eitaa logo
آوای ققنوس
8هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
593 ویدیو
31 فایل
دوستای عزیزم، اینجا کنار هم هستیم تا هم‌از ادبیات لذت ببریم هم حال دلمون خوب بشه.😍 ♦️کپی پست ها بعنوان تولید محتوا برای کانال های دیگر ممنوع بوده و رضایت ندارم♦️ تبلیغات: https://eitaa.com/joinchat/1281950438C0351ad088a
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 چندسال پیش یه آبدارچی جدید برامون اومد. روز اول دیدم توی آبدارخونه داره ته مونده های غذای ما رو جمع می‌کنه میخوره. بهش گفتم آقای فلانی چیکار می‌کنی؟خب میگفتی برای تو هم می‌گرفتیم. گفت: من عادت دارم، بی زحمت ته مونده هاتون رو برای من نگه دارید، لباس کهنه هم اگه دارید بیارید برام خیلی اعصابم خورد شد که نداری با این اینطوری کرده. فرداش بچه ها رو جمع کردم و بهشون قضیه رو گفتم، گویا مشخص شد جای قبلی هم همین بوده و کارمندا ته مونده غذاها و لباس به درد نخور ها رو میدادن به این و کلا این قضیه براش مرسوم بود، گویا وضع مالیش بد نبود ولی خو گرفته بود به این مدل تصمیم گرفتیم جوری که عزت نفسش خدشه دار نشه کمکش کنیم. قرار شد به بهانه اینکه این بره برامون غذا بگیره هرروز یه پرس هم واسه این بگیریم. از طرفی هم قرار شد هر ماه دنگی یه لباس نو بخریم و به بهانه اینکه سایز ما نبود و اشتباه گرفتیم و سایزش به این میخوره همونطوری آکبند بهش هدیه بدیم تقریبا یکسالی با ما بود و چند دست لباس و یه دست کت و شلوار و کلی چیزهای دیگه حتی ست لباس زیر هم براش خریدیم و بچه ها علاوه بر اون قرار دنگی خریدن هر کدوم به صورت خودجوش برای خودش و بچه‌اش و حتی همسرش لباس میخریدند. هر غذایی هم که برای خودمون می‌گرفتیم با همون کیفیت برای این میخریدم. بعد یکسال که جابجا شد و رفت یه اداره دیگه، یه روز یکی از همکاران قدیم که شاغل در اون اداره بود بهم زنگ زد و گفت: سعید فلانی که آبدارچی شما بوده اومده اینجا، خیلی هم از شماها شاکیه، میگه شماها انقدر خسیس بودید که حتی حاضر نبودید ته مونده غذا و لباس کهنه هاتون رو به این بدبخت بدید! اولش خیلی از آبدارچی ناراحت شدم ولی دیدم خودمون مقصر بودیم. اون سقف درکش از محبت همون ته مونده غذا بود و فهمی از غذای خوب و لباس نو نداشت. ماها اشتباه کردیم و بدون اینکه ظرفیت اون آدم رو اندازه گیری کنیم بهش محبت کردیم، این محبت‌ها بالاتر از ظرفیتش بود برای همین اصلا درکش نکرد. بالاتر از ظرفیت فهم کسی بهش محبت نکن چون هم انرژیت هدر می‌ره و هم چون فهمی از این محبت نداره کاملا واکنش وارونه نشون میده. هرچقدر آدمهای بی ارزش بیشتری دورت جمع کنی در نهایت بیشتر متضرر میشی... ✨@avayeqoqnus
ریسمانی که پاره شود را می توان گره زد ولی همیشه یک گره باقی می ماند مواظب باشیم رشته محبت بین انسانها پاره نشود و نیازی به گره زدن نداشته باشد. 🪴 @avayeqoqnus
. اتومبیل جلویی خیلی آهسته پیش می‌رفت و با اینکه مدام بوق می‌زدم، به من راه نمی‌داد. داشتم خونسردی‌ام را از دست می‌دادم که ناگهان چشمم به‌‌ نوشته کوچکی روی شیشه‌ عقبش افتاد:   راننده ناشنواست، لطفا صبور باشید!" مشاهده این نوشته همه چیز را تغییر داد! بلافاصله آرام گرفتم، سرعتم را کم کرده و چند دقیقه با تأخیر به خانه رسیدم اما مشکلی نبود. ناگهان با خودم زمزمه کردم: آیا اگر آن نوشته پشت شیشه نبود، من صبوری به خرج می‌دادم؟ راستی چرا برای بردباری در برابر مردم به یک نوشته نیاز داریم!؟ اگر مردم، نوشته‌هایی به پیشانی خود بچسبانند، با آنها صبورتر و مهربان خواهیم بود؟ نوشته‌هایی همچون: "کارم را از دست داده‌ام" "در حال مبارزه با سرطان هستم" "در مراحل طلاق، گیر افتاده‌ام" "عزیزی را از دست داده‌ام" "احساس بی ارزشی و حقارت می‌کنم" "در شرایط بد مالی و ورشکستگی قرار دارم" “بعد از سال‌ها درس خواندن، هنوز بیکارم” “مریضی در خانه دارم” و صدها نوشته دیگر شبیه اینها. کمی با همدیگر مهربانتر و صبورتر باشیم. 🌹 @avayeqoqnus
