AUD-1648927067219.mp3
3.51M
🛑#هدیه_نوروزی./ قسمت آخر
🔷 پرفضیلت ترین تعقیبات بعد از نمازهای یومیه
🎙 #ابراهیم_افشاری
#امام_زمان
#هدیه_نوروزی
━⊰🌼🦋🌼⊱━━
https://eitaa.com/joinchat/1569587359C2ee9dbd2e9
7.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑#کلیپ. | #استاد_شجاعی
💬 #گپ_روز : «یک اشتباه محاسباتی بود!»
#موضوع_روز : «شیطان شناسی و شیطان ستیزی»
🚟در این ویدئو میآموزید :
1- مکانسیم حمله شیطان به ما
2- دو راه اصلی ضدحمله ما به شیطان.
_آفرین به آنکه حاشیه را رها میکند و فرمول را میبیند و میفهمد. او هر روز ثروتمندتر از روز دیگر خواهد بود.
#امام_زمان
━⊰🌼🦋🌼⊱━━
https://eitaa.com/joinchat/1569587359C2ee9dbd2e9
🍃🌸🍃🌸🍃
🛑 #حدیث_مهدوی
🟢 #تولی و #تبری در زمان غیبت؛ 🥀
👌حفظ #حب و #بغض در زمان غیبت امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف)
🌸 به امام صادق(علیه السلام) عرض كردند:
☀ هرگاه روز را صبح و شام بر من بیاید و امامى را كه از او پیروى كنم نبینم چه كنم؟
🌸 حضرت فرمودند :
🌷 آنكه را باید #دوست داشته باشى دوست بدار و آنكه را باید #دشمن بدارى دشمن بدار [ تولى و تبرى را از دست مده وبر آن ثابت قدم باش ]وهر صبح و شام (چشم به راه مولا و) #منتظر_فرج باش تا خداى عزّوجل او را ظاهر كند.🍃
__________منابع
📚 منابع :
📗 بحارالأنوار ،ج۵۲ ،ص۱۴۸
📒 الغیبة، نعمانی، ص۱۶۱
📕 کافی ،ج۱ ،ص۳۴۲
📘 کمال الدین ،ص۳۴۸
#امام_زمان
#حدیث_مهدوی
━⊰🌼🦋🌼⊱━━
https://eitaa.com/joinchat/1569587359C2ee9dbd2e9
🟢#توسلات_مهدوی
🔴 توسل به امام زمان علیه السلام در سختی ها
🔹 مرحوم علامه مجلسی نقل میکند: فردی به نام "ابوالوفای شیرازی" در زمان حکومت ابی علی الیاس زندانی و تهدید به قتل شد. ایشان متوسل به حضرات اهل بیت میشود. شب در عالم رؤیا، پیامبر اکرم را زیارت میکند.حضرت میفرمایند:
🔺 اگر کارد به استخوان رسید و شمشیر به گردنت رسید، یوسف زهرای اطهر، فرزندم را صدا بزن و بگو:
🌹 "یا مولای یا صاحبَ الزَّمان اَنا مُستَغیثٌ بکَ" "الغَوثَ اَدرِکنی"
(ای مولای من ؛من به تو پناهنده شدم. به فریادم برس؛ یا غوث حقیقی؛ به فریادم برس...).
🔸 ابوالوفا میگوید: من این جملات را در عالم رؤیا گفتم و از خواب پریدم. یک وقت دیدم مامورین ابی علی الیاس آمدند و ما را پیش او بردند. وی گفت: به چه کسی متوسل شدی؟ گفتم: "به منجی عالم بشریت, به فریاد درماندگان و بیچارگان"
🔹 سپس معلوم شد در خواب به ابی علی الیاس گفته بودند: "اگر دوست ما را رها نکنی نابودت می کنیم و حکومتت را بهم می ریزیم...". بعد مبلغی پول و هدایا به ابوالوفا داد و آزادش کرد.
