eitaa logo
عطــــرشهــــدا 🌹
1.2هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.5هزار ویدیو
8 فایل
بســم‌ رب شهداءوصدیقیݩ🌸 <شهدا را نیازۍبه گفتن ونوشتن نیست، آنان نانوشته دیدنی وخواندنی هستند.> پاسخگویی @Majnonehosain
مشاهده در ایتا
دانلود
می‌خواست برود سرکار از پله‌های آپارتمان، تندتند پایین می‌آمد! آنقدر عجله داشت که پله‌ها را دوتا یکی‌ رد می‌کرد! جلوی در خانه که رسید، بهش سلام کردم‌ گفتم: آرام‌تر فوقش یک‌ دقیقه دیرتر می‌رسی سرِکارت! سریع نشست روی موتور، روشن کرد و گفت علی‌آقا! همین یک‌ دقیقه یک‌ دقیقه‌ها شهادت آدم را یک روز به یک روز به عقب می‌اندازد! ♥ 【 @atre_shohada
دیدی‌وقتـی‌اینترنت‌‌رایگان‌گیرت‌میاد با تمام قدرت خرجش مۍ‌کنی‌و ازش استفاده می‌کنی! عمر‌ماهم همینطوره یه هدیہ‌ایه که داریم مصرفش می‌کنیم و بالاخره تموم می‌شه... ازش درست استفاده کنیم!🌱
عطــــرشهــــدا 🌹
#او_را #رمان📚 #پارت_شصت_و_هشتم برای بار اول بود که سجده و رکوع رو تجربه میکردم! مگه خدا کی بود که م
📚 -به به سلااااااممممم ترنم خودم!😉 -سلام عشششقم!چطوری خانوم!؟ -به خوبی شما،ماهم خوبییییم! آفتاب از کدوم طرف دراومده یاد ما افتادی؟؟ -ببخشیییید،حق داری. درگیر درس و دانشگاهم.این ترم درسام خیلی سنگین شده! -فدای سرت گلم،منم معذرت میخوام،سرم یکم شلوغ بود این چندوقته! -عههه!؟مشغول چی؟! -مشغول خبرای خوب خوب!! -مشکوک میزنیا زهراخانوم!! اینجوری نمیشه، پاشو بیا ببینمت! -امممم...راستش یکم کار داشتم. ولی... فدای سرت. دیدن تو مهم‌تره!😉 کلی حرف دارم باهات! -مرررسی گلی،زود بیا که از فضولی مردم! کجا بریم حالا!؟ -نمیدونم.پارکی،سینمایی،جایی! استخر خوبه!؟ -استخخخخر!؟ مگه تو استخرم میری!؟ -وا!دستت درد نکنه! مگه من چمه!؟ -خخخخخ... ببخشید،خب من فکرمیکردم شماها فقط راه خونه تا مسجدو بلدین!😂😂 عالیه.بریم! من یکم زودتر رفتم و سر ساعتی که باهم قرار داشتیم هم زهرا با همون لبخند همیشگی،پیداش شد! -وای مرسی زهرا! خیلی وقت بود بجز دانشگاه و جلسه و خونه مرجان،جایی نرفته بودم! -چرا؟؟ -خب...نمیدونم! همینجوری! تو خونه بیشتر احساس راحتی میکنم! -اصلا این کارو ادامه نده. برو بیرون،تفریح کن. ادم تو کنج خونه افسرده میشه! بعدم تو خونه و خلوت،آدم بیشتر وسوسه میشه... -یعنی تو زیاد میری بیرون؟؟ -اره خب، من خیلی تو خونه بند نمیشم! تا جایی که بدونم مامان و بابام ناراحت نمیشن، وقتم رو اینور و اونور میگذرونم. -چه خوب! نمیدونم چرا فکر میکردم امثال شما همش میشینید تو خونه که به گناه نیفتید! -خخخخخ،بیخیال.من اصلا از این بچه مثبت بازیا خوشم نمیاد! جوون مجرد،تو خونه نباشه بهتره. آدم باید از فرصت‌هاش استفاده کنه. البته اگر تو خونه کار مفید و ضروری داشته باشم،که بیرون نمیرم. ولی در حال حاضر بیشتر کارم بیرون خونست! حرفمون با ورود به استخر نصفه موند. احساس سرما کردم،تمام بدنم رو بردم زیر آب تا زودتر به دما عادت کنم. سرم رو که بیرون آوردم،خبری از زهرا نبود!! اطرافم دنبالش میگشتم که با صدای شیرجه ی یه نفر تو قسمت عمیق،نظرم جلب شد! زهرا بود!