⭕️ #دوزخ_نفس
💥 ای شَهان، کُشتیم ما خصمِ بُرون
ماند خصمی زو بَتَر در اندرون
♦️ای شاهان طریقت، ما دشمن بیرونی را کشتیم، ولی از آن بدتر، دشمنی است که در درونمان مانده است.
[مستفاد است از مضمون این حدیث: قدِمتُم مِن الجهاد الأصغَر الی الجهاد الاکبَر مُجاهدهِ العبدِ هَواهٔ . «از پیکار کِهین بازآمدید به پیکار مهین. این پیکار، مبارزهٔ بنده با نفس امارهٔ خود است.»]
💥 کُشتنِ این، کارِ عقل و هوش نیست
شیرِ باطن، سُخرهٔ خرگوش نیست
♦️کشتن نفس امّاره، کار عقل و هوش جزوی نیست، زیرا شیر باطن، یعنی نفس امّاره، مغلوب خرگوش عقل و هوش جزوی نمی شود.
[فقط با تهذیب و تکمیل نفس و سلوک درست می توان از گزند نفس رها شد.]
💥 دوزخ است این نفس و، دوزخ اژدهاست
کو به دریاها نگردد کمّ و کاست
♦️این نفس اماره، به منزلهٔ دوزخ است. و دوزخ، بسان اژدهاست که هر چیز را به کام خویش، اندر می کِشد، زیرا که لهیب آن با هیچ آبی کاستی نمی گیرد.
[صوفیه و عرفا منشأ اوصاف ناپسند آدمی را نفس امّاره گویند. چنین برداشتی مستند به قرآن کریم است. دوزخ در نزد مولانا، تجسّم احوال و اخلاق ناپسند است. و چون آتش نفس، محسوس نیست پس آنرا آبهای معمولی نتوان تسکین داد، ملا صدرا گوید: مراد از آتش دوزخ، دوری و بُعد از رحمت حق تعالی است.]
💥 هفت دریا را در آشامد، هنوز
کم نگردد سوزشِ آن خلق سوز
♦️دوزخِ مردم سوز نفسِ اماره، اگر هفت دریا را به کام خود در کشد، بازهم سوز و عطش آن، کاستی نگیرد.
[ هفت دریایی که قدما معتقد بودند. بدین نام هاست: دریای چین، دریای مغرب، دریای روم، دریای سیاه، دریای سرخ، دریاچهٔ خزر و خلیج فارس. بدین نامها نیز آمده است: دریای اخضر، دریای عمان، دریای قلزم، دریای بربر، دریای اقیانوس (اقیانوس اطلس)، دریای قسطنطنیه (بحر الروم)، دریای اسود. عدد هفت در اینگونه موارد نشان دهندهٔ کثرت است نه عددی خاص. بعضی از شارحان منظور از هفت دریا را هفت صفت رذیله نفس دانند. محمدرضا لاهوری گوید: ارباب حقایق گویند که نفس، بر صورت دوزخ است. و آن هفت صفت بدین نام هاست: کبر، حرص، شهوت، حسد، غضب، بخل و حِقد.]
💥 سیر گشتی سیر؟ گوید: نی هنوز
اینت آتش، اینت تابش، اینت سوز
♦️ای دوزخ آیا سیر شدی؟ دوزخ گوید: نه هنوز سیر نشده ام. اینست آتش تو، اینست تابش تو، اینست سوزندگی تو.
💥 عالَمی را لقمه کرد و در کشید
معده اش نعره زنان: هَل مِن مَزید
♦️آن دوزخ جهانخوار، عالمی را یک لقمه کرد و به کام خویش فرو کشید. و معده اش همچنان فریاد می زند: آیا بیشتر از این نیست؟!
