💥حاجآقا #یزدان_پناه:
🔻در گذشته در کشور قحطی افتاده بود
🔶شاگرد آیتالله الهی قمشهای، در سازمان غلات کار میکرد
🔷شاگرد، استاد خودش را در خیابان دید
👈به آقای قمشهای گفت: هر چیزی نیاز و لازم دارید به من بگید
گفت فقط آدرس خونه رو بدید
♦️حاجآقا قمشهای فرمود: باشه
بنویس آدرس را
👈 خیابان #توحید
👈 کوی عشق
👈 جنب انبار خدا
♦️شاگرد فهمید استاد میخواهد با یک نکته لطیف او را بیدار کند
👈آقای قمشهای به #رزّاق_مطلق وصل بود.
📌کانال معرفتی آوای ملکوت
✅ @avayemalakut
هدایت شده از بیسیمچی مدیا 🎬
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطره جالب علامه جعفری از فردی که فکر می کرد به درجات عالیه عرفان رسیده 😂
@BisimchiMedia
💥رباعی بسيار زيبا از #ملاصدرا (رضوان الله علیه)
آنانکه ره دوست گزیدند همه
درکوی شهادت آرمیدند همه
در معرکه دو کون؛ فتح از #عشق است
هرچند سپاه او شهیدند همه....!!
📌کانال معرفتی آوای ملکوت
✅ @avayemalakut
💥 #نمی_از_یمی
⛔️مطلبی کمتر شنیده شده
💢 شرح ملاقات استاد یعقوبی قائنی با عارف بالله سید علی آقای قاضی طباطبایی(رضوان الله علیهما)
@avayemalakut
🔻🔻🔻
♦️در وقت ملاقات نسبت به آن عالم ربانى حالاتى به من دست داد؛ همين كه نگاهم به ايشان افتاد متوجه شدم مانند چنين سيدى تا كنون نديده ام و در خيالم گذشت كه ايشان امام زمان مى باشند! بعد با خود گفتم: اسم شريف و نسب بزرگوار امام -عجل الله فرجه - معلوم است و با اسم و نسب اين آقا تناسبى ندارد. سپس با خود گفتم: لابد نايب خاص آن حضرت هستند. باز هم ديدم درست نيست؛ زيرا طبق دستور امام عليه السلام بعد از نواب اربعه - رضوان الله تعالى عليهم - تا روز ظهور نايب خاصى براى آن حضرت نيست؛ لذا متحير ماندم كه براى ايشان چه مقامى معتقد باشم، چون ايشان را مانند ساير علما نمى ديدم و امتياز آشكارى در درون خود براى ايشان مى يافتم. ناچار به اين مقدار قانع شدم كه ايشان با امام زمان ارتباط باطنى دارند و از اين عقيده نتوانستم بگذرم.
🔶در حالى كه من در اين افكار بودم ايشان با شيخ (مرحوم نجابت) در حال عتاب بوده و با تندى مى فرمودند: «سواد چيز خوبى است! فهم و ادب خوب است!» و از اين قبيل مطالب. امّا علت اين گونه عتاب ها معلوم نبود، لكن بعد كه خود شيخ فرمود معلوم شد به اين جهت بوده كه در وقت وارد شدن به منزل و تشرف به خدمت ايشان، شيخ از بنده جلوتر راه مى رفته است؛ زيرا جناب قاضى - اعلى الله مقامه الشريف - نسبت به خاندان و ذريه ى پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) احترام زيادى قائل بودند.
🔷به هر حال، پس از خطاب و عتاب، شيخ عرض كرد: آقا! ايشان آمده اند از شما دستور العملى بگيرند. ايشان نگاهى به بنده افكنده، فرمودند: «به اين زودى!» و ساكت شدند.
♦️بعد از لحظاتى مجددا به بنده نگاهى كرده، فرمودند: «من با اينكه كسى را كه مجتهد نباشد نمى پذيرم، امّا شما را استثناءً بدون استخاره و استشاره مى پذيرم و فعلاً چند دستورى مى دهم تا ببينم چه مى شود.» و دستوراتى چند لطف فرمودند.
✅ توفيق زيارت آن عارف ربانى جناب حاج ميرزا على آقا قاضى (قدس سره) نيز تنها يك بار ديگر در مرض فوت آن مرحوم در حالى كه علما و اخيار اطرافش را گرفته، ايشان در حال نزع بودند نصيب شد. البته خود آن مرحوم طبق گفته ى آقاى نجابت از حقير تفقد فرموده، مكرر از ايشان مى پرسيده اند: «آن سيد كجا رفت؟ او را بياور، از ما نرنجيده باشد!»
♦️حقير به همراه آقاى نجابت به عنوان عيادت خدمت ايشان شرفياب شدم. عده اى از روحانيون محترم از جمله جناب حجة الاسلام و المسلمين آقاى حاج شيخ عباس قوچانى اطراف شان بودند.
👈 در اينجا نكته قابل توجهى را بايد متذكر شوم: قبل از ملاقات با آقاى قاضى قدس سره يكى از اساتيد كه نزد او درس مى خواندم همين كه متوجه شد مى خواهم خدمت ايشان مشرف شوم خيلى سعى كرد كه بنده را از ملاقات با آن مرحوم منصرف كند. و از مطالب باز دارنده اى كه مى گفت، يكى اين بود كه #اينها_سواد_ندارند و مراجعه به اشخاص بى سواد صحيح نيست. اين كلام باعث عقده اى شد كه اثرش اندكى در دلم باقى مانده بود.
🔶آن مرد خدا - كه رحمت بى پايان حق بر روح پاكش باد - با اينكه در حال احتضار بود و نفس در گلو و سينه اش صدا مى كرد، كأنّ خواست اين عقده را از دل من برطرف سازد؛ لذا در حالى كه چشم هاى شريفش روى هم بود به جناب آقاى قوچانى امر فرمود تا كتاب علمى بسيار مشكلى را كه نام آن در خاطرم نيست و عبارات و لغات پيچيده و سختى داشت بخواند و با اينكه در آن وقت ادبيات حقير نسبتا خوب بود و اكثر عبارات عربى را مى فهميدم براى بنده اصلاً مفهوم نمى شد.
🔶جناب قوچانى در حالى كه همه ى حضار به استثناى حقير از فضلاى حوزه بودند با صداى بلند مشغول قرائت شدند و به محض اينكه عبارتى را غلط مى خواندند، جناب قاضى (قدس سره) در حالى كه گاهى صداى خُرخُر از ايشان شنيده مى شد كه علامت خواب يا نزع بود، فورا غلط ايشان را متذكر شده، مى فرمود: «شيخ عباس! اين طور بخوان.»
⛔️ بنده متوجه شدم گويا ايشان به من مى فهمانند كه گرچه سواد بدون تقوا و معرفت ارزشى ندارد، امّا آن شخص كه به تو گفت قاضى بى سواد است، اشتباه كرده است.
