eitaa logo
آوای ققنوس
8.8هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
535 ویدیو
31 فایل
دوستای عزیزم، اینجا کنار هم هستیم تا هم‌از ادبیات لذت ببریم هم حال دلمون خوب بشه.😍 ♦️کپی پست ها بعنوان تولید محتوا برای کانال های دیگر ممنوع بوده و رضایت ندارم♦️ تبلیغات: https://eitaa.com/joinchat/1281950438C0351ad088a
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🌼 گر خواجه ز بهر ما بدی گفت 🍀 ما چهره ز غم نمی خراشیم 🌼 ما جز که ثنای او نگوییم 🍀 تا هر دو دروغ گفته باشیم @avayeqoqnus
. هر که خود