eitaa logo
شیعت Na
242 دنبال‌کننده
955 عکس
1.6هزار ویدیو
71 فایل
﷽ مطالب خود را در حوزه شیعه شناسی( کلام, تاریخ, ...) تقدیم خواهیم کرد. شیعت: همان شیعه و نا نشانه تار نمای تخصصی است. محمدی: دکتری شیعه شناسی و پژوهشگر در حوزه تاریخ و کلام @atvar0 مدیر کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🛑 ☀️🛑 با توجه به اطلاعیه مشترک سپاه پاسداران، وزارت اطلاعات، قوه قضاییه و وزارت کشور ، از فرداشنبه ۷آبانماه، با کلیه اغتشاشگران وشعاردهندگان در هر سن و سال وکسانی که  به اموال عمومی آسیب وارد می کنند وباعث رعب و وحشت مردم می شوند، قاطعانه و بدون گذشت برخورد خواهد شد و جرائم سنگین نقدی وزندان برای دستگیرشدگان در نظر گرفته شده است. 🛑لذا از کلیه پدران و مادران عزیز میخواهیم مواظب نوجوانان و جوانان خود باشند که در اینگونه اغتشاشات شرکت نکنند، تا در دام کشته سازی دروغین استکبار جهانی با میدان داری منافقین، کومله و ضد انقلاب قرار نگیرند و گول شبکه های ضد انقلاب را مثل اینترنشنال، منوتو و BBC قرار نگیرند و طعمه این بنگاه های سخن پراکنی  و مزدوران رسمی استکبار قرار نگیرند...  ⎨🖤⎬↝اللَّھُمَ‌عَـجِّلْ‌لِوَلیِڪَ‌ألْفَرَجْ 📓‌⃟ᴊᴏɪɴ¦⇢‹‹ @Quranimamhadi ››⇠
7.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دشمن کدام طرف ایستاده و دوست کدام طرف آیا این فهم برای همه آسانست؟ @atvar12
🍃🍃🍃 شش ساعت از شب گذشته بود، چراغها خاموش و اهل خانه همه خوابيده بودند، ناگهان صداى كوبيدن درب خانه مرا از خواب بيدار كرد، درب را گشودم. زنى مقابل درب خانه ایستاده بود؛ تا نگاهش به من افتاد فریاد برآورد که : حاج آقا چراغ بقالى روشن است!!! در این وقت شب چنین حرفی بی معنی و بی ربط بود. در را بستم و به اتاق رفتم. در ذهن خود گذراندم كه در این وقت شب اين چه حرفی بود، این چه مزاحمتی بود؟؟!!! چشمهایم را روى هم گذاشتم، اما صداى خفيفى همانند صدای راه رفتن حشرات شنیدم؛ حدس زدم سوسک باشد، لذا چراغ را روشن كردم. به ناگاه چشمم به دو عقرب بزرگ و سياه(سمی) در کنار بستر فرزند خردسالم افتاد، فورا آنها را کشته چراغ را خاموش كردم و به رختخواب برگشتم... دوباره آنچه اتفاق افتاده بود را در ذهنم مرور کردم، به خودم گفتم چه شد و جریان چه بود؟؟!! آن زن که بود این نیمه شب؟؟!! آنچه به ذهنم رسید عرق سردی بر پیشانیم نشاند. قلبم به تپش افتاد. چون برق گرفته ها نشستم. هرچه بود و هر که بود اگر نبود فرزند خردسالم در خطر مرگ بود. تازه فهمیدم که آن زن نبود مگر مأمور بيدار كردن ما و سبب نجات اين طفل معصوم. اگر تيغ عالم بجنبد ز جاى نبرد رگى تا نخواهد خداى ---------------- از زبان حضرت ایت الله بهاء الدینی(رحمه الله)نقل شد @atvar12
هدایت شده از حوزویات