📚 بحارالانوار جلد۵۳ ص۶۷۸
#امام_زمان
#توسلات_مهدوی
━⊰🌼🦋🌼⊱━━
https://eitaa.com/joinchat/1569587359C2ee9dbd2e9
🔵#آخرالزمان
🔴 وضعیت شیعیان در آخرالزمان
🔹امام علی علیهالسلام فرمودند:
🟢 در آخرالزمان شیعیان ما همانند وضعیت یک انبار گندم را خواهند داشت که آن را آفت بزند و صاحب انبار آنها را بیرون میآورد و آن قسمتهایش را که آفت زده دور میریزد و بقیه را داخل انبار قرار میدهد و این کار مجددا آنقدر استمرار پیدا میکند تا جایی که به اندازه مشتی از آن گندمها بیشتر سالم باقی نمیماند.
📚 غیبت نعمانی، باب۱۲
#امام_زمان
#آخرالزمان
#کلام_بزرگان
━⊰🌼🦋🌼⊱━━
https://eitaa.com/joinchat/1569587359C2ee9dbd2e9
🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸*༅༅
🛑#داستان_واقعی /ازعنایت امام رضاع
🟢داستان بسیار زیبا وشنیدنی از امام رضا ، شاه خراسان (ع)،
_شیخ عباس قمی در فوائدالرضويه نقل ميكنند كه:
_كاروانی از سرخس مشهد اومدند پابوس امام رضا(علیه السلام )، سرخس اون نقطه صفر مرزی است، یه مرد نابینایی تو اونها بود،اسمش حیدر قلی بود.
_اومدند امام رو زیارت كردند، از مشهد خارج شدند، یه منزلیه مشهد اُطراق كردند، دارند برمیگردند سرخس، حالا به اندازه یه روز راه دور شده بودند.
_شب جوونها گفتند بریم یه ذره سر به سر این حیدر قلی بذاریم، خسته ایم، بخندیم صفا كنیم
✨كاغذهای تمیز و نو گرفتند جلوشون هی تكون میدادند، اینها صدا میداد، بعد به هم میگفتند، تو از این برگه ها گرفتی؟ یكی میگفت: بله حضرت مرحمت كردند
✨فلانی تو هم گرفتی؟ گفت:آره منم یه دونه گرفتم، حیدر قلی یه مرتبه گفت: چی گرفتید؟
_گفتند مگه تو نداری؟ گفت: نه من اصلاً روحم اطلاع نداره! گفتند: امام رضا تو يکى ازصحن ها برگ سبز میداد دست مردم، گفت: چیه این برگ سبزها، گفتند: امان از آتش جهنم، ما این رو میذاریم تو كفن مون، قیامت دیگه نمیسوزیم، جهنم نمیریم چون از امام رضا گرفتیم،
_تا این رو گفتند، دل كه بشكند عرش خدا میشود، این پیرمرد یه دفعه دلش شكست، با خودش گفت: امام رضا از تو توقع نداشتم، بین كور و بینا فرق بذاری، حتماً من فقیر بودم، كور بودم از قلم افتادم
، به من اعتنا نشده.
_دیدن بلند شد راه افتاد طرف مشهد، گفت: به خودش قسم تا امان نامه نگیرم سرخس نمیآم، باید بگیرم، گفتند:آقا ما شوخی كردیم، ما هم نداریم، هرچه كردند، دیدند آروم نمیگیرد، خیال میكرد كه اونها الكی میگند كه این نره،
_جلوش رو نتونستند بگیرند
شیخ عباس میگه: هنوز یه ساعت نشده بود دیدند حیدر قلی داره بر میگرده، یه برگه سبزم دستشه، نگاه كردند دیدند نوشته:
🟡«اَمانٌ مِّنَ النار،من ابن رسول الله على بن موسى الرضا»
_گفتند: این همه راه رو تو چه جوری یه ساعته رفتی، گفت: چند قدم رفتم، دیدم یه آقایی اومد، گفت: نمیخواد زحمت بكشی، من برات برگه امان نامه آوردم، بگیر برو….
السلام عليك يا علی بن موسى الرّضا المرتضى عليه السلام..
#امام_زمان
#داستان_واقعی
━⊰🌼🦋🌼⊱━━
https://eitaa.com/joinchat/1569587359C2ee9dbd2e9