📚 سفینة الصادقین
📌کانال معرفتی آوای ملکوت
✅ @avayemalakut
💥 #انک_لعلی_خلق_عظیم
💠 جوانمردی و اخلاق کریمانۀ پیامبر اسلام(صلّی الله علیه وآله)،
فرزندان حاتم طائی را به اسلام خواند؛
حاتم طائی پیش از اسلام در حال شرک مرده بود و پسر او «عُدَیّ بن حاتم طائی» زعیم قبیلۀ «بنی طَیّ» بود.
وقتی لشکریان اسلام در عهد پیغمبر اکرم به قبیلۀ بنی طیّ رسیدند، عدیّ دید توان مقاومت ندارد لذا به شام فرار کرد.
خواهر او «سَفّانة» دختر حاتم طائی اسیر شد و او را به مدینه بردند.
پیغمبر(صلّی الله علیه وآله) او را به عنوان دختر حاتم طائی اِکرام و احترام کرد. حتی در نقل است که پیغمبر ردای خود را درآورد و بر زمین پهن کرد که دختر حاتم طائی روی خاک زمین ننشیند.
همین اخلاق کریمۀ پیغمبر موجب جلب او به اسلام شد و چون مسلمان شد پیغمبر(صلّی الله علیه وآله) او را آزاد کرد.
وقتی او به قبیلهاش برگشت برادرش عدیّ هم از شام به قبیله برگشت و وقتی خواهر، این اخلاق پیامبر را برای برادر نقل کرد موجب گرایش او به اسلام شد.
عدیّ روانه مدینه شد که به دست خودِ پیغمبر مسلمان شود. عدیّ بن حاتم نیز با اکرام و گشادهرویی پیغمبر(صلّی الله علیه وآله) روبرو شد و بدین ترتیب او هم مسلمان شد.
عُدَیّ در ماجرای جمل، وفاداری خویش به خاندان پیغمبر را نشان داد؛ وقتی خبر به او رسید که امیر المؤمنین(علیه السلام) در حال روانه شدن به طرف بصره است عدیّ با آن عده از قبیلهاش که توان رفتن به بصره را داشتند در رکاب امیرالمؤمنین حاضر شد.
📓 مجموعۀ مصاحبهها: ٤٥٢.
https://t.me/Yusufi_Gharawi
📌کانال معرفتی آوای ملکوت
✅ @avayemalakut
💥 #إنك_لعلى_خلق_عظيم
💠 جلوههایی از مکارم اخلاق پیامبر اكرم
✅ سخاوت و حِلم
یکی از بزرگواریهای پیامبر اسلام، بخشش همراه با بردباری بود.
روزی عربی بیابانی نزد پیامبر آمد و ردای حضرت را به گونهای بر گردن حضرت کشید که اثر آن بر گردن حضرت ماند، و با خطابِ «یا محمد» و بدون لقب «رسول الله» به حضرت گفت: ای محمد! از اموال الهی که در اختیار داری به من نیز سهمی بده!
حضرت متوجه او شد، لبخندی زد و دستور داد اموالی به او دادند.
♦️جابر بن عبدالله انصاری نقل میکند پیامبر اسلام هرگز در برابر درخواست مردم «نه» نگفت. روزی پیامبر نزد جامهفروشی آمد و از او پیراهنی به چهار درهم خرید و آن را پوشید و بیرون رفت.
در راه مردی از انصار به او برخورد و گفت: ای رسول خدا پیراهنی نیاز دارم، خداوند از لباسهای بهشتی بر تو بپوشاند. (گویا دید که پیراهن حضرت تازه است.)
حضرت پیراهن را از تن بیرون آورد و به آن مرد پوشاند و نزد جامهفروش بازگشت و پیراهن دیگری به چهار درهم خرید. و از ده درهمی که داشت دو درهم برایش باقی ماند.
👈در راه به کنیزکی گریان برخورد. علت گریه را از او پرسید کنیزک گفت: کسان من دو درهم به من سپرده بودند که مقداری آرد برایشان تهیه کنم، درهمها را گم کردم.
پیامبر آن دو درهم باقیمانده را به او داد.
کنیزک گفت: میترسم اگر بروم مرا تنبیه کنند. رسول خدا او را همراهی کرد.
به خانه که رسیدند حضرت به اهل خانه سلام کرد. آنها صدای حضرت را شناختند اما پاسخ ندادند. بار دوم و سپس بار سوم هم سلام کرد آنگاه سلامش را پاسخ گفتند.
حضرت به آنها فرمود: مگر شما نخستین سلام مرا نشنیدید؟
گفتند: شنیدیم اما دوست داشتیم با سلامتان بیشتر برای ما سلامتی بخواهید، پدر و مادرمان فدای شما باد بفرمایید چه چیز سبب حضور شما در اینجا شد؟
پیامبر فرمود: به این جهت که کنیزک میترسید او را تنبیه کنید.
صاحب کنیزک گفت: چون شما او را همراهی فرمودید به پاس مقدمتان او را آزاد کردم.
حضرت آنها را به خیر و نیکی و بهشت مژده داد.
و فرمود: خدا در این ده درهم برکت ایجاد کرد؛ بر پیامبرش و مردی از انصار پیراهن پوشاند و بردهای را آزاد کرد. خدا را سپاس که این نعمت را به ما ارزانی داشت.
✅ عفو و گذشت
آن حضرت به عفو و گذشت زبانزد بود.
ایشان، وحشی -قاتل عمویش حمزه- را بخشید.
از خیانت زن یهودی که گوسفند بریانی مسمومی نزد آن حضرت آورده بود گذشت.
ابوسفیان که منشاء جنگهای متعددی علیه آن حضرت شده بود را بخشید، و ورود به خانه او را «امان» برای مشرکین مکه قرار داد.
از قریش که تمام توان خود را در تکذیب و جنگ با آن حضرت به کار گرفته بودند چشم پوشید، و برایشان دعا کرد. در حالی که در اوج قدرت و عزت و سربلندی قرار داشت و میتوانست به گونهای دیگر رفتار کند.
فرمود: «خدایا قوم من افرادی نادانند آنها را هدایت فرما». و سپس فرمود: «اکنون آزادید و میتوانید بروید». و در این فرموده بالاترین درجه مهربانی و عطوفتش را نشان داد.
♦️از عایشه نقل شده که رسول خدا هرگز از کسی که به او بیادبی میکرد انتقام نمیگرفت مگر جایی که به احکام الهی بیحرمتی میشد.
از عبدالله بن عَمرو انصاری -پدر جابر-، روایت شده هر گناهکار و مجرمی که نزد حضرت میآرودند اگر گناهش به مرز اجرای حد الهی نمیرسید آن بزرگوار وی را میبخشید.
