.
سلام صبح شده،
شیشه مه گرفته زندگیت رو
پاک نمی کنی؟
منظره قشنگی در انتظارته...
صبح زیباتون پر از لبخند و امید
رفقا 🌞🌻
✨ @avayeqoqnus✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
امیدی هست چون خدایی هست...
بسپر به خودش رفیق 🌷🌿
#خدا
✨ @avayeqoqnus ✨
📜 حکایت موشی که مهار شتر میکشید!
موشی کوچک مهار شتری را در دست
گرفته به جلو می کشید و به خود میبالید
که این منم که شتر را می کشم.
شتر با چالاکی در پی او می رفت. در این
اثنا شتر به اندیشهی غرور آمیز موش پی
برد.
پیش خود گفت : «فعلا سرخوشی کن تا
به موقعش تو را به خودت بشناسم و
رسوا گردی.»
همین طور که می رفتند به جوی آب
بزرگی رسیدند. موش که توان گذر از آن
رودخانه را نداشت بر جای ایستاد و تکان
نخورد.
شتر رو به موش کرد و گفت : «برای چه
ایستاده ای ؟! مردانه گام بردار و جلو برو.
آخر تو پیشاهنگ و جلودار منی.»
موش گفت : «این آب خیلی عمیق است.
من می ترسم غرق شوم.»
شتر گفت : «ببینم چقدر عمق دارد.» و
سپس با سرعت پایش را در آب نهاد و
گفت : این که تا زانوی من است. چرا تو
می ترسی و ایستاده ای ؟!»
موش پاسخ داد : «زانوی من کجا و زانوی
تو کجا، این رودخانه برای تو مورچه و برای
من اژدهاست.
اگر آب تا زانوی توست صد گز از سر من
می گذرد.»
موش گفت : «توبه کردم، مرا از این آب
عبور بده.»
شتر جواب داد : «بیا روی کوهانم بنشین،
من صدها هزار چون تو را می توانم از این
جا بگذرانم.»
حکایت فوق، تمثیلی است از انسان های
خام و ضعیفی که به اشتباه دچار غرور
می شوند بدون اینکه به ضعف و ناتوانی
خود آگاه باشند.
اما سختی ها و مشکلات آن ها را به خود
می آورد و به آن ها یاد میدهد که باید
فروتن باشند و از بزرگان بیاموزند.
🔻 برگرفته از دفتر دوم مثنوی #مولوی
✨@avayeqoqnus✨
.
با تو خوشبخت ترین
آدمِ این قافله ام ❤️
گم نشو ، دور نشو ،
بی تو جهانم خالیست
بی تو دنیایِ من از درد ،
به هم می پیچد
بی تو سهم من از این حادثه ،
بی اقبالیست 🕊
#نرگس_صرافیان_طوفان
#عاشقانه
✨ @avayeqoqnus ✨
.
تا بداند که شب ما
به چه سان میگذرد
غمِ عشقش دِه
و عشقش ده و بسیارش ده 🧡
#مولوی
#مولانا
✨ @avayeqoqnus ✨
در دل همان محبت پیشینه باقی است
آن دوستی که بود در این سینه باقی است
باز آ و حُسن جلوه ده و عرض ناز کن
کان دل که بود صاف چو آیینه باقی است
از ما فروتنیست بکش تیغ انتقام
بر خاطر شریفت اگر کینه باقی است
نقدینه وفاست همان بر عیار خویش
قفلی که بود بر در گنجینه باقی است
وحشی اگر ز کِسوت رِندی دلت گرفت
زهد و صلاح و خِرقهی پشمینه باقی است
#وحشی_بافقی
✨@avayeqoqnus✨
🥀 آنجا که زبان سرخ است سر سبز نمی ماند
🕊 شادا که زبان من زین نکته نمیداند
🥀 باغی که طراوت را از جاری خون دارد
🕊 باغی است که گلبرگش پاییز نمیداند
🥀 عشق است و به معناییش تفسیر نشاید کرد
🕊 کاین قطره به دریایی نشناخته میماند
🥀 از دایرهات ای عشق بیرون نروم هرگز
🕊 هر گونه که گردونم سرگشته بگرداند
🥀 من چرخش تصویرم سرگیجه نمیگیرم
🕊 بگذار که تقدیرم همواره بچرخاند
🥀 گردونهی آتش را باید که بگردانند
🕊 تا غنچهی پنهان را در خود بشکوفاند
🥀 آن شعلهی خُرد اینک فوارهی آتش هاست
🕊 ای کاش تو را هم عشق اینگونه بگیراند
#محمد_علی_بهمنی
✨@avayeqoqnus✨
14.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#دکلمه شعر "آنجا که زبان سرخ است"
با صدای شادروان استاد محمد علی بهمنی
روحش شاد 🙏🖤
#محمدعلی_بهمنی
✨@avayeqoqnus✨