#سبک_زندگی_شهدایی
به من و پدرش خیلی احترام می گذاشت. هر وقت وارد خانه می شد، صورت ما را می بوسید. خم می شد، دست مان را می بوسید.
شب عروسیش وقتی از تالار آمد جلوی در خانه، با همان لباس دامادی زانو زد. پای من و پدرش را بوسید. حتی با پدر خانمش همین کار را کرد.
گفت: «فرقی نمی کند ایشان هم مثل پدر خودم است چون همه زندگی اش را به من داده.»
🌷"شهیداحمدعطایی"🌷
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
#سبک_زندگی_شهدایی
🌷خیلی هوای فقرا را داشت. قسمت زیادی از حقوقش را به فقرا و مستمندان می داد.
یک بار طلبی را که از محل کارش داشت را گرفت و ما گفتیم می خواهی باهاش چی کار کنی ؟ گفت : می دهم به یکی از اقوام که بره باهاش یک ماشین برای خودش بخره تا کار کند. بارها به دوستانش گفته بود که مدیونید اگر پول بخواهید و به من نگید. اگر سر کارش چیزی بهش می دادند با فقرای محل تقسیم می کرد.
"شهید مهدی عزیزی"
#با_شهدا_گم_نمی_شویم