انس بن مالک، دربان و خادم آن حضرت میگوید ده سال افتخار خدمتگذاری آن حضرت را داشتم حتی به من «اُف» نگفت. و در مورد کاری که انجام داده بودم هرگز نفرمود چرا انجام دادی، و در مورد کارهایی که انجام نداده بودم هرگز نفرمود چرا انجام ندادی.
شایان توجه است که این بزرگواری حضرت با خادمش علاوه بر آنکه نشانگر عفو و گذشت آن حضرت است، ارج و احترام ایشان نسبت به شخصیت انسانی افراد را نیز میرساند.
✅ فروتنی و حیاء
از امیرالمؤمنین(علیه السلام) نقل شده که هرگاه چیزی از رسول خدا درخواست میشد و میخواست آن را انجام دهد میفرمود: «آری»، و اگر نمیخواست انجام دهد سکوت میکرد و هرگز در مورد چیزی «نه» نگفت.
از یحیی بن اُبَیّ نقل شده که پیامبر فرمود: «من مانند بندگان خدا غذا میخورم و مانند آنها مینشینم، زیرا من تنها بندهای از بندگان خدایم».
روزی پیامبر خواست با مردی سخن بگوید آن شخص از هیبت و شکوه حضرت بر خورد لرزید.
پیامبر فرمود: آرام باش، من پادشاه نیستم که از من میترسی، من فرزند زنی هستم که غذایش گوشت خشکیده بود.
(در آن زمان چون وسایل نگهداری گوشت فراهم نبود گوشتها را جهت نگهداری در آفتاب میخشکاندند.)
پیامبر با یاران خود مزاح میکرد، بدون آنکه ناروایی گفته شود.
در ساختن مسجد و کندن خندق اطراف مدینه با یارانش همکاری میکرد.
پیامبر اسلام با آنکه سرآمد خردمندان بود اما با دیگران مشورت مینمود.
📓 مجموعۀ مصاحبهها: ٢٥٣ - ٢٥٦.
https://t.me/Yusufi_Gharawi
📌کانال معرفتی آوای ملکوت
✅ @avayemalakut
🏴 #شهادت_امام_رضا(علیه السلام)
بخاطر دفاع بیمحابا از حق مردم
✅از محمد بن سنان روایت شده که نقل میکند در خراسان خدمت امام رضا(علیه السلام) بودم و مأمون روزهای دوشنبه و پنجشنبه که به دادخواهی مینشست امام را در سمت راست خود مینشاند.
🔻روزی خبر آوردند که مردی صوفی دزدی کرده. مأمون دستور داد احضارش کنند. مرد صوفی ظاهری همچون مرتاضان و زاهدان داشت و جای سجده بر پیشانیاش نمایان بود.
مأمون گفت: چقدر عیب است چنین آثار زیبایی با چنین کار زشتی! آیا با وجود چنین ظاهر زیبایی که از تو میبینم نسبت سرقت به تو داده میشود؟!
🔻صوفی گفت: از سر ناچاری چنین کاری کردم و مجبور بودم و راه دیگری نداشتم چون از سهمی که از خمس و غنایم حقّ من است محرومم کردهای!
مأمون گفت: تو در خمس و غنایم چه حقّی داری؟
🔻صوفی گفت: خدای متعال خمس را شش قسمت کرده و فرموده است: ﴿وَاعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ للهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبى وَالْيَتامى وَالْمَساكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللهِ وَما أَنْزَلْنا عَلى عَبْدِنا يَوْمَ الْفُرْقانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ﴾(أنفال: ٤١)
و غنایم را نیز شش قسمت کرده و فرموده است: ﴿ما أَفاءَ اللهُ عَلى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبى وَالْيَتامى وَالْمَساكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِياءِ مِنْكُمْ﴾(حشر: ٧)
🔻و ادامه داد:
پس تو مرا از حقّم محروم کردی حال آنکه من درمانده در سفرم و خرج بازگشت به وطنم را ندارم (یعنی عنوان إبن السبیل که در هر دو آیۀ فوق آمده بر من منطبق است)، و مسکین و تهی دستم و سرمایهای ندارم (یعنی حتی اگر به وطنم بازگردم و دیگر إبن السبیل نباشم باز عنوان مسکین بر من منطبق است)، و از حاملان(قاریان و حافظان) قرآنم (یعنی غیر از إبن السبیل و مسکین بودن، باز هم مستحق سهمِ «لله» در دو آیۀ فوقم)!
🔻مأمون گفت: آیا بخاطر این افسانه پردازیهایت حدّی از حدود خدا و حُکمی از احکامش در مورد سارق را تعطیل کنم!؟
🔻صوفی گفت: از خودت شروع کن و نفس خویش را پاک گردان سپس به پاک کردن دیگران بپرداز، و حدّ خدا را بر خودت جاری کن سپس بر دیگران!
🔻مأمون رو به امام رضا(علیه السلام) نمود و گفت: چه میگوید؟
امام فرمود: او میگوید ابتدا مورد سرقت واقع شده سپس سرقت کرده!
مأمون بسیار خشمناک شد و به صوفی گفت: بخدا قسم دستت را میبُرم!
صوفی گفت: دستم را میبُری درحالیکه تو غلام و بندۀ منی!
🔻مأمون گفت: ای وای بر تو، از کجا من بندۀ تو شدم!؟
صوفی گفت: چونکه مادرت از بیت المال مسلمانان خریده شده؛ پس تو بندۀ تمام مسلمانان در مشرق و مغربی تا زمانیکه آزادت کنند و من آزادت نکردهام! اضافه بر آنکه خمس را بلعیدی و پیش خود جمع کردی اما حق آل پیامبر را ندادی و حق من و امثال من را هم ندادی! و دیگر آنکه چیز خبیث و نجس نمیتواند نجسی دیگر مانند خود را پاک کند بلکه تنها و تنها آنکه خودش پاک باشد میتواند نجس را پاک کند و کسی که خود سزاوار حدّ است نمیتواند حدود را بر دیگران اجرا کند تا زمانیکه از خودش شروع کند! آیا سخن خدای متعال را نشنیدهای که میگوید: ﴿أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنْسَوْنَ أَنْفُسَكُمْ وَأَنْتُمْ تَتْلُونَ الْكِتابَ، أَفَلا تَعْقِلُونَ﴾(بقرة: ٤٤).
🔻مأمون رو بسوی امام رضا(علیه السلام) نمود و گفت: نظر شما چیست؟
امام(علیه السلام) فرمود:
خدای متعال به محمد(صلّى الله عليه وآله) فرمود: ﴿قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ﴾(أنعام: ١٤٩)؛ و این همین حجتی است که جاهل به آن نرسیده است اما او هم آنرا میداند همچنانکه عالِم از روی علمش آنرا میداند. و دنیا و آخرت با حجت و دلیل پا برجاست. و این مرد هم حجت آورده است (یعنی اگر میتوانی حجتش را رد کن).
