.
باز هم دی شد و یلدای من از راه رسید
اولین فرصت فردای من از راه رسید
برکه درگیر خزان بود که سرما گل کرد
با لحافش ، ننه سرمای من از راه رسید
شب یلدای من از کوچه ی آذر آمد
و گل سرخ و فریبای من از راه رسید
در پی این شب زیبا ، مه زیبا رویم
با می و ساغرِ مینای من از راه رسید
سفره ای چیده شد از حقه ی یاقوت و درآن
حافظ انجمن آرای من ، از راه رسید
دل دیوانه ، گرفتار نگاه تو و عشق
خنده بر لب که مسیحای من از راه رسید
وسعت ساحل تو ، همهمه ی دریا داشت
که در این همهمه ، دریای من از راه رسید
ایستادم که به آوای دلم ، گوش کنم
که نگار دل شیدای من ، از راه رسید
خاطرات شب یلدا و شب فال و خیال
دست در دامن رویای من ، از راه رسید
همه یک تن شده بودیم و دراین خلوتِ انس
شور و غوغای تماشای من ، از راه رسید
ماه در اوج فریبایی و دل ها خندان
با تو دین و دل و دنیای من از راه رسید
تو رسیدی و شبم آینه سیما شده بود
در کنارت ، شب یلدای من از راه رسید
یلداتون مبارک 🌿🌸🌿🌸🌿
🔸 ارسالی از خانم لیلا کباری قطبی
#لیلا_سادات_کباری_قطبی
#شما_ارسال_کردید
✨@avayeqoqnus✨
پاییز هزار رنگ میرود
و زمستان سپید رنگ از راه میرسد...
و در این میان شبی است بلند
به بلندای یک فرهنگ...
آئینی رنگارنگ به سان پاییز
و درون مایهای سپید به رنگ زمستان...
یلدا بر شما عزیزان مبارک ✨
شادیهاتون مستدام 🙏🌹🌹
#یلدا
✨@avayeqoqnus✨
صبح همان روزنهی امیدیست
که بعد از سیاهی شب
لبخند را بر لب میآورد...
از خداوند برایتان
لبخندهای بی پایان آرزو میکنم 🙏🍀
صبح اولین روز زمستان بخیر و سلامتی
رفقا 🌞🪴
✨@avayeqoqnus✨
#خدا گفت:
بنده من، با وجود من چرا نگرانی؟
حتی اگه طناب طاقتت به باریکترین
رشته رسید، نترس من هستم... 🪴
✨@avayeqoqnus✨
📌 عجیبترین امتحان!
عجیب ترین معلم دنیا بود، امتحاناتش
عجیب تر...امتحاناتی که هر هفته می گرفت و هر کسی باید برگه ی خودش را تصحیح می کرد...آن هم نه در کلاس، در خانه...دور از چشم همه...
اولین باری که برگه ی امتحان خودم را تصحیح کردم سه غلط داشتم...نمی دانم ترس بود یا عذاب وجدان، هر چه بود نگذاشت اشتباهاتم را نادیده بگیرم و به خودم بیست بدهم...
فردای آن روز در کلاس وقتی همه ی بچه ها برگه هایشان را تحویل دادند فهمیدم همه بیست شده اند به جز من...به جز من که از خودم غلط گرفته بودم...
من نمی خواستم اشتباهاتم را نادیده بگیرم و خودم را فریب بدهم...بعد از هر امتحان آنقدر تمرین می کردم تا در امتحان بعدی نمره ی بهتری بگیرم...
مدت ها گذشت و نوبت امتحان اصلی رسید، امتحان که تمام شد ، معلم برگه ها را جمع کرد و برخلاف همیشه در کیفش گذاشت...!
چهره ی هم کلاسی هایم دیدنی بود... آن ها فکر می کردند این امتحان را هم مثل همه ی امتحانات دیگر خودشان تصحیح می کنند...
اما این بار فرق داشت...این بار قرار بود حقیقت مشخص شود...
فردای آن روز وقتی معلم نمره ها را خواند فقط من بیست شدم... چون بر خلاف دیگران از خودم غلط می گرفتم ؛ از اشتباهاتم چشم پوشی نمی کردم و خودم را فریب نمی دادم...
زندگی پر از امتحان است...
خیلی از ما انسان ها آنقدر اشتباهاتمان را نادیده می گیریم تا خودمان را فریب بدهیم ...
تا خودمان را بالاتر از چیزی که هستیم نشان دهیم...
اما یک روز برگه ی امتحانمان دست معلم می افتد...
آن روز چهره مان دیدنی ست...
آن روز حقیقت مشخص می شود و نمره واقعی را می گیریم...
#تلنگر
✨@avayeqoqnus✨
از حکیمی پرسیدند:
لحظهای سختتر از لحظه مرگ وجود
دارد؟
پاسخ داد: بله، لحظه ای که یک آدم
اصیل، محتاج یک آدم بی اصل و نسب
شود...
اینجاست که #حافظ عزیز میگه:
در تنگنایِ حیرتم از نِخوت رقیب
یا رب مباد آن که گِدا معتبر شود
✨@avayeqoqnus✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❄️ آذر ماه چه عاشقانه روزهایش را ورق زد
⛄️تا برسد به زمستان
❄️ مجالی نیست باید رنگها را
⛄️ مهمان برف ها کرد
❄️ زمستان آمد
⛄️ و باز پاییز ماند و عاشقانه هایش
❄️ اولین روز زمستان مبارک 🪴
⛄️ به امید یک زمستان سفیدپوشِ
❄️ پربرکت برای ایران عزیزمون 🙏🌹
✨@avayeqoqnus✨
.
امشب از پیش منِ شیفته دل دور مرو
نور چشمِ منی، ای چشمِ مرا نور، مرو
دیگری از نظرم گر برود باکی نیست
تو که معشوقی و محبوبی و منظور، مرو
🌹❤️
#اوحدی
✨ @avayeqoqnus ✨
🌿🌻🌿
ما به سه طریق مى آموزیم:
اول اندیشه، که اصیل ترین است.
دوم تقلید، که آسان ترین است.
سوم تجربه، که تلخ ترین است.
#کنفوسیوس
✨ @avayeqoqnus ✨