eitaa logo
آوای ققنوس
8.2هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
556 ویدیو
31 فایل
دوستای عزیزم، اینجا کنار هم هستیم تا هم‌از ادبیات لذت ببریم هم حال دلمون خوب بشه.😍 ♦️کپی پست ها بعنوان تولید محتوا برای کانال های دیگر ممنوع بوده و رضایت ندارم♦️ تبلیغات: https://eitaa.com/joinchat/1281950438C0351ad088a
مشاهده در ایتا
دانلود
🍀🍀 🌻 🍀🍀 ای عاشق خام، از خدا دوری تو ما با تو چه کوشیم؟ که معذوری تو تو طاعتِ حق کنی به امید بهشت رو رو! تو نه عاشقی، که مُزدوری تو @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 بهترینِ خود باشیم تاجر ثروتمندی در حیاط قصرش انواع مختلف درختان و گیاهان و گلها را کاشته و باغ بسیار زیبایی را به وجود آورده بود. هر روز بزرگترین سرگرمی و تفریح او گردش در باغ و لذت بردن از گل و گیاهان آن بود. تا این که یک روز به سفر رفت. در بازگشت، در اولین فرصت به دیدن باغش رفت. اما با دیدن باغ سر جایش خشکش زد… تمام درختان و گیاهان در حال خشک شدن بودند! 🥀 مرد رو به درخت صنوبر که پیش از این بسیار سر سبز بود، کرد و از او پرسید که چه اتفاقی افتاده است؟ درخت به او پاسخ داد: من به درخت سیب نگاه می کردم و باخودم گفتم که من هرگز نمی توانم مثل او چنین میوه هایی زیبایی بار بیاورم و با این فکر چنان احساس نارحتی کردم که شروع به خشک شدن کردم…" مرد بازرگان کنار درخت سیب رفت، اما او نیز خشک شده بود…! علت را پرسید و درخت سیب پاسخ داد: "با نگاه به گل سرخ و احساس بوی خوش آن، به خودم گفتم که من هرگز چنین بوی خوشی از خود متصاعد نخواهم کرد و با این فکر شروع به خشک شدن کردم." آنطرف تر بوته ی یک گل سرخ نیز خشک شده بود. گل سرخ گفت: "من حسرت درخت افرا را خوردم، چرا که من در پاییز نمی توانم گل بدهم. پس از خودم ناامید شدم و آهی بلند کشیدم. همین که این فکر به ذهنم خطور کرد، شروع به خشک شدن کردم." مرد در ادامه ی گردش خود در باغ متوجه گل بسیار زیبایی شد که در گوشه ای از باغ روییده بود. علت شادابی اش را جویا شد. گل چنین پاسخ داد: "ابتدا من هم شروع به خشک شدن کردم، چرا که هرگز عظمت درخت صنوبر را که در تمام طول سال سر سبزی خود را حفظ می کرد نداشتم، و از لطافت و خوش بویی گل سرخ نیز برخوردار نبودم، اما با خودم فکر کردم اگر مرد تاجر که این قدر ثروتمند، قدرتمند و عاقل است و این باغ به این زیبایی را پرورش داده است می خواست چیزی دیگری جای من پرورش دهد، حتماً این کار را می کرد. بنابراین اگر او مرا پرورش داده است، حتماً می خواسته که من وجود داشته باشم. پس از آن لحظه به بعد تصمیم گرفتم تا آنجا که می توانم زیباترین موجود باشم…" 👏 دنیا آنقدر وسیع هست که برای همه مخلوقات جایی باشد؛ به جای آنکه جای کسی را بگیریم تلاش کنیم جای واقعی خود را بیابیم. 👌 @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. همه محاسبات مرا در هم ریخته‌ای تا یک ساعت پیش فکر می‌کردم ماه در آسمان است؛ اما یک ساعت است که کشف کرده ام ماه در چشمان تو جای دارد ❤️ 🍁 @avayeqoqnus 🍁
. اگر پایان را می‌دانستم آغاز نمی‌کردم! 🥀 @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. فکر می‌کردم آدم‌ها همانطور که آمده اند، می‌روند. نمی‌دانستم که نمی‌روند. می‌مانند. ردّشان می‌ماند حتی اگر همه چیزشان را هم با خودشان بردارند و بروند. 🔸 از کتاب "رویای تبت" نوشته فریبا وفی @avayeqoqnus
. در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم @avayeqoqnus
. گاهی زندگی سخت است و گاهی ما سخت ترش میکنیم …. گاهی آرامش داریم، خودمون خرابش میکنیم… گاهی خیلی چیزارو داریم اما محو تماشای نداشته هامون میشیم… گاهی حالمون خوبه اما با نگرانی فردا خرابش میکنیم… گاهی میشه بخشید اما با انتقام ادامش میدیم… گاهی میشه ادامه داد اما با اشتیاق انصراف میدیم… گاهی باید انصراف داد اما با حماقت ادامه میدیم… و گاهی …. گاهی …. گاهی ….. تمام عمر اشتباه میکنیم و نمیدونیم یا نمیخوایم … بدونیم … کاش بیشتر مراقب خودمون، تصمیماتمون و گاهی های زندگیمون باشیم! کاش یادمون نره که فقط یکبار زنده ایم و زندگی می کنیم فقط یکبار… @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. هر روز که چشم می‌گشایی یعنی قرار است که باشی یعنی هنوز فرصت داری تا زندگی کنی و هر روز می‌تواند آغازی نو باشد صبح تون شادِ شاد دوستان 🙏🌸 ✨ @avayeqoqnus