آوند
◀️ یادداشت | شیعه آخرالزّمانی
🔺 چه رازی است در همراهی «ان الذین امنوا» با «و عملوا الصالحات»؟
و چه رازی است در همراهی «محبت» با «مودت»؟
و چه رازی است میان «ایمان به حجت» و «نمایش اضطرار به حجت»؟
مگر میشود ایمان داشت و آن را به تجلی ننشست؟ مگر میشود محبت داشت و آن را بروز نداد؟ مگر میشود به امام حجت، روحی لتبسمه و له الفداه، ایمان داد و اضطرار خود را نشان نداد؟
شیعه، فریادگر است. شیعیان، دِیر نشینان دیروز و امروز نیستند که در بیابانی بمانند و خود را از شهر و مردمانش تبعید کنند.
🔺 اذان، فریاد است، همچنان که مراسم اِحیای جمعی مردمان در نیمهشبهای قدر، اظهار است، همچنان که طواف، نمایش جذبه حاجی به مغناطیس کعبه است.
هر کس که به موعودِ موجود ایمان دارد، مجاز به اخفا نیست. جامعه تشنه عدل، جامعه زنده، هوشمند و جسور است.
🔺 انقلاب، این نقش را مضاعف کرد. حالا دیگر مجالی برای دلمشغولیهای فردی نیست. حالا منتظِر، فرامرزیست و بهدوراز باورمندی به مرزهای جغرافیایی و زمانی، به رسالت بزرگ جامعه میاندیشد،
ببین دعای امام رضا علیهالسلام را که از آن دور زمان، دل به جمعه دیدار بسته است:
اللهم طهر منهم بلادک
واشف منهم عبادک
و اعز به المومنین
و احی به دارس المرسلین
🔺 و این فراز رازناک:
اللهم اسلک بنا علی یدیه منهاج الهدی
خداوندا! ما را به دو دست آن بزرگوار به راه هدایت راهنمون کن.
و سلمان هراتیِ زمانه ما در اوج درد نوشت:
هنوز بسیارند
پرندگانی که آشیانه ندارند
آیا تو فردا برمیگردی؟
🔺 علاقهی ما به ظهور، تنها علاقه به ظهور امام موعود ِ موجودِ حیِّ حاکمِ ناظرِ حاضر نیست. ما با پذیرش این درد، با همه پیامبران الهی، اوصیای، اولیا و حق مداران عالم همدرد میشویم. ظهور، اوج دردمندی عالم و بلوغ باورمندی مردمان به مقام «اولوا العزمی» است.
و چه دردناک است که ما هنوز حاجتمندیم، نه مشتاقان «اولو العزمی»
من به خورشیدِ نگاه تو پناهنده شدم
آی، انبوهتر از جنگلِ ابر
تو مرا خواهی برد؟
🔺 شیعه ِ آخرالزمان، باید روبهقبلهی «اولوا العزمی» نماز گذارد. حالا همهی باطل، در برابر همهی حق ایستاده است. نکند روزی برایمان بخوانند:
رفت آن چشم که دلواپس فرداها نیست!
دلِ خونِ اسیرِ جاذبه را
مثل گیلاسها به دار زدیم
اشک هامان چکید چون باران
ابرها را کمی کنار زدیم
تا که خورشید گل کند، یک صبح
تیرگی را شبانه بار زدیم
عهد بستیم، گر چه نادیده
از فراقِ امید، زار زدیم
دست بر زانوی سپیده زدیم
قرعه بر مشیِ ذوالفقار زدیم
صبرها را دوباره هِی کردیم
حمله بر خصم، بیگدار زدیم
از حقیقت نمانده بود اثر
این چکامه به استعار زدیم
تا که دلدار، دل ربایی کرد
سندش را به نام یار زدیم
🔺 و مرحوم آیتالله شاهآبادی، رحمهالله علیه در معرفت ۱۸۱ نوشتند:
عشق به آثار هم از آثار همین عشق به ذات است که:
من عَشَقَ شیئا عَشَق اثاره، هر کس به چیزی عشق ورزد، به آثار آنهم عشق میورزد.
به تکتک چراغهای نیمه شعبانی و پرچمهای کوی و برزن عشق میورزیم. به تکتک آدمهایی که نامشان مهدی است. به همه شهیدانی که با پیشانیبند «مع امام منصور» رفتند و ... در رکاب حضرت، ماندند. به همه مهدیههای شهرهایمان، به همه ندبه خوانهایمان.
#موعود
#تعالی_تشکیلات
#آوند
👇 آوند در فضای مجازی:
🆔 ble.ir/avand98
🆔 Eitaa.com/avand98
🆔 jebhe.app/join/avand98
🆔 instagram.com/avand98
👇 نشانی اینترنتی:
🌐 www.avand98.ir