☺️ به انرژی و شیطنتش خندم گرفت و از همونجا وارد قسمت عمیق استخر شدم... بعد از چندبار مسابقه و بازی تو آب، خسته به قسمت کم عمق برگشتیم. -خب... گفتی کلی حرف باهام داری!😉 -خدمت شما عرض کنم که کم کم باید آماده ی نی‌ناش‌ناش بشی!! ابروم رو بالا انداختم و با تعجب نگاهش کردم! با حالت مغرورانه ادامه داد -لطفا یه لباس خوشگل برای خودت بخر!بالاخره ساقدوش عروس خانوم باید شیک و پیک باشه دیگه!! یدفعه جیغ زدم و محکم بغلش کردم!! -زهراااا... جدی میگی؟؟ وای دیوونه!!!خیلی خوشحال شدم!! -هیسسسس.... الان فکرمیکنن شوهرندیده‌ایم!!😂 خلاصه ترنم خانوم،آبجیت رفتنی شد! دوباره با محبت و ذوق فراوون بغلش کردم -زهرا نمیدونی چقدر خوشحال شدم! وای... خیلی ذوق دارم. -الهی قربونت برم... ان شاءالله به زودی قسمت خودت بشه! -خخخخ... من و شوهر؟ فکرکن بابام منو شوهر بده!! خب حالا تعریف کن ببینم! طرف کیه؟ چیکارست؟ -طرف پسر باباشه و بنده ی خدا! میخواستی کی باشه؟؟ -اه لوس نشو دیگه! -خیلی خب، یه نفس عمیق بکش!! تو بیشتر از من ذوق داری!!😂 آروم باش تا تعریف کنم. -باشه باشه... من آرومم. خب حالا بگو -برادر یکی از دوستامه. یه چند وقتی هست که میان و میرن. -چندوقته میان و میرن ،اونوقت تو الان داری به من میگی؟؟ نامرررررد!😒 -نه خب... خیلی جدی نبود که بخوام بگم. -پس چجوری جدی شد؟؟ -خب آخه اولش فکرنمیکردم بخوام بهش بله بگم! فکر نمیکردم مورد مناسبی باشه. آخه اصلا مذهبی نیست!! -ها؟پس چجوریه؟؟ چرا خب الان قبولش کردی؟ -اولش گفتم خودش ببینه به هم نمیخوریم،میذاره میره! منم که همیشه دوست داشتم شوهرم یه پسر حسابی با خدا باشه! اما همچین خاستگاری نمیومد برام! هرکی بالاخره یه عیبی داشت. حتی اون مذهبیاشم،اونی که من میخواستم نبودن! مثل ماست وارفتم! همیشه انتظار داشتم زهرا زن یه پسر مثل سجاد بشه! -خب چرا به این بله دادی پس؟؟😳 -با یه مشاوری صحبت کردم،باعث شد نظرم عوض شه! واقعا حرفاش درست بود... خیلی پشیمونم که چندسال تو تخیل و توهم زندگی کردم و الکی خاستگارام رو رد کردم!! -بگو دیگه... جون به لبم کردی زهرا!! -خخخخ...باشه دیگه! خب میدونی... من همیشه دوست داشتم یکی بیاد که منو رشدم بده،یه زندگی خیلی خوب باهم داشته باشیم،هم فکر باشیم، اصلا از اینا باشه که انگار دو دقیقه دیگه قراره شهید شن!!😅 اما اشتباه میکردم! خدایی که من رو آفریده،مطمئنا بیشتر از من به فکر رشد منه. حالا چه فرقی داره طرف من کی باشه؟؟ هرکی که باشه،خدا با همون فرد امتحانم میکنه و زمینه رشدم رو فراهم میکنه! به قلم محدثه افشاری ... 【 @atre_shohada
4_5787456886487912089.mp3
5.35M
🍃به وقت مولودی... 🌸سنگ علی رو میزنم به سینه 🌸کور بشه هر کی نتونه ببینه @atre_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊زیارت نامہ شهــــــــــدا🕊 اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ،اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیمُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیعَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم .♥️ 🦋 【 @atre_shohada
« قالُوا لا تَخَفْ و لا تَحْزَنْ إِنَّا مُنَجُّوكَ🌱 » چه قوت قلبی بالاتر از این که خدا میگه نترس و غمگین نباش که ما تو و عزیزانت رو نجات میدیم :)
