2.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹صدای ماندگار شهید
♦️مصاحبـه با #شهید_شاهرخ_ضرغام
ملقب به #حُر_انقلاب
#سالروز_شهادت🕊
http://eitaa.com/ravabetomomisanat
بغداد بودیم میخواستیم با هم بریم بیرون
گفت:وضعیت حجاب در بغداد چطوره؟
گفتم:خوب نیست،مثل تهرانه...
گفت:باید چشممون را از نامحرم حفظ کنیم تا توفیق شهادت را از دست ندیم.
بعد چفیه اش را انداخت روی سر و صورتش در کلِ مدتی که در بغداد بودیم همینطور بود تا اینکه از شهر خارج شدیم و راهی نجف شدیم.
میگفت من مطمئن هستم چشمی که به نگاه حرام عادت کند،خیلی چیزها رو از دست میدهد...
چشم گنهکار لایق شـهادت نیست!
#سالروز_شهادت🕊
http://eitaa.com/ravabetomomisanat
#خاطرات_شهید
حاج "احمد متوسلیان" گروهی از دلاورمردان را از شهرهای مختلف گرد هم آورد و برای مقابله با دشمنانی که از طرف رژیم صدام پشتیبانی می شدند، به کردستان برد و مرکز فرماندهی اش در شهر مریوان قرار گرفت.
از لحاظ امکانات و مواد غذایی، وضع رزمندگان زیاد خوب نبود. مخصوصا آشپزی که وظیفه تامین غذا برای آنها را داشت، زیاد وارد نبود و صدای همه را درآورده بود.
"حسین قجه ای" فکری به ذهنش رسید. سریع رفت زرین شهر اصفهان و به پدر کشاورزش که دست بر قضا آشپز توانایی هم بود، گفت:
"بابا جان، شما فقط یک هفته بیا کردستان، به این آشپز ما پخت و پز رو یاد بده، سر یک هفته خودم برت می گردونم خونه."
بچه ها حال می کردند. دست پخت حاج جواد قجه ای حرف نداشت. حسین هم از این که توانسته بود چنین مشکل بزرگی را حل کند، به خود می بالید.
یک هفته شد چند ماه و حاج جواد همچنان در آشپزخانه سپاه مریوان مشغول پخت غذا برای رزمندگان اسلام بود. هر چه می رفت سراغ حسین و می گفت:
"حسین جون، تو به من قول دادی فقط یک هفته این جا بمونم، الان چند ماه شده."
جواب حسین این بود: پدر جان، این آشپزه هنوز کار یاد نگرفته و داره مواد غذایی رو خراب می کنه. شما چند روز دیگه اینجا بمون، خودم برت می گردونم اصفهان.
دست آخر حاج جواد شکایتش را برد پیش حاج احمد متوسلیان و به او گفت:
"حاج آقا، شما یه کاری بکنید. حسین به من قول داده که بعد یک هفته منو ببره خونه، ولی الان چند ماه گذشته و خبری نشده. هرچی هم بهش میگم حداقل بذار برم مرخصی، اجازه نمیده. تو رو خدا حاجی جون، شما بهش بگین بذاره برم ... بهش بگو، بابا می خوام برم به ننه ات سر بزنم!
سردار قجهای سال ۱۳۶۱ در ۲۴ سالگی با سمت فرمانده گردان سلمان که از روز نخست عملیات بیت المقدس وظیفه پدافند در منتهی الیه سمت چپ مواضع تیپ ۲۷محمد رسول الله در حاشیه جاده اهواز - خرمشهر را بر عهده گرفته بود
نیروهای گردان سلمان را که فرماندهیاش با او بود و در محاصره گازانبری دو تیپ کماندویی عراق گرفتارشده بودند، را تنها نگذاشت و آن قدر مقاومت کرد که همه شهید شدند ولی نگذاشتند وجبی از خاک جاده خرمشهر به دست بعثیان بیفتد.
📎فرماندهٔ گردان سلمان فارسی لشگر۲۷محمدرسولالله (ص)
#سردارشهید_حسین_قجهای🌷
#سالروز_شهادت
●ولادت : ۱۳۳۷/۶/۱۴ زرینشهر ، اصفهان
●شهادت : ۱۳۶۱/۲/۱۵ خرمشهر ؛ عملیات بیتالمقدس
3.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹وداع برادرانه❤داداشش میخواد بره سوریه گریه میکنه شهید بهش میگه
((سرباز رهبر که گریه نمی کنه))
محکم باش
توبایدسرباز امام زمان بشی
ا ن شاءالله امام زمان ظهور کنه
و تو لشکر امام زمان باشی
مگرجهادکردن گریه داره!؟
🕊شادی روح بلندش صلوات
شهید #علی_اصغر_الیاسی
#سالروز_شهادت🕊
اللهم صلی علی محمدوآل محمدوعجل فرجهم
🇮🇷🇮🇷 @atredosti_11
سالروز شهادت سروان خلبان «علی اکبر شیرودی»
1360/02/08
هنگامی که شهید شیرودی بچه بود پدرش به تعلیم قرآن به فرزندش همت گمارد. دوره ابتدایی را با رتبه شاگرد اولی به اتمام رساند ودردبیرستان شیرود ادامه تحصیل داد. وی که از مشکلات مالی خانواده مطلع بود از طریق کارگری و کشاورزی به پدرش کمک می کرد. در دوران جوانی از لحاظ ایمان، اخلاق و تحصیل سرآمد جوانان آن منطقه بود. معلم تعلیمات دینی وی در خصوص ویژگی های اخلاقی وی می گوید :
"اخلاق اسلامی و رفتار جوانمردانه او نشانه هایی از خصوصیات جوانی میرزا کوچک خان را مجسم می کرد." او در سال آخر دبیرستان جهت یافتن کار به تهران آمد و در کنار کار به ادامه تحصیل پرداخت. در سال 1350 با افکار و مبارزات امام خمینی (ره) آشنا شد و شروع به مطالعه کتابهای مختلف وکتب فلسفی و سیاسی از جمله نوشته های شهید مطهری کرد. شهید شیرودی، در سال1351 وارد دوره مقدماتی خلبانی شد و پس ازگذراندن دوره کامل به پادگان هوا نیروز اصفهان منتقل شد. با اتمام دوره خلبان هلیکوپترکبری به پادگان هوانیروز کرمانشاه اعزام شد. در این ایام با شهید احمد کشوری، از خلبانان مؤمن که از همشهریانش نیز بود آشنا شد.