🔻در این هنگام مأمون دستور آزادی مرد صوفی را داد و به اندرون رفت! و از آن روز تصمیم قاطع بر قتل امام رضا(علیه السلام) گرفت تا آنکه ایشان را با سمّ به قتل رساند.
📚 موسوعة التاريخ الإسلامي ٨: ١٦٣ - ١٦٥؛
مجموعۀ مصاحبهها: ٨١٣ - ٨١٥؛
عيون أخبار الرضا(عليه السلام) ٢: ب٥٩، ح١؛
مناقب آل أبي طالب٣: ٤٤٧(مکتبة الحیدریة، النجف الأشرف).
@Yusufi_Gharawi
📌کانال معرفتی آوای ملکوت
✅ @avayemalakut
💥 #ويژه_کریم_اهلبیت 1⃣
❇️ نگاهی به پایگاه اجتماعی امام حسن مجتبی(علیه السلام) در بین مسلمانان، و راهکار امام در ایفای #نقش_رهبری
💢 امام حسن مجتبی(علیه السلام) هم اکنون چهرهای محبوب نزد همۀ مسلمانان اعم از شیعه و سنی است به شکلی که از مسلمانان اندونزی گرفته تا صوفیۀ آفریقا برای ایشان مدیحه سرایی میکنند. آیا این محبوبیت در صدر اسلام هم وجود داشت؟
👈 بله، امام حسن مجتبی(علیه السلام) از دو جهت ویژگیهای مهم و منحصر به فردی داشت که موجب محبوبیت عمومی ایشان در همان صدر اسلام شده بود، آن هم محبوبیتی منحصر به فرد.
🔻یک جهتش این بود که ایشان نوۀ نبی مکرّم، و فرزند امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا (صلوات الله علیهم أجمعین) بود. و یادگار دیگری از پیغمبر و حضرت زهرا باقی نمانده بود جز همین فرزندانِ حضرت زهرا. و شخصیت اجتماعی این فرزندان در حدی بود که جای خالی شخصیت اجتماعی پیغمبر را پر میکرد.
🔻 جهت دیگر این بود که احادیث نبوی متعددی دربارۀ شخصیت ایشان صادر شده بود و عموم مردم میدانستند که پیامبر در مناسبتهای مختلف همواره بر فضائل و امتیازات ویژۀ حسنین(علیهما السلام) تأکید و سفارش نموده است.
✅ نکتۀ شایان توجه در این احادیث نبوی اینست که بجز جنبۀ مناقب و فضائل، مفهوم عقیدتی و کلامیِ مهمی نیز دارد که نقش تعیین کنندهاش در تشخیص حق و باطل در اختلافات سیاسی قابل چشم پوشی نیست. مثلاً حدیث «إن الحسنَ والحسینَ سیّدا شبابِ أهلِ الجَنّة» که در منابع حدیثی و تاریخی اهل سنت نیز بسیار مکرر روایت شده، قویتر و مهمتر از دلالت فضیلتی، دلالت عقیدتی و کلامی آنست؛ مگر ممکن است کسی سیّد و سَرور جوانان اهل بهشت باشد و بر حق نباشد!؟
👈 این سخن پیامبر گرچه در ظاهر دربارۀ بهشت و عالم آخرت است اما در واقع ایشان با همین کلام، از فضیلت و شرافت حسنین در دنیا هم خبر داده و بر حق بودنشان در اختلافات سیاسی را تأکید مینماید.
خصوصاً با توجه به این نکتۀ دقیق که وقتی گفته میشود سرور جوانان اهل بهشت، معنایش اینست که تا آخرین لحظۀ زندگی بر حق خواهد بود، نه اینکه مثلاً تا اواخر عمرش بر حق است.
♦️به هرحال این دو عامل مذکور سبب محبوبیت اجتماعی بینظیری برای نوادگان پیامبر شده بود و مسلمانان اظهار اشتیاق ویژهای به آنان داشتند. یک نمونۀ خیلی روشن و عینی که جایگاه و عمق تأثیرگذاری شخصیت اجتماعی امام حسن(علیه السلام) را نشان میدهد قضیۀ استمداد امیرالمؤمنین(علیه السلام) از اهل عراق و به خصوص اهل کوفه است، که در آن جریان همین حدیث نبوی «الحسن والحسین سیّدا شبابِ أهلِ الجَنّة» معادله را به شکل قوی و چشمگیری به نفع جبهۀ حق تغییر داد.
(ادامه در صفحه بعد)
https://t.me/Yusufi_Gharawi
📌کانال معرفتی آوای ملکوت
✅ @avayemalakut
💥 #ويژه_کریم_اهلبیت 2⃣
💢 جریان این استمداد چه بود؟
👈 پس از بیعت مردم با امیرالمؤمنین (علیه السلام) و شروع خلافت ایشان، در ماجرای جنگ جمل و تلاش نظامی و خروج مسلحانۀ عایشه و طلحه و زبیر برای براندازی حکومت حضرت، اموال بسیاری که توسط امویان و هم پیمانانشان از بیت المال غارت شده و در اختیار اصحاب جمل قرار داده شده بود صرف شد تا بالأخره سپاهی عظیم در بصره گرد آوردند.
پس از آنکه هر نوع نصیحت و انذاری را اصحاب جمل در اثر شدت غرور و حرص و طغیانشان رد کردند، چارهای جز لشکرکشی و مقابلۀ نظامی با آنان نماند.
🔻لذا امیرالمؤمنین(علیه السلام) از مدینه بسوی بصره حرکت کرد اما سپاه عظیم و کارآمدی در مدینه نبود که امام را همراهی کند. زیرا در عصر فتوحات، افرادی که قابلیت فرماندهی جنگی و راهنمایی سیاسی و علمی داشتند بعنوان صحابه پیغمبر از مدینه به مناطق مختلف سرزمین پهناور اسلامی فرستاده شده بودند؛ برخی بعنوان امامت جماعت، برخی بعنوان معلم قرآن، برخی بعنوان فرماندۀ نظامی، برخی بعنوان امیر سیاسی. و خلاصه بیشترشان پراکنده شده بودند و مدینه از نیروهای شمشیر به دست و کارآمد برای کارزار و جنگ خالی شده بود.
🔻بنابر آمار منقول در تاریخ، نیروهای باقی مانده در مدینه حدود هفتصد نفر جنگجوی شمشیر به دست بود، که بیشترشان هم بزرگسال و از اصحاب و انصار پیامبر بودند.
این سپاه هفتصد نفری در رکاب امیرالمؤمنین(علیه السلام) از مدینه بسوی بصره روانه شد اما این تعداد نیرو برای مقابله با آن سپاه عظیمی که اصحاب جمل جمع کرده بودند کم بود.