💌روایت شهدا : با محسن بحثم شد... گفتم: هی نگو شهید بشم، شهید بشم. باید مؤثر باشی. آدم باید تو زندگیش تاثیر داشته باشه. یه سرباز مُرده به چه درد می خوره؟!» خندید و گفت: شهید بشم انشاءالله مؤثر هم میشم! ♥️ 【 @atre_shohada
راوے: همسر شهید آقاابوالفضل در مراسم خواستگاری بهم گفت: «اگر موافقی، عروسی نگیریم.» من هم قبول کردم. در دوران عقد که چندتا عروسی رفتیم، از حرفم پشیمان شدم. خلاصه مراسم عروسی را گرفتیم و خیلی هم خوب برگزار شد. اصلاً نگذاشتیم که شرایطِ گناه‌کردن ایجاد شود. خبری از موسیقی نبود. یک تعداد محدودی هم اعتراض کردند ولی بیشتر فامیل از ما تشکر هم کردند. از صدای بلند و گوش‌خراشِ موسیقی در بقیه‌ی عروسی‌ها خیلی شاکی بود و خوشحال بود که عروسی ما این‌طور نبود. مدّاح آورده بودیم و مراسم‌مان به مولودی‌خوانی و جُک‌گفتن گذشت. مراسمِ بسیار شادی بود. مدّاح هم مدام از اول تا آخرش به ابوالفضل می‌گفت: «شبیه شهدایی و شهید زنده‌ای». فیلمبردار هم داشتیم ولی ابوالفضل همان شب، فیلم را از او گرفت و نگذاشت که برای میکس ببرد؛ حتی اجازه نداد او با دوربین خودش عکس بگیرد؛ دوربین خودمان را به او داد و گفت: «با این عکس بگیرید.📸 🌱 ♥ 【 @atre_shohada
آرزوی ‌صادقانه ‌‌ی‌ شهادت موجب پاکی دل ‌از آلودگی‌ها و نورانی‌ شدن ‌اندیشه انسان‌ می‌شود . ♥ 【 @atre_shohada
از دهانش پرید که؛ تو بالاخره از طریق این چشم هات شهید‌میشی..." چشم هاش درخشید و پرسید : چرا...؟ گفت: چون خدا به این چشم ها هم جمال داده هم کمال... این چشم ها در راهِ خدا بیداری زیاد کشیده... اشک هم زیاد ریخته... @atre_shohada
عطــــرشهــــدا 🌹
🔸سی و هفتمین فراز از وصیتنامه شهید حاج قاسم سلیمانی: ...جمهوری اسلامی، ارزش ها و ولایت فقیه میراث
🔸سی و هشتمین فراز از وصیتنامه شهید حاج قاسم سلیمانی: ...من حضرت آیت الله العظمی خامنه ای را خیلی مظلوم و تنها می بینم... خطاب به علما و مراجع معظم... من حضرت آیت الله العظمی خامنه ای را خیلی مظلوم و تنها می بینم. او نیازمند همراهی و کمک شماست و شما حضرات با بیانتان و دیدارهایتان و حمایت هایتان با ایشان می بایست جامعه را جهت دهید. اگر این انقلاب آسیب دید، حتی زمان شاه ملعون هم نخواهد بود، بلکه سعی استکبار بر الحادگری محض و انحراف عمیق غیرقابل برگشت خواهد بود. دست مبارکتان را می بوسم و عذرخواهی میکنم از این بیان، اما دوست داشتم در شرف یابی های حضوری به محضرتان عرض کنم که توفیق حاصل نشد. ♥ 【 @atre_shohada
خیلی به بحث اهمیت میداد... وقتی چهارشنبه ها از حوزه بیرون میزدیم تا برویم خانه،مصطفی سرش را پایین مینداخت و اخم هایش را در هم میکرد... میپرسیدم :چی شده باز ؟! با دلخوری میگفت: _این همه شهید ندادیم که ناموس مملکت با این سر و وضع‌بیرون بیاد😔💔 [@atre_shohada]
سالگرد شهادت شهید عباس دوران 🌱 شهید عباس دوران که صدام برای سرش جایزه تعیین کرده بود، پس از بمباران پالایشگاه بغداد هواپیمای نیمه‌سوخته خود را به هتل محل برگزاری اجلاس سران غیرمتعهد‌ها کوبید و با شهادت خود، مانع از برگزاری این اجلاس در عراق شد این عملیات تحت عنوان عملیات بغداد نام گرفت. ۶۱/۴/۳۰ 🥀 @atre_shohada