این شهید بزرگوار در دوران مبارزات انقلاب، اعلامیه های حضرت امام خمینی(ره) را در کرمانشاه پخش می کرد و در آستانه پیروزی انقلاب همراه با حجت الاسلام آل طاهر مسئولیت حفاظت ازمراکز حساس کرمانشاه به خصوص رادیو و تلویزیون و ادارات مهم دولتی را بر عهده گرفت. در غائله کردستان داوطلبانه به این منطقه شتافت و با گروه های ضد انقلاب به مبارزه پرداخت. با شروع جنگ تحمیلی در 31 شهریور ماه سال 1359 به منطقه کرمانشاه رفت. وی هنگامی که شنید بنی صدر دستور داده پادگان تخلیه و انبار مهمات منهدم شود از دستور سرپیچی کرد و به دو خلبانی که با او همفکر بودند گفت :
"ما می مانیم و با همین دو هلیکوپتری که در اختیار داریم دشمن را می کوبیم و مسئولیت تمرد را می پذیریم".
در طول 12 ساعت پرواز بی نهایت حساس و خطرناک، این شهید به عنوان تنها موشک انداز پیشاپیش دو خلبان دیگر به قلب دشمن یورش برد. شجاعت و ابتکار عمل این شهید نه تنها در سراسر کشور، بلکه در تمام خبرگزاری های مهم جهان منعکس شد. شهید شیرودی در عملیاتهای پروازی خود تلفات سنگینی را به نیروها و تجهیزات دشمن در نقاط استراتژیکی غرب کشور وارد کرد، وقتی خیانت های آشکار بنی صدر را دید به افشاگری پرداخت و از همرزمان خواست از میهن اسلامی دفاع کنند.
وی را بازداشت تنبیهی کردند و روحانیون متعهد و سپاه کرمانشاه ناراحتی خود را به اطلاع شورایعالی دفاع رساندند و حکم بازداشت وی منتفی شد. بنی صدر برای حفظ ظاهر دو هفته بعد به او ارتقاء درجه داد، اما خلبان شیرودی درجه تشویقی را نپذیرفت و تنها خواسته اش این بود که کارشکنی های بنی صدر و بی تفاوتی برخی از فرماندهان را به عرض امام (ره) برساند. در همان ایام به دستور فرماندهی هوانیروز چند درجه تشویقی گرفت و از ستوانیار سوم خلبان به درجه سروانی ارتقاء یافت، اما طی نامه ای به فرمانده هوانیروز کرمانشاه در 9 مهر 1359 چنین نوشت:
" اینجانب خلبان پایگاه هوانیروز کرمانشاه می باشم و تا کنون برای احیای اسلام و حفظ مملکت اسلامی در کلیه جنگ ها شرکت نموده ام، منظوری جز پیروزی اسلام نداشته و به دستور رهبر عزیزم به جنگ رفته ام. لذا تقاضا دارم درجه تشویقی که به اینجانب داده اند، پس گرفته و مرا به درجه ستوانیار سومی که بوده ام، برگردانید". وی در مصاحبه با مجله پیام انقلاب ، علت زنده ماندنش پس از انجام بالاترین پروازهای جنگی در دنیا و نجات یافتن از 360 خطر مرگ را، مشیت و عنایت الهی عنوان می کند. آخرین عملیات پروازی خلبان شیرودی در بازی دراز صورت گرفت. عراق لشکری، برای بازپس گیری ارتفاعات بازی دراز به سوی سر پل ذهاب گسیل می کند. خلبان یاراحمد آرش که به همراه شهید شیرودی در این عملیات پروازی شرکت داشت، درمورد چگونگی شهادت این خلبان دلاور چنین می گوید: " بارها او را در صحنه جنگ دیده بودم که خود را با هلیکوپتر به قلب دشمن زده و حتی هنگام پرواز مسلسل به دست می گرفت. درآخرین نبرد هم جانانه جنگید و بعد از آنکه چهارمین تانک دشمن را زدیم، ناگهان گلوله یکی از تانک های عراقی به هلیکوپتر اصابت کرد و در همان حال شیرودی که مجروح شده بود با مسلسل به همان تانک شلیلک کرده و آن را منهدم نمود و خود نیز به شهادت رسید."شهید شیرودی در روستای شیرود تنکابن به خاک سپرده شد. پس از شهادت سروان خلبان علی اکبر شیرودی در تاریخ 8 /2/ 1360، شخصیت های مملکتی نسبت به شخصیت وی اظهارات مختلفی نموده اند از جمله حضرت آیت الله خامنه ای از وی به عنوان اولین نظامی که در نماز به او اقتدار کرده است، یاد می کند و او را مکتبی، مومن و جنگنده در راه خدا توصیف می کنند.
شادی روحش صلوات
#شهید_شیرودی
#سالروز_شهادت
🇮🇷🇮🇷 @atredosti_11