عمر: ۲۸ سال مدت امامت: ۶ سال تاریخ شهادت: ۸ ربیع الاول مرقد شریف: سامرا 💚 ♥️ ↳| @atre_narges_313 |↲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مداحی_آنلاین_زمین_شدیم_ولی_آسمان_ما_حسن_است_رمضانی.mp3
2.88M
زمین شدیم ولی آسمان ما حسن است کرانه ایم ولی بی کران ما حسن است 🔊 (ع)❣️ 🎙
آمدی تا بوی ِ دلدارم؛ بپیچد در جهان .. یا أباالقائم أباالمهدی أباالصاحب‌ زمان ..
°•𔘓•° امام حسن عسکری علیه السلام: مهدی جان؛ روزی که بیایی حتی کودکانِ در گهواره دوست دارند از جا برخيزند و به سوی تو بيايند. 📚 کمال الدین، ج ۲، ص ۴۴۹ ↳| @atre_narges_313 |↲
°•𔘓•° 👑پسرت تاج سرماست تو هم تاج سری در کدامین سر دنیاست شما با خبری... روز میلاد تو آقاست چه خوش بود اگر بدهد عیدی میلاد پدر را، پسری😍🤍 ✨میلاد اباالحجة حضرت جان جانان امام حسن عسکری «صلوات الله علیه» به محضر نورانی آقامون تاج سرمون امام زمان مبارک باد🥰♥️ 🎈🥳 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَــرَج بحق زینب کبری سلام الله علیها "💛 ↳| @atre_narges_313 |↲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
°'𔘓'° 🪴وَاجْعَلْنا مِمَّنْ تَقِرُّ عَيْنُهُ بِرُؤْيَتِهِ 🪴وَاَقِمْنا بِخِدْمَتِهِ 🪴وَتَوَفَّنا عَلي مِلَّتِهِ 🪴وَاحْشُرْنا في زُمْرَتِهِ و ما را از آناني قرار ده كه چشمش به ديدار حضرتش روشن شود ما را به خدمتش بگمار و بر آيينش بميران و در گروهش محشور گردان 🕊 ♥ ↳| @atre_narges_313 |↲
𔘓عطرنرگس³¹³𔘓
رمان مهدوی #و_آنکه_دیرتر_آمد #قسمت_اول نام من میرزا حسن است و شغلم کتابت، چهارده ماه پیش به بیماری
📖 🔖 کاش شماره خانه را هم پرسیده بودم. کلی این پا و آن پا کردم تا مسلم سر کوچه پیدایش شد و جلوی اولین خانه ایستاد و موذیانه خندید و با اشاره‌ی سر و دست فهماند که بیخود تا ته کوچه رفته‌ای تا برگردم مسلم در زده بود. پسرکی خنده رو در را باز کرد و با دیدن مسلم گل از گلش شکفت، سلام کرد و ازجلوی در کنار رفت وارد خانه شدیم. بازوی مسلم را گرفتم و آهسته گفتم: «اصلا حواسم نبود، سرزده بد نیست ؟ گفت: «نگران نباش در خانهِ محمود، برای شیعیان علی همیشه باز است.» دست در جیب عبایش کرد و مشتی خرما و کشمش در آورد و به پسرک داد؛ به اتاقی کوچک ساده و تمیز راهنمایی شدیم مردی با قبای سفید و مو و ریشی سیاه نشسته بود و قرآن میخواند. سلام کردیم، سر بلند کرد و با دو چشم آبی و بسیار درخشان به ما خیره شد. با دیدن مسلم تبسمی کرد و خواست از جا بلند شود. گفتم: «خجالتمان ندهید.» جلو رفتم و دست روی شانه اش گذاشتم، اما با وجودِ فشار دستم از جا برخاست. پیش خودم فکر کردم چقدر رشید است. گفتم: «شرمنده مان کردید.» با صدای پرطنینی گفت: «دشمنتان شرمنده باشد. چه سعادت و افتخاری بالاتر از دیدن روی مؤمن؟» روبوسی کردیم. آهسته گفت: «مخصوصاً که بوی بهشت هم بدهد.» حرفش به دلم نشست. با مسلم هم