🔻یکی از یاورطلبیهای حضرت که در میان راه انجام گرفت استمداد از قبیله «بنی طَیّ» به زعامت عُدَیّ بن حاتِم طائی❊ بود. این قبیله وفاداریش به خاندان پیامبر را نشان داد و با آن تعداد افرادی که توان همراهی و جهاد داشتند در رکاب امیرالمؤمنین(علیه السلام) حاضر شدند که تعدادشان ششصد نفر گفته شده است.
🔻اما باز هم این سپاه هزار و سیصد نفرۀ امام در مقابل سپاه اصحاب جمل کفایت نمیکرد. خصوصاً که آنها پس از اطلاع از حرکت حضرت از مدینه به سمت بصره و تا پیش از رسیدن حضرت به بصره، اقدام به قتل و خونریزیهای شدیدی در بصره کرده بودند تا امارت بصره را بدست گیرند و بیت المالِ پرسرمایۀ بصره را نیز غارت و تصاحب نموده بودند. بنابراین بناچار امام از مردم کوفه استمداد نمود.
🔻فرستادگان امام به کوفه در ابتدا عبدالله بن عباس و محمد بن ابی بکر بودند. اما این دو نتوانستند کاری از پیش ببرند زیرا امیر وقت کوفه یعنی عبدالله بن قیس معروف به أبوموسی أشعری که از معاصرین و صحابۀ پیامبر محسوب میشد توانسته بود با تفسیرهایی انحرافی از برخی سخنان پیامبر، مردم کوفه را به حالت شک در تشخیص حق و باطل اندازد و آنان را به موضع بیطرفی بکشاند.
لذا با گذشت مدتی از فرستادن آن دو نماینده و عدم موفقیتشان، که نشان میداد حالت شک و تردید در میان کوفیان قوی است و هنوز در حالت شک باقی ماندهاند، اینبار امیرالمؤمنین، امام #حسن_مجتبی را بسوی کوفه فرستاد و عمار یاسر و مالک اشتر نیز ایشان را همراهی کردند.
🔻بیشتر مردم کوفه تا آن زمان هنوز امام حسن را ندیده بودند و تنها نام ایشان را به عنوان یادگار رسول خدا(صلّی الله علیه وآله) شنیده بودند. لذا هنگامی که خبر قدوم امام حسن مجتبی(علیه السلام) به اهل کوفه رسید که #یادگار_ارشد_پیغمبر_اکرم بسوی آنها میآید بصورت گسترده و پرشکوه از ایشان استقبال کردند.
وصف دقیقی که ابن ابی الحدید از این واقعۀ تاریخی آورده است انصافاً خواندنی، شنیدنی و تصورکردنی است که چگونه تقریباً تمام اهل کوفه روانۀ دروازۀ کوفه به طرف بصره شدند تا برای اولین بار به دیدار این یادگار پیامبر مشرف شوند و از او استقبال کنند.
🔻امام حسن مجتبی(علیه السلام) با یک سخنرانی در مسجد جامع کوفه در مقابل سخنرانی و تلاشهای متضاد أبوموسی أشعری و القائات انحرافی او، همه مردم را به نفع امیرالمؤمنین(علیه السلام) بسیج کرد.
کوفهای که تا آن زمان و علیرغم فرستادگانی از سوی حضرت، حتی ده نفر از آنان حرکت نکرده بودند اما خطبه امام حسن(علیه السلام) دوازده هزار نفر را حرکت داد و آنان را مشتاقانه به یاری امیرالمؤمنین(علیه السلام) شتاباند.
این یکی از نمونههای بارز و شاخصی است که جایگاه وسیع اجتماعی امام مجتبی(علیه السلام) و شدت محبوبیت ایشان در میان عموم مسلمانان، ونه فقط اهالی کوفه را بصورت عینی نشان می دهد.
(ادامه در صفحه بعد)
ــــــــــــــــــــ
❊ شرح ماجرای اسلام آوردن عُدی بن حاتِم و علت وفاداریش به خاندان پیامبر در پیام https://t.me/Yusufi_Gharawi/108 ذکر شده است.
https://t.me/Yusufi_Gharawi
📌کانال معرفتی آوای ملکوت
✅ @avayemalakut
💥 #ويژه_کریم_اهلبیت 3⃣
💢 پس با این پایگاه اجتماعی وسیع و نیرومند امام حسن مجتبی(علیه السلام)، چگونه شد که حکومت ایشان شش ماه بیشتر طول نکشید و آنگونه پشت ایشان خالی شد و آن مصائب را در دوران امامت ایشان شاهدیم؟!
👈 معاویه با صرف هزینههای بسیار و ترویج گستردۀ افترائات گوناگون علیه امام بالأخره توانست طیف وسیعی از اذهان عمومی را علیه ایشان و صلاحیت ایشان برای زمامداری مشوّش، و خود را أولی و أصلح برای زمامداری معرفی کند.
🔻 در نتیجه، مانع ادامۀ آن محبوبیتِ همراه با تأثیرگذاری در معادلات قدرت و حاکمیت شد و تا جایی پیش رفت که وقتی حضرت بعد از صلح اجباری با معاویه، از کوفه به مدینه بازگشت دیگر آن جایگاه اجتماعی و آن نفوذ رهبری سیاسی را نداشت. و به قول فرزدق که دربارۀ امام حسین(علیه السلام) گفته بود دل مردم با شماست و شمشیرشان علیه شما، در مورد امام حسن(علیه السلام) نیز چنین شد.
💢 در این دورۀ کنارهگیری امام حسن مجتبی(علیه السلام) از زمامداری، ایفای نقش امامت ایشان چگونه بود؟
👈 رهبری و امامت حضرت در این دوره منحصر شد به تفسیر قرآن و نقل حدیث از پیامبر(صلّی الله علیه وآله) و تبیین سنّت. در واقع، راهکار حضرت در مقابله با تلاش امویان برای به انزوا کشیدن ایشان نقل حدیث از پیامبر اکرم(صلّی الله علیه وآله) بود که نمیتوانستند ایشان را از نقل احادیث جدّش باز دارند.
🔻لذا با گذشت زمان و مطرح ماندن امام در سطح جامعه، و با مشخص شدن هرچه بیشتر چهرۀ ظالمانه و فریبکارانۀ معاویه، و رفته رفته رنگ باختن افترائاتش علیه امام، در نهایت امام را مسموم کردند.
بهرحال یکی از ثمرات پرداختن امام حسن مجتبی(علیه السلام) به نقل احادیث پیامبر(صلّی الله علیه وآله) این بود که این احادیث تبدیل شد به جامع مشترک و حلقۀ وصلی بین شیعیان و دیگر مسلمانان، و تأثیر بسزایی در خارج نمودن شیعیان از انزوا داشت و تأثیرش هنوز باقی است.