📌 یک شلوار سفید دوست داشتنی داشتم که یک روز ابری پوشیدمش و موقع بازگشت به خانه باران گرفت ... گلی شد؛ و من بی خیال پی‌اش را نگرفتم به هوای اینکه هر وقت بشویم پاک می‌شود ولی نشد ... بعدها هر چه شستمش پاک نشد؛حتی یکبار به خشکشویی دادم که بشویند ولی فایده نداشت. آقایی که توی خشکشویی کار می‌کرد گفت :"این لباس چِرک مرده شده!" گفت :"بعضی لکه‌ها دیر که شود، می‌میرند؛ باید تا زنده‌اند پاک شوند!" چرک مُرده شد ...و حسرت دوباره پوشیدنش را به دلم گذاشت ! اشتباه نیست اگر بگویم دل آدم هم کم ندارد از لباس سفید. حواست که نباشد لکه می‌شود وقتی لکه شد اگر پی‌اش را نگیری ، می‌شود چرک ... به قول صاحب خشکشویی "لکه را تا تازه است ، تا زنده است ، باید شست و پاک کرد."@avayeqoqnus
. 🔆 ﺍﺯ بزرگی ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ : راز این امیدواری و آرامشی که در وجودت داری چیست؟! 🔆 گفت : ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺳﺎﻟﻬﺎ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻭ ﺗﺠﺮﺑﻪ، تصمیم گرفتم ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮ ﭘﻨﺞ ﺍﺻﻞ ﺑﻨﺎ کنم: 🔆 ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﺭﺯﻕ ﻣﺮﺍ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻧﻤﯽﺧﻮﺭﺩ، ﭘﺲ ﺁﺭﺍﻡ ﺷﺪﻡ! 🔆 ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﻣﺮﺍ ﻣﯽﺑﯿﻨﺪ، ﭘﺲ ﺣﯿﺎ ﮐﺮﺩﻡ! 🔆 ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﮐﺎﺭ ﻣﺮﺍ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻧﻤﯽﺩﻫﺪ، ﭘﺲ ﺗﻼﺵ ﮐﺮﺩﻡ! 🔆 ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﮐﺎﺭﻡ ﻣﺮﮒ ﺍﺳﺖ، ﭘﺲ ﻣﻬﯿﺎ ﺷﺪﻡ! 🔆 ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﻧﯿﮑﯽ ﻭ ﺑﺪﯼ ﮔﻢ ﻧﻤﯽﺷﻮﺩ ﻭ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﻣﻦ ﺑﺎﺯﻣﯽﮔﺮﺩﺩ، پس ﺑﺮ ﺧﻮﺑﯽ‌ها ﺍﻓﺰﻭﺩﻡ ﻭ ﺍﺯ ﺑﺪﯼ‌ها ﮐﻢ ﮐﺮﺩﻡ! 🔆 و ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺍﯾﻦ پنج ﺍﺻﻞ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﯾﺎﺩﺁﻭﺭﯼ ﻣﯽﮐﻨﻢ... @avayeqoqnus
بزرگی می‌گفت: "عجب دنیایی است؛ در کله پزی ها هم زبان از مغز گرانتر است درست مثل جامعه که چرب زبان‌ها از عاقلان ارزشمندترند." @avayeqoqnus
گاهے قضاوت نادرست درباره کسے ممکن است به قیمت تباهے زندگے او تمام شود حقیقت زندگے انسان‌ها شاید با برداشت ما فرسنگ‌ها فاصله داشته باشد قضاوت واقعے فقط مخصوص خداست اوست که بی‌اشتباه می‌بیند و قضاوت می‌کند... قضاوت نکنیم... @avayeqoqnus
. 💢 اشتباهاتم را دوست دارم ؛ آن ها همان تصمیماتی هستند که خودم گرفته ام و نتیجه اش را هر چه باشد می پذیرم ... 💢 اشتباهاتم را گردن کسی نمی اندازم ؛ می پذیرم که انسانم و اشتباه می کنم. نه فرشته ام و نه شیطان و نه انسان کامل ... 💢 تا زنده ام برای انتخاب راه درست فرصت هست ، وقتی زمین می خورم بلند می شوم خود را می تکانم و ادامه می دهم ... 💢 اشتباهاتم را دوست دارم ؛ آن ها حباب شیشه ای غرورم را می شکنند ، هر زمان به اشتباهاتم پی ببرم بزرگتر شده ام ... 💢 اشتباهاتم را دوست دارم ؛ آن ها گران ترین تجربه هایم هستند ، چرا که برایشان هزینه گزافی پرداختم ... 👌 @avayeqoqnus
. 🌸 آدمها با دلایل خاص خودشان به زندگی ما وارد می شوند و با دلایل خاص خودشان از زندگی ما می روند؛ 🌼 نه از آمدن ها زیاد خوشحال باش نه از رفتن ها زیاد غمگین؛ 🌸 تا هستند دوستشان داشته باش به هر دلیلی که آمده اند، به هر دلیلی که هستند، بودنشان را دوست داشته باش، بی هیچ دلیلی. 🌼 شادمانی های بی سبب همین دوست داشتن های بی چون و چراست. ✍ زویا پیرزاد @avayeqoqnus
رابطه مثل الاکلنگ میمونه باید نوبتی یکی کوتاه بیاد... اگه همیشه فقط یک نفر کوتاه بیاد هر دو نفر زده میشن... یکی از بالا موندن و دیگری از پایین موندن... @avayeqoqnus
12.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گاهی زندگی سخته و گاهی ما سخت‌ترش می کنیم ... @avayeqoqnus
°○●♡●○° از یخ پرسیدند: چرا اینقدر سردی؟ یخ جواب خوبی داد، گفت: من که اوّلم آب و آخرم آب ؛ پس "گرمی" را با من چه کار؟ حال اِی انسان؛ اوّلت "خاک" و آخَرت هم "خاک" پس این همه غرور از کجا! @avayeqoqnus