⭕️ روایتی متفاوت از سید مصطفی خمینی 📌سرکارخانم معصومۀ حائری یزدی (همسر): 🔅 مرحوم حاج آقا مصطفی از حضور در نجف و در کنار برخی از روحانیونی که افکار متحجرانه‌ای داشتند ناراحت بود و به علت حضور برخی از این روحانیون در بیرونی امام، شاید نزدیک ده سال به بیرونی ایشان نمی‌رفت و با ناراحتی و عصبانیت و با صدای بلند می‌گفت: این چه کاری است که در بیرونی می‌نشینند و چای می‌خورند و درباره گوشت و مانند آن حرف می‌زنند؟! اما بیرونی مرحوم آیت‌الله خویی را خیلی قبول داشت. 🔆 آقا مصطفی مثل بقیه آخوندها و روحانیون نبود و خیلی مدرن و امروزی بود و مثل برخی از روحانیون در خیلی از مسائل و موضوعات از جمله حجاب، سخت‌گیری نمی‌کرد و به من نمی‌گفت این جوری رو بگیر و یا آن‌گونه که در میان زنان نجف، به‌خصوص زن‌های روحانیون متداول و متعارف بود، از من نمی‌خواست مثل آن‌ها پوشیه بزنم ولی دیگران در این زمینه سخت‌گیری می‌کردند و اگر بدون پوشیه بیرون می‌آمدیم، به امام خبر و گزارش می‌دادند. 🔅یادم هست یک روز که پوشیه‌ام را روی صورتم نینداخته بودم، یک روحانی دنبالم آمد و گفت پوشیه‌ات را روی صورتت بینداز، اما من اعتنا نکردم و به راهم ادامه دادم، ولی او دست‌بردار نبود و تا درِ منزل مرا تعقیب کرد و به دنبالم آمد و خانه را شناسایی کرد و بعداً قضیه را به حاج آقا مصطفی گفت، اما حاج آقا مصطفی که اصلاً به این چیزها اعتقاد نداشت، به‌جای این که دل به دل او بدهد، چند تا بد و بیراه به او گفت. آقا مصطفی اصلاً از وضعیت نجف راضی نبود و می‌گفت اگر به خاطر امام نبود، در این‌جا نمی‌ماندم و به ایران برمی‌گشتم البته جدا از وضعیت امام، خود ایشان هم اگر به ایران می‌آمد دستگیر می‌شد. 🔆حاج آقا مصطفی خیلی مدرن و امروزی بود و شباهتی به آخوندهای دیگر نداشت و مثل آخوندها نعلین نمی‌پوشید و کفش‌هایش از خارج می‌آمد و با این اوصاف زندگی کردن در نجف برای او خیلی سخت بود. 🔅من با این که مَحرم امام بودم، اما با چادر چیت خانگی پیش ایشان می‌رفتم و حاج آقا مصطفی به من می‌گفت چرا با چادر پیش آقا می‌روی؟! من هم در جواب می‌گفتم ما در خانواده خودمان این‌جوری بودیم و عادت کردیم تا این که احمد آقا ازدواج کرد و خانم ایشان بدون چادر پیش امام می‌آمد و آن وقت حاج آقا مصطفی به من گفت همین بهتر است که تو پیش آقا، چادر سر می‌کنی. 🔆وقتی مسافرت می‌رفتیم، به من می‌گفت عبا یا همان چادر عربی را از روی سرت بردار! من گمان می‌کردم قصد شوخی دارد و سر به سر من می‌گذارد؛ اما دیدم خیلی جدی می‌گوید وقتی بیرون می‌آییم، چادر را بردار و روسری به سر کن و خوب و محکم ببند و لباس مناسب بپوش تا راحت باشی و به‌راحتی تردد کنی. خودش هم چندان در بند تقیداتی که آخوندها دارند نبود. ♨️«حوزویات» را به علاقه‌مندان معرفی کنید 🆔 @Howzaviat
1_1947150007.mp3
7.98M
به نظر حقیر نه یکبار اگر وقت میکنیم چند بار هم بیانات امام خامنه ای را گوش کنیم ارزش دارد @atvar12
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا