eitaa logo
آوای ققنوس
8.1هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
559 ویدیو
31 فایل
دوستای عزیزم، اینجا کنار هم هستیم تا هم‌از ادبیات لذت ببریم هم حال دلمون خوب بشه.😍 ♦️کپی پست ها بعنوان تولید محتوا برای کانال های دیگر ممنوع بوده و رضایت ندارم♦️ تبلیغات: https://eitaa.com/joinchat/1281950438C0351ad088a
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. صبح شد این صبحگاه روشن و زیبا بخیر بامدادِ دلکش و دلچسب و روح افزا بخیر صد سلام از من به دستان پر از مهر شما صبح من صبح شما صبح همه دنیا بخیر 🌞🪴 روزتون پر از امید و لبخند رفقا 🌸 ☀️ @avayeqoqnus ☀️
. خدایا؛ شکرت برای حال خوب امروزم، شکرت برای خیر و برکتی که در زندگیم جاری شده، شکرت برای آدمهای خوب زندگیم، شکرت برای روزی پربرکتم. هزاران بار شکرت ای مهربانترین 🙏🌹 ☀️ @avayeqoqnus ☀️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 📚 اسب بعدی کیست؟؟ مرد ثروتمندی در دهکده‌ای دور زمین‌های زیادی داشت و تعداد زیادی کارگر را همراه با خانواده‌ هایشان روی این زمین‌ها به کار گرفته بود. او برای اینکه بتواند این کارگران را وادار به کار کند یک سرکارگر خشن و بی‌رحم را به عنوان نماینده خود انتخاب کرده بود و سرکارگر با خشونت و بی‌رحمی کارگران را وادار می‌کرد تمام وقت روی زمین‌های مرد ثروتمند کار کنند تا محصول بیشتری حاصل شود. روزی شیوانا (پیر حکیمی که همه او را می شناختند) از کنار این دهکده عبور می‌کرد. کارگران وقتی شیوانا را دیدند شکایت سرکارگر را نزد او برده و گفتند: "صاحب مزرعه، این فرد بی‌رحم را بالای سر ما گذاشته و ما به خاطر نان و غذای خود مجبوریم حرف او را گوش کنیم. سخنی به او بگویید تا با ما ملایم‌تر رفتار کند." شیوانا به سراغ سرکارگر رفت. او را دید که افسار اسب پیری را در دست گرفته و به سمتی می‌رود. شیوانا کنار سرکارگر شروع به راه رفتن کرد و از او پرسید: "این اسب پیر را کجا می‌بری؟" سرکارگر با بدخلقی جواب داد: "این اسب همیشه پیر نبوده است. مرد ثروتمندی که مالک همه این زمین‌هاست سال‌ها از این اسب سواری کشیده و استفاده‌های زیادی از او برده است. اکنون چون پیر و از کار افتاده شده دیگر به دردش نمی‌خورد. چون صاحب زمین‌ها به هر چیزی از دید سوددهی و منفعت نگاه می‌کند بنابراین از این پس اسب پیر چیزی جز ضرر نخواهد داشت. به همین خاطر او از من خواسته تا اسب را به سلاخی ببرم و گوشت او را بین سگ‌های مزرعه تقسیم کنم تا لااقل به دردی بخورد." شیوانا لبخندی زد و گفت: "اگر صاحب این مزرعه آدم‌های اطراف خود را فقط از پنجره سوددهی و منفعت نگاه می‌کند، پس حتما روزی فرامی‌رسد که به شخصی چون تو دیگر نیازی نخواهد داشت. آن روز شاید کارگران مزرعه بیشتر از اربابت به داد تو برسند. اگر کمی با آنها نرمی و ملاطفت به خرج دهی وقتی به روزگار این اسب بیفتی می‌توانی به لطف و کمک آنها امیدوار باشی." همیشه از خود بپرسیم که از کجا معلوم اسب بعدی من نباشم! در این صورت حتماً اخلاقمان لطیف‌تر و جوانمردانه‌تر خواهد شد. 👌 ☀️ @avayeqoqnus ☀️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. "وقتی گذشته تان زنگ میزند، اجازه بدهید برود روی پیغام گیر. اعتماد کنید به من… دیگر هیچ چیز جدیدی برای گفتن ندارد!" [خواننده و ترانه سرای امریکایی] ✨ @avayeqoqnus
. در میکده دوش، زاهدی دیدم مست تسبیح به گردن و صُراحی در دست گفتم: ز چه در میکده جا کردی؟ گفت: از میکده هم به سوی حق راهی هست 🍀 @avayeqoqnus
. برای هم خوب بخواهیم به خودمان بر‌می‌گردد... @avayeqoqnus
. بار دگر آغاز کن آن پرده‌ها را ساز کن 💕 بر جمله خوبان ناز کن ای آفتاب خوش لقا 💞 @avayeqoqnus
. تنهاییِ آدم‌ها بزرگه، خیلی بزرگ،  شایدم به وسعت یک دریاست؛ اما برای پُر کردنش، یک لیوان محبت کافیست. 🌹 🔹 از رمان "صدسال تنهایی" نوشته گابریل گارسیا مارکز @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. الهی؛ بـه حق مهربانیت نگذار کسی با نا‌امیدی و ناراحتی شب خود را بـه صبح برساند. الهی؛ شبی آرام برای همه مقدر بفرما. آمین 🙏🌻 شبتون خوش و در پناه معبود بی همتا عزیزان 🌙🌿 ✨ @avayeqoqnus