📓 مجموعۀ مصاحبهها: ٤٤٧ - ٤٥٣.
https://t.me/Yusufi_Gharawi
📌کانال معرفتی آوای ملکوت
✅ @avayemalakut
💥 #ویژه_کریم_اهلبیت 4⃣
✅ #تحلیل_جامع_صلح_امام_حسن
♦️ فضای سیاسی دوران معاویه، فضای صریحی نبود که یک مصلح بتواند از یک راه ثابت، امر را فیصله دهد؛
جامعه نیازمند یک #هوشیاری_عمومی بود تا بتواند راه خویش را پیدا کند.
♦️ شروط امام(علیه السلام) نشان میدهد که ایشان نه تنها هیچ امتیازی به معاویه ندادند بلکه او را به عنوان زمامدار مشروع و قانونی به رسمیت نشناختند.
♦️ یکی از مهمترین تأثیرات صلح امام حسن(علیه السلام) با معاویه، افشای چهرۀ دنیایی و غیردینی معاویه برای عموم مردم بود.
ــــــــــــــــــــ
💠 اواخر ماه ربیع الآخِر، سالروز آتشبس و بیعت مشروط امام حسن مجتبی(علیه السلام) با معاویه، در سال ٤١ هجری است.
@avayemalakur
🔻🔻🔻
💢 مهمترین و حساسترین بخش از اقدامهای سیاسی و اجتماعی امام حسن(علیهالسلام) در دوران امامتشان -که مورد بحث و گفتوگوی فراوان واقع شده- ماجرای صلح با معاویه است، عوامل پذیرش این صلحنامه چه بود؟
👈 عوامل گوناگونی سبب شد که صلح به عنوان مسئلهای ضروری بر امام تحمیل شود؛ به طوری که هر انسان خردمندی اگر در آن شرایط قرار میگرفت چارهای جز صلح نداشت. یکی از مهمترین عوامل این صلح، ناکافی بودن نیروها و پراکندگی لشکر بود؛ زیرا با اینکه پس از شهادت حضرت علی(علیهالسلام)، بسیاری از مردم کوفه با امام بیعت کرده و پیمان وفاداری بسته بودند اما گوناگونی و تشتت آرا بسیار بود و در سپاه امام چند گروه ایجاد شده بود؛
🔻گروه اول شیعیان بودند که اخلاص و صمیمیت خود را نسبت به اهل بیت ثابت کرده بودند و اگر این گروه از دسیسههای سایر کوفیان مصون میماند، برای مقابله با خطرهای اهل شام کافی بود.
🔻گروه دوم امویان بودند که طبق اسناد تاریخی در ایجاد روحیه تزلزل و یأس در سپاه امام حسن(علیهالسلام) نقشی به سزا داشتند.
🔻به جز این دو گروه، گروههای دیگری مانند خوارج و شکّاکان نیز به سبب دشمنی با معاویه در سپاه امام حضور داشتند اما در تردید به سر میبردند؛ زیرا در نظر آنها شخصیتی مانند امام حسن(علیهالسلام) بر معاویه ترجیح نداشت، و تنها به دلیل منافع مادی خود در این جنگ شرکت کرده بودند.
👈 به این ترتیب سپاه امام با این ترکیب متضاد و در عین حال فتنهگریهای معاویه در چنان وضعیت نامتعادلی فرو رفته بود که حتی سران و فرماندهانِ خوشبین را نگران میکرد.
از نظر سیاست خارجی هم جنگ داخلی امام حسن(علیهالسلام)، حاصلی جز زیان نداشت؛ زیرا امپراتوری روم شرقی درصدد حمله به کشورهای اسلامی بود و صفآرایی سپاه امام حسن(علیهالسلام) و معاویه، راه را برای هجوم رومیان هموار میکرد. در نتیجه امام پیشنهاد صلح معاویه را با شرایطی پذیرفتند و خردمندانه کوشیدند که از این وضعیت برای حفظ حق، بهرهبرداری کنند؛ در واقع امام بدون کمترین تغییر در جهت حرکت، سنگر مبارزه را تغییر دادند. پس حرکت امام خلاف قواعد عام رهبری نبود چون فضای سیاسی دوران معاویه، فضای صریحی نبود که یک مصلح بتواند از یک راه مشخص، امر را فیصله داده و جامعه با هوشیاری راه خویش را پیدا کند.
💢 امام برای صلح با معاویه چه شرایطی را تعیین کردند؟
👈 در منابع تاریخی هر کدام تنها به برخی از آن شروط اشاره کرده است. از جملۀ آن شروط میتوان اینها را برشمرد:
اول اینکه معاویه باید به کتاب خدا وسنت پیامبر(صلی الله علیه وآله) عمل کند.
دوم اینکه پس از معاویه خلافت به حسن بن علی تعلق دارد.
سوم، معاویه باید ناسزا گفتن به علی(علیهالسلام) را ترک کند.
چهارم، بیت المال کوفه به معاویه واگذار نشود.
پنجم اینکه مردم در هر نقطه از قلمرو حکومت اسلامی باید در امن و امان به سر برند و اصحاب و شیعیان حضرت علی(علیهالسلام) در امنیت کامل باشند.
🔻شروطی که امام مطرح کردند، نشان میدهد که ایشان نه تنها هیچ امتیازی به معاویه ندادند؛ بلکه در واقع حکومت او را به عنوان خلیفه و زمامدار مشروع و قانونی مسلمانان به رسمیت نشناختند.
💢 صلح امام حسن(علیهالسلام) با معاویه، چه فواید آشکار و پنهانی برای مسلمانان آن عصر داشت؟
👈 به جز حفظ نیروها و جلوگیری از فتنه داخلی و خارجی که به آن اشاره کردم، یکی از مهمترین تأثیرات این صلح، افشای چهرۀ دنیایی و غیردینی معاویه برای مردم بود. امام حسن(علیهالسلام) با اینکه میدانستند معاویه به این صلح پایبند نمیماند، این قرارداد را به دقت تنظیم نمودند تا فرزند ابوسفیان با زیر پا نهادن آن، کوهی از ننگ و بدنامی را در قلمروی وجدان تاریخی مسلمانان به دوش کشد!
📚 مشروح گفتگو:
🔗 http://qudsonline.ir/news/574217/
- استخراج تاریخ تنظیم صلحنامه:
موسوعة التاريخ الإسلامي ٥ : ٤٦٥ (از: أنساب الأشراف ٣ : ٤٣ - ٤٤).
https://t.me/Yusufi_Gharawi
📌کانال معرفتی آوای ملکوت
✅ @avayemalakut
💥 #ویژه_کریم_اهلبیت 5⃣
✅راز شباهت امام حسن مجتبی به خاتم الانبیا(علیهما السلام)
💢از نظر #شجاعت در برخورد با مخالفان و کوتاه نیامدن از حق، امام مجتبی(علیهالسلام) چه ویژگی هایی را از پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) به ارث برده بودند؟
👈 درباره شجاعت امام مجتبی(علیهالسلام) هم اقوال بسیار است، چنان که فردی مانند معاویه به این شجاعت اذعان دارد و میگوید: «او فرزند کسی است که هر جا میرفت مرگ نیز همراهش بود! » کنایه از دلاوری حضرت امیر(علیهالسلام) و اینکه از مرگ هراسی نداشتند.
🔻بنابراین معروف است که در جنگ جمل، امام مجتبی(علیهالسلام) با دلاوریهای خود فتنه را دفع کرد، در حالی که کسی را توان این کار نبود؛ وقتی امیرالمؤمنین(علیهالسلام) دیدند محمدحنفیه شرمسار است، فرمودند: «شرمنده نباش او فرزند پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) است و تو فرزند علی هستی. »
🔻و امیرالمومنین در جنگ صفین در وصف #دلیری امام حسن مجتبی این کلام را فرمودند:
💥خطبه شماره 207 نهج البلاغه
و من کلام له عليه السلام [7] في بعض ايام صفين و قد راي الحسن ابنه عليه السلام يتسرع الي الحرب [8] املکوا عني هذا الغلام لا يهدني ، [9] فانني انفس بهذين يعني الحسن والحسين عليهما السلام علي الموت [10] لئلا ينقطع بهما نسل رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم [11] قال السيد الشريف : و قوله عليه السلام [[املکوا عني هذا الغلام ] ] من اعلي الکلام وافصحه
ترجمه
[7] از سخنان امام ( ع ) اين سخن را امام ( ع ) هنگامي فرمود که در بعضي از روزهاي جنگ صفين مشاهده کرد فرزندش امام حسن ( ع ) به سوي نبرد به سرعت در حرکت است . [8] اين جوان را به شدت بگيريد و نگاهش داريد تا [ مرگ او ] مرا در هم نکوبد . [9] من در مرگ اين دو حسن و حسين ( ع ) بخل مي ورزم [10] نکند با مرگ آنها نسل رسولخدا ( ص ) قطع گردد [11]
🔻سيدرضي مي فرمايد : جمله :املکوا عني هذا الغلام : در مرحله اعلاي سخن و از فضيحترين جمله هاست
🔻جالب آنکه امیرالمؤمنین(علیهالسلام) با اینکه خود در شجاعت شهره بودند، اما فرمودند: «هنگامی که جنگ به اوج خود میرسید و شعلههای نبرد برافروخته میشد ما به رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) پناه میبردیم و هیچ یک از ما به دشمن نزدیکتر از پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) نبود. »
🔻 این یعنی پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) همیشه در خط مقدم جبهه میجنگیدند و همه اینها وجوه مشابهت امام مجتبی(علیهالسلام) با رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) است.
📌کانال معرفتی آوای ملکوت
✅ @avayemalakut
هدایت شده از عرفان اسلامی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عالم ربّانی آیت الله ناصری حفظه الله :
خدا میداند ایشان موید من عند الله است...
@Lahootiyan_ir
🏴🏴🏴شهادت امام حسن عسکری(ع)را به محضر آقا امام زمان(عج) و تمام محبین اهلبیت تسلیت عرض مینماییم.
💥 #توصیه_امام_حسن_عسکری
💢 بسم الله الرحمن الرحیم
🔻شما را سفارش مىكنم به رعايت تقواى الهى،پيشه كردن پارسايى در دين خود،كوشش بسيار براى خدا، راستگويى، امانت پردازى به كسى كه چيزى به شما سپرده خواه نيكوكار باشد و خواه بدكار، انجام سجدههاى طولانى و خوش همسايگى ...
🔻زيرا هر يك از شما كه در دينش پارسا و در گفتارش راستگو باشد و امانت مردم را بپردازد و با آنان خوش اخلاقى نمايد، در اين صورت گويند:
#اين_يك_شيعه_است!
👈من از شنيدن آن جمله #شادمان مىشوم.
🔻از خدا پروا نماييد و زينت ما باشيد نه مايۀ زشتى [و سرافكندگى]،همۀ دوستى را به سوى ما بكشانيد و هر زشتى را از ما دور نماييد؛ زيرا هر خوبى كه در حقّ ما گفته آيد ما شايستگى آن را داريم و هر بدى كه در بارۀ ما بر زبان آيد ما چنان نيستم...
🔻بسيار #ياد_خدا و #ياد_مرگ نماييد و بسيار به #تلاوت_قرآن بپردازيد و #صلوات بر پيامبر(صلّى اللّٰه عليه و آله) فرستيد؛ زيرا صلوات بر رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و آله ده حسنه دارد. آنچه را به شما سفارش كردم در حفظ آن بكوشيد، شما را به خدا مىسپارم و به شما درود مىگويم.
📌کانال معرفتی آوای ملکوت
✅ @avayemalakut
هدایت شده از مصباح دوستان
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥وصي آيت الله #قاضي چه عهدي از علامه #مصباح گرفته بود؟
http://eitaa.com/joinchat/1700003840C136cabbd99
https://sapp.ir/mesbahedustan
💥 حقیقتِ نعمت و کفران نعمت در کلام #علّامه_طباطبائی(رضوان الله علیه)
♦️همۀ مردم در دنیا زیست می کنند؛ معاشرت می نمایند، نکاح می کنند، غذا می خورند، استراحت می کنند، می خوابند، در مشاغل مانندِ هم باغبانی و زراعت و تجارت و صنعت می کنند.
🌱ولی یک عدّه فقط نظر به ظاهر این امور دارند و از باطن اعراض دارند اینها بَدَّلوا نِعمَتَ اللَهِ کُفراً هستند.
🌱یک عدّه در بین این امورِ متکاثره و کثیره، دنبال آن حقیقت واحده هستند؛ این می شود «نعیم».
📚 «مهر تابان» ص 171
📌کانال معرفتی آوای ملکوت
✅ @avayemalakut
💥 #حیات_طیبه
🔻زنده دلا مرده ندانی که کیست
آنکه ندارد به خدا اشتغال
👈 #سعدی_شیرازی
📌کانال معرفتی آوای ملکوت
✅ @avayemalakut
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹کلیپ تصویری
▪️آیت الله بهجت (ره)
✨موضوع : مرگ
📌کانال معرفتی آوای ملکوت
✅ @avayemalakut
💥 #حیات_طیبه
🔻جان پرور است قصهى ارباب معرفت
رمزى برو بپرس، حديثى بيا بگو
👈 #حافظ_شیرازی
📌کاناا معرفتی آوای ملکوت
✅ @avayemalakut
💥 #علامه_حسن_زاده_آملی
✅ نامه ای به خدا و پاسخی از خدا
@avayemalakut
🔻🔻🔻
♦️وقتى در تهران آنقدر به اين كوچه و آن كوچه، و اين بنگاه و آن بنگاه سرگردان شدم كه متحيره به حيرت آمدند و تو را طاقت نباشد از شنيدن؛ از هر كس سراغ خانه ميگرفتم نخستين پاسخ پرسشم اين بود كه بچّه دارى؟
🔻مى گفتم آرى، فقط دو نفريم و يك طفل رضيع به نام عبد اللّه داريم.