روبوسی کرد و نشستیم؛ چشمان نافذ و درخشان محمود فارسی مانع می شد که مستقیم در چشمانش نگاه کنم و حرف بزنم. مسلم سینه ای صاف کرد و گفت: «در مجلسی بودیم، صحبت شما شد و ماجرایی که بر شما رفته. این آقا مشتاق شد که ماجرا را از زبان خود شما بشنود. ایشان میرزا حسین کاتب هستند و گویا نذر دارند که روایات مربوط به ائمه را بنویسند. حال اگر صلاح می دانید، ماجرا را بر ایشان نقل کنید.» محمود نفسش را به آهی بیرون داد و گفت: «مسلم جان، شما می‌دانید که من برای هر کسی این ماجرا را نقل نمیکنم... ↳| @atre_narges_313 |↲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صلی اللّه علیک یا صاحب الزمان...❤️ شده مجنون گوشه گیر غمت زاروپیر غمت ای طبیب من به عشق لیلا شدم مجنون مرا با دوری مکن دلخون یوسف زهرا یوسف زهرا ↳| @atre_narges_313 |↲
▪️علامه سید محمدتقی موسوی اصفهانی: ▪️بدان که غربت دومعنی دارد: ⚜دوری از خاندان، وطن، شهر ⚜کمی یاوران ⚜و امام زمان به هردو معنی غریب است. 🥀پس ای بندگان خدا یاری اش کنید، 🥀ای بندگان خدا کمکش کنید. 📚مکیال المکارم ج١ص١٧٩ ↳| @atre_narges_313 |↲
شبت بخیر عزیز ندیده ام امام زمانم❤️✨🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨سلام صبحگاهی به ولی نعمتمان به نیت فرج ✨ سلام ♥️ باید عاشق باشی تا همچو یعقوب، بوی همان پیراهنی را که گم کرده ای، از باد سوغات بگیری، و چشمانت، دوباره ببینند. ما یقین داریم صدای قدمهایت که بیاید؛ حتماً گــل بارانمان، میکند! کمی عاشق ترمان میکنی؟ 🥰 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَــرَج بحق زینب کبری سلام الله علیها " ↳| @atre_narges_313 |↲
❤️عشق به حضرت... 🔸عالم از روز اول خلقت، ‌دو زاويه داشت، يک زاويه رحمان و نور و يک زاويه شيطان، شيطنت و ظلمت بود و خلقت ما در دنيا براي اين است که به آن سمتِ دره هاي هولناک و نرويم، بلکه رشد و ارتقا پيدا کنيم تا بر قله بايستيم، تا به طور ابدی و جاودان در بهشت الهي با رحمت الهي مستقر باشيم. 🔸 ولی بايد مراقبِ رفت و آمد و زندگي و حرکاتمان باشيم، انسان براي خوب شدن، يک الگو مي خواهد و فقط شيعه اين افتخار را دارد که بزرگترين و بهترين الگوي دنيا را دارد. 🔸 يعني در عالي ترين نقطه، عليه السلام را دارد و ديگران ندارند، هر چه رو به کمال برويد يک نفر کامل تر وجود دارد. بايد اين ارتباط را حفظ بکنيد، کساني که با امام زمان عليه السلام انس پيدا مي کنند، توجهي پيدا مي کنند، برايشان مي ماند و يادگار خوبي است؛ که اين هم زحمت هاي خاص خودش را دارد. 🔸 گاهي توسل به حضرت است، گاهي نماز امام زمان عليه السلام است و... کسي که به امام زمان عليه السلام عشق پيدا کرد دائم نام او را دارد.‌ ‌ 🖋حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری ‌ ‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ↳| @atre_narges_313 |↲