رفته بودم سفــری سمـتِ دیـارِ شهـــدا کـه طــوافـی بـکنـم دورِ مــزارِ شهــــدا... بـه امیدی که دلِ خسته هوایـی بخورد و تبــرّک شـود از گــَرد و غبــارِ شـهــدا... آخـرین خطِ وصـایـای دلِ مـن ایـن است کـه مـرا خـاک سپـاریـد کنــارِ شهـــــدا... پنجشنبه و‌‌ یاد‌شهدا با ذکر صلوات🌺 ♥ 【 @atre_shohada
عطــــرشهــــدا 🌹
#او_را #رمان📚 #پارت_شصت_و_نهم -به به سلااااااممممم ترنم خودم!😉 -سلام عشششقم!چطوری خانوم!؟ -به خوبی
📚 من قرار نیست وارد یه زندگی بی عیب و نقص بشم، چون اولا این زندگی و این فرد اصلا وجود نداره، دوما تو چنین زندگی بی عیب و نقصی،جای رشد و ترقی نیست، سوما از کجا معلوم من لایق این زندگی و این همسر باشم؟؟منی که خودم پر از عیب و نقصم،چجوری دنبال یه فرد کاملم؟ خلاصه من وارد هر زندگی که بشم بالاخره باید سختی بکشم تا رشد کنم! -یعنی چشم بسته و بی چون و چرا بله گفتی؟؟؟😳 -نه حالا!اینطوریام که نیست! مگه کشکه؟؟😄 خب چون داداش دوستم بود،میدونستم تو خانوادشون هم حرمت پدر حفظ میشه،هم باباشون هوای مامانشون رو داره. بنظرم بچه ای که تو چنین خانواده‌ای بزرگ شه،هم معنی عشق رو میفهمه و هم احترام! بعدم ظاهرش به دلم نشست،هرچند لباس یقه دیپلمات و چندسانت ریش و تسبیح تو دست نداشت، اما موقر و متین بود!همین؟؟ -خب آره دیگه! دیگه چی میخوای؟؟ -خب کارش،پولش،سربازیش و...!؟ -خیلی از این لحاظ کامل نیست، ولی چون بچه ی با جربزه ایه،چندوقتی نامزد میمونیم تا بتونه یه پولی دست و پا کنه. توکل بر خدا! چندلحظه ای ماتم برد و با خنده ی زهرا به خودم اومدم. -حالا فعلا خیلی به مغزت فشار نیار، من خودم کلی طول کشید تا اینا رو هضم کنم! چیزی تا آخر سانس نمونده،من هنوز از شنا سیر نشدم!بیا بریم... بعد از اتمام سانس رفتیم رختکن و مشغول پوشیدن لباس هامون شدیم. زود لباس هام رو پوشیدم و ساکم رو بستم. اما زهرا هنوز جلوی آینه مشغول صاف کردن لبه ی روسریش بود. رفتم روبه روش و به دیوار کنار آینه تکیه دادم و با دقت به حرکات دستش و کارایی که انجام میداد نگاه کردم! -تو که آخرسر میخوای چادر سر کنی، این مانتو و روسری‌های خوشگل به چه دردت میخوره؟؟ -چه ربطی داره؟ مگه چادری‌ها باید شلخته و نامرتب باشن!؟ -خب این لذت سطحی نیست؟؟ -نه دیگه،همه لذت ها که سطحی نیستن! بعدم همه لذت های سطحی هم بد نیستن! فقط باید مدیریت بشن. بچه شیعه باید خوشتیپ باشه،مثل آقاش...😉 پیامبر دو سوم درآمدشون رو به عطر میدادن!! وقتی میشه لذت سطحی بد که این چادر از سرم بره کنار،خودم رو نشون بقیه بدم. اینجوری هم برای خودم یه لذت سطحی درست کردم ،هم برای همه مردایی که من رو میبینن! -خب نبینن! -نمیشه که!خودت وقتی میری بیرون میتونی همش زمین رو نگاه کنی؟؟ -نه ولی... یه نفر رو میشناختم که فقط زمین رو نگاهگ میکرد! -خب دمش گرم. همینه دیگه .وضع جوری شده کسی که بخواد پاک بمونه،همش مجبوره کف خیابون رو نگاه کنه!! ولی خود این بنده خدا هم یه لحظه سرش رو بیاره بالا با انواع و اقسام مدل ها رو به رو میشه! -خب آخه به ما چه که اونا نگاه میکنن!؟ -ببین زن با بدحجابی ،فقط به یه لذت سطحی خودش جواب مثبت میده، اما هزارتا نیاز سطحی رو تو دل مردا بیدار میکنه... یادته یه بار گفتی وقتی درگیر لذت‌های سطحی بودی،آرامش نداشتی؟؟ ما نباید آرامش مردم رو ازشون بگیریم. ما در قبال آرامش هم مسئولیم. مگه نه؟؟ -خب... آره.قبول دارم. از استخر خارج شدیم،همه ذهنم درگیر حرف زهرا بود. من هنوزم از اینکه نگاه مردا روم زوم میشد،لذت میبردم. اما واقعا سخت بود گذشتن از این لذت،خصوصا که حسابی هیکلم رو فرم بود و حتی دخترا هم گاهی بهم خیره میشدن یا حسودی میکردن! -بیا بشین برسونمت! -نه ممنون. قربون دستت. مترو همینجاست. -خب چرا مترو ،بیا میرسونمت دیگه! -نه گلم، ممنون .تعارف نمیکنم. -باشه عزیزم. هرطور راحتی. زهرا؟؟ -جان دلم؟ -تا حالا هیچ‌کس اینجوری برام از حجاب نگفته بود!همیشه با تشبیه به شکلات و آبنبات و از این مزخرفات ، راجع به حجاب حرف میزدن، اما خودت که میشناسی منو،تا حرفی منطقی نباشه بهش عمل نمیکنم. و اگر حرفی منطقی باشه،نمیتونم بهش عمل نکنم!!😊 -خداروشکر عزیزم ترنم حواست به این روزات باشه. تو مثل یه نوزاد تازه متولد شده ای!باید حساب شده رفتار کنی. نه از خودت توقع زیادی داشته باش نه طرف چیزایی که ممکنه بهت آسیب بزنه،برو. کمکم خواستی ،آبجیت در خدمته!😉 با لبخند بغلش کردم -الهی قربون آبجیم برم. یه دوست خوب تو این راه خیلی لازمه. شاید اگر تو نبودی،خیلی سخت میشد برام تحمل این تغییرات... -از من تشکر نکن .از اون بالاسری تشکر کن که اینقدر هواتو داره! -آره،واقعا ممنونشم. بوسش کردم و از هم جدا شدیم. سوار ماشین شدم،اما روشنش نکردم. هنوز داشتم به حرف های زهرا فکر میکردم! با خودم گفتم "امتحانش ضرر نداره!" و راه افتادم سمت امامزاده صالح(علیه السلام) به قلم محدثه افشاری ... 【 @atre_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨من حرم لازمم دلم تنگ است روزگارم ببین بهم خورده... 💌 بفرستید برای اونایی که این روزها دلتنگ زیارت امام حسین علیه‌السلام هستند... 🔅السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ، السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ @atre_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊زیارت نامہ شهــــــــــدا🕊 اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ،اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیمُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیعَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم .♥️ 🦋 【 @atre_shohada
فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ(واقعه۷۴) پس به نام پروردگار بزرگت تسبیح گوی. دلخوشی‌های کوچیک یعنی یه لبخند در جواب نگاهت، یعنی جمع دوستانت،یعنی امروز تو زنده و سالم هستی. دلخوشی کوچیک یعنی چراغ خونه هنوز روشنه. یعنی مادر میخنده،پدر حالش خوبه. زندگی همین دلخوشی‌های کوچیکه. به جزییات زندگی دقت میکنم و ازشون لذت می‌برم. 😍🌱