🔹جواب مى شنيديم كه خانه اجاره اى نداريم، آن هم با أخمى بدتر از صد زخم.حتّى به طفل شيرخوارم رحم نكردند، تا بالأخره در مسافرخانه اى يكباب اطاق محقّر اجاره كرديم و مدتى در آنجا بسر مى برديم.
🔶با آن وضع آشفته و آلفته، به درس و بحث خود و ادراك محضر مبارك اساتيدم آرام و شادكام بودم، و شعارم حشر با الم نشرح بود كه فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً، و دثارم كريمه مدّثّر كه و لربّك فاصبر.
🔷در آن حال به اقتضاى طبع جوانى ژوليده و شوريده، نامه اى منظوم، شيرين و دلنشين، بيش از يكصد و پنجاه بيت به پيشگاه خداوند سبحان تقديم داشتم. پس از ارائه ارادت و وظيفه بندگى و مطالبى خواندنى عرض كردم:
🔅فاعلا تن مفاعلن فَعَلن - لطف فرمانگر بحال حسن
🔅من به فرمان تو گرفتم زن - اوفتادم بكوچه و برزن
🔅تو خود اى سرور من آگاهى- هر كجايى كه بود بنگاهى
🔅پاسخ پرسش من از خانه - اوّلا بچه دارى تو يا نه
🔅از تحيّر سر او فكنده بزير - چه كنم در جواب او تقرير
🔅نه دروغ است و راست با أمّا - با لن و ليس و لم و لمّا
🔅با همه فضل و دانش و فرهنگ - كج و مُعوَجّ شدم چو يك خرچنگ
🔅بس كه گشتم به كوچه پس كوچه - شدم از لاغرى چو يك جوجه
🔅كوچه و جوجه را پريشانى - كرده هم قافيه كه خود دانى
🔅گر تو باشى بگو چه چاره كنى - خانه اى بهر خود اجاره كنى
🔅ار حسن زاده ات گنهكار است - كاينچنين رنج را سزاوار است
🔅رحم بر طفل شيرخوارش كن - يا به مامان دل فگارش كن ...
♦️و حق تعالى نيز به مفاد ردّ جواب الكتاب واجب كوجوب ردّ السلام جواب نامه را به نظم بيش از شصت بيت بدين عنوان مرحمت فرموده است:
🔅اى جوان مرد پاك آزاده دوست مهربان حسنزاده
🔶تا پس از چند بيتى به تفقّد خواجگى و دلجويى و بنده پرورى فرموده است:
🔅فاعلاتن مفاعلن فَلَعَن - چشمها شد به نامه ات روشن
🔅نامه اى كاينچنين بلند بود - بايد از چون تو ارجمند بود
🔅آفرين بر تو باد و نامه تو - نقش شيرين شَهد خامه تو
🔅آن دبير فلك عطارد ما - از دبيرى بداد استعفا
🔅كه كسى را چنين قلم باشد - خود دبيرى من ستم باشد
🔅زهره از وجد چنگ زد در دف - زده كفّ الخضيب كف بر كف
🔅شده برجيس مشترى كه بها - مى دهم در إزاى آن خود را
🔅آنچه در آسمانم افرشته است - دست از كار خود فروهشته است
🔅مشك را با گلاب بسرشته است - نسخه اى بهر خويش بنوشته است
🔅شد فضاى فلك پُر از به به - زهره از شعر تو زند چهچه
🔅ليك اى پادشاه ملك سخن - حسنِ آملىّ پاك دهن
🔅هرچه بينى در اين نشيب و فراز - همه با حكمتى بود دمساز
🔅هر كه او را روان بيدار است - داند هر جا گل است با خار است
🔅گر بسِرّ القَدَر خبر يابى - خير بر خير سر بسر يابى ...
📚هزار و يك كلمه،کلمه116، ج1، ص175
✅ #علامه_حسن_زاده
✅ #اخلاق_و_عرفان
📌كانال معرفتی آوای ملکوت
✅ @avayemalakut
💥 #حدیث_مهدوی
✅ جاهلیت اولی و جاهلیت دینی
@avayemalakut
🔻🔻🔻
♦️ عَنْ فُضَيْلِ بْنِ يَسار قالَ: سَمِعْتُ اَبا عَبْدِ اللّهِ(عليهالسلام) يَقُولُ: اِنَّ قائِمَنا اِذا قامَ اِسْتَقْبَلَ مِنْ جَهْلِ النّاسِ اَشَدَّ مِمَّا اِسْتَقْبَلَهُ رَسُولُ اللّهِ(صلى الله عليه وآله وسلم) مِنْ جُهّالِ الْجاهِلِيَةِ. قُلْتُ وَ كَيْفَ ذاكَ؟! قالَ: اِنَّ رَسُولُ اللّهِ(صلى الله عليه وآله وسلم) أَتىَ النّاسُ وَ هُمْ يَعبُدُونَ الحِجارَةَ وَ الصُّخَور وَ العيدانَ وَ الخَشَبَ الْمَنْحُوتَةَ وَ اِنَّ قائِمَنا اِذا قامَ أَتىَ النّاسُ وَ كُلُّهُمْ يَتأَوَّلُ عَلَيْهِ كِتابُ اللّهِ يَحْتَجُّ عَلَيْهِ بِهِ؛ ثُمَ قالَ: اَما وَ اللّه لَيُدْخِلُنَّ عَلَيْهِم عَدْلَهُ جَوْفَ بُيُوتِهِمْ كَما يَدْخُلُ الْحَرُّ وَ القَرُّ
🔶 هنگامى كه قائم ما قيام مينمايد، آزارى كه از جهالت و نادانى مردمان ميبيند، از آزار و اذيتى كه پيامبر از جاهلان دوره جاهليت ديد، بيشتر و شديدتر است. عرض كردم: چگونه؟ فرمود: همانا رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) بر مردمانى مبعوث شد كه سنگ، تخته سنگهاى بزرگ، چوب و مجسمههاى چوبى را ميپرستيدند؛ اما هنگامى كه قائم ما قيام مينمايد، مردم كتاب خدا(قرآن) را (از پيش خود) تأويل مينمايند و با استناد به تأويل خود با آن حضرت به بحث و جدال ميپردازند؛ ولى عاقبت حضرت، عدل خود را بر آنها و در خانههاى آنها وارد خواهد كرد؛ همانگونه كه گرما و سرما داخل ميشود.
👈 الغيبة: ص 96. اثبات الهداة: ج 3، ص 544. حلية الابرار: ج 2، ص 630. بحارالانوار: ج 52، ص 362، حديث 131 و 133
📌کانال معرفتی آوای ملکوت
✅ @avayemalakut