📚شرح مثنوی معنوی
✍کریم زمانی
📌 کانال معرفتی آوای ملکوت
✅✅ @avayemalakut
هدایت شده از آوای ملکوت
⭕️ #دوزخ_نفس
💥 ای شَهان، کُشتیم ما خصمِ بُرون
ماند خصمی زو بَتَر در اندرون
♦️ای شاهان طریقت، ما دشمن بیرونی را کشتیم، ولی از آن بدتر، دشمنی است که در درونمان مانده است.
[مستفاد است از مضمون این حدیث: قدِمتُم مِن الجهاد الأصغَر الی الجهاد الاکبَر مُجاهدهِ العبدِ هَواهٔ . «از پیکار کِهین بازآمدید به پیکار مهین. این پیکار، مبارزهٔ بنده با نفس امارهٔ خود است.»]
💥 کُشتنِ این، کارِ عقل و هوش نیست
شیرِ باطن، سُخرهٔ خرگوش نیست
♦️کشتن نفس امّاره، کار عقل و هوش جزوی نیست، زیرا شیر باطن، یعنی نفس امّاره، مغلوب خرگوش عقل و هوش جزوی نمی شود.
[فقط با تهذیب و تکمیل نفس و سلوک درست می توان از گزند نفس رها شد.]
💥 دوزخ است این نفس و، دوزخ اژدهاست
کو به دریاها نگردد کمّ و کاست
♦️این نفس اماره، به منزلهٔ دوزخ است. و دوزخ، بسان اژدهاست که هر چیز را به کام خویش، اندر می کِشد، زیرا که لهیب آن با هیچ آبی کاستی نمی گیرد.
[صوفیه و عرفا منشأ اوصاف ناپسند آدمی را نفس امّاره گویند. چنین برداشتی مستند به قرآن کریم است. دوزخ در نزد مولانا، تجسّم احوال و اخلاق ناپسند است. و چون آتش نفس، محسوس نیست پس آنرا آبهای معمولی نتوان تسکین داد، ملا صدرا گوید: مراد از آتش دوزخ، دوری و بُعد از رحمت حق تعالی است.]
💥 هفت دریا را در آشامد، هنوز
کم نگردد سوزشِ آن خلق سوز
♦️دوزخِ مردم سوز نفسِ اماره، اگر هفت دریا را به کام خود در کشد، بازهم سوز و عطش آن، کاستی نگیرد.
[ هفت دریایی که قدما معتقد بودند. بدین نام هاست: دریای چین، دریای مغرب، دریای روم، دریای سیاه، دریای سرخ، دریاچهٔ خزر و خلیج فارس. بدین نامها نیز آمده است: دریای اخضر، دریای عمان، دریای قلزم، دریای بربر، دریای اقیانوس (اقیانوس اطلس)، دریای قسطنطنیه (بحر الروم)، دریای اسود. عدد هفت در اینگونه موارد نشان دهندهٔ کثرت است نه عددی خاص. بعضی از شارحان منظور از هفت دریا را هفت صفت رذیله نفس دانند. محمدرضا لاهوری گوید: ارباب حقایق گویند که نفس، بر صورت دوزخ است. و آن هفت صفت بدین نام هاست: کبر، حرص، شهوت، حسد، غضب، بخل و حِقد.]
💥 سیر گشتی سیر؟ گوید: نی هنوز
اینت آتش، اینت تابش، اینت سوز
♦️ای دوزخ آیا سیر شدی؟ دوزخ گوید: نه هنوز سیر نشده ام. اینست آتش تو، اینست تابش تو، اینست سوزندگی تو.
💥 عالَمی را لقمه کرد و در کشید
معده اش نعره زنان: هَل مِن مَزید
♦️آن دوزخ جهانخوار، عالمی را یک لقمه کرد و به کام خویش فرو کشید. و معده اش همچنان فریاد می زند: آیا بیشتر از این نیست؟!
📚شرح مثنوی معنوی
✍کریم زمانی
📌 کانال معرفتی آوای ملکوت
✅✅ @avayemalakut