💌روایت عشق : «یک روز قبل از اعزامش رفت مسجد و با همه نمازگزاران خداحافظی کرد و حلالیت طلبید. به همه گفته بود میخواهم بروم خارج از کشور. آن موقع همه‌ی مردم فکر میکردند میخواهد برود آلمان چون من و برادرش خیلی اصرار به رفتنش داشتيم! اما بابک به جای آلمان سوریه را انتخاب کرد. روزی که میخواست بره مادرش خیلی بیتابی کرد اما بابک گفت من خواب حضرت زینب (س) رو دیدم و دیگر نمیتوانم اینجا بمانم باید بروم سوریه. اطرافیان بهش گفته بودند چطور میخواهی مادرت را تنها بگذاری. بابک گفته بود مادر همه‌ی ما آنجا در سوریه است من بروم سوریه که بی مادر نمی‌مانم میروم پیش مادر اصلی مان حضرت زینب (س). 🦋 ♥️ 【 @atre_shohada
حجاب، یعنی همین دقت در برخورد که آلوده نشوی و آلوده نسازی که اسیر نشوی و اسیر ننمایی؛ حجاب فقط این نیست که زن خود را بپوشاند که زن و مرد هر دو باید در این دنیایی که راه است و میدان حرکت است سنگِ راه نباشند و دیگران را در خود اسیر نسازند و چشم ها و دل ها را نگه ندارند و در دنیا نمانند .. 🌱 【 @atre_shohada
هرشـب در منـزل محفل شبےبا قرآن داشتیم از ۱۰ صفحه تا یک جز میخواندیم و در آخر دعا میکردیم دعاےآخر حسن آقا همیشه شهادت در راه خدا بود.🙂 ♥ 【 @atre_shohada
سالگرد شهادت شهید اسماعیل قهرمانی اردهانی 🌱 یک بار اسماعیل رفته بود مشهد، وقتی بازگشت، گفت: مادر من در صحن ایستاده بودم و به زنان بدحجاب گوشزد می‌‌کردم، مواظب حجابشان باشند و حرمت آنجا را نگهدارند، بعضی‌ها گوش می‌‌دادند و بعضی‌ها هم انگار نه انگار که شنیده باشند. یکدفعه دیدم عالمی‌ ‌آنجا ایستاده است. او رو کرد به من و گفت: «پسرجان چه کار می‌‌کنی؟» گفتم: «ببین مردم چقدر گستاخ شده‌اند، حرمت حرم آقا را هم نگه نمی‌‌دارند!» در همین اثنا آوای اذان بلند شد و من سریع رفتم پیش آن آقا و گفتم: «ببخشید! من آن که طور شایسته بود به شما احترام نکردم از شما عذر می‌‌خواهم.» آن عالم رو کرد به من و گفت: «پسر جان من شما را می‌‌بخشم! شما برای ما تبلیغ کردید. شما حدیث ما را برای مردم بیان کردید. چرا از شما ناراحت باشم؟!» ناگاه عالم محو شد و من دیگر او را ندیدم. ✍راوی: مادر شهید : ۶۱/۴/۳۰ 🥀 @atre_shohada
محبتِ شهید حسین محرابی به جوون‌های خوب رو بخونید: «ھر جوانی- پسر یا دختر - اگر نمازش را اول وقت بخواند، شفاعتش میکنم! » ـــــــــــــــــــــــــ🌹✨ــــــــــــــــــــــــ [@atre_shohada]
<خُدا‌لَبخند‌می‌نِشانَد‌ بَر‌لب‌هایِ‌کسی‌که‌ مسبب‌لبخندِ‌آدم‌هاست🤍🌝🫀>‌
عطــــرشهــــدا 🌹
🔸سی و هشتمین فراز از وصیتنامه شهید حاج قاسم سلیمانی: ...من حضرت آیت الله العظمی خامنه ای را خیلی م
🔸سی و نهمین فراز از وصیتنامه شهید حاج قاسم سلیمانی: ... از همه طلب عفو دارم ... از همه طلب عفو دارم، از همسایگانم و دوستانم و همکارانم طلب بخشش و عفو دارم. از رزمندگان لشکر ثارالله و نیروی باعظمت قدس که خار چشم دشمن و سد راه او است، طلب بخشش و عفو دارم؛ خصوصا از کسانی که برادرانه به من کمک کردند. ♥ 【 @atre_shohada
تازمانی که‌سلطان‌دلت‌خداست کسی نمیتواند‌دلخوشی هایت‌را ویران‌کند🌿.°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊زیارت نامہ شهــــــــــدا🕊 اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ،اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیمُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیعَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم .♥️ 🦋 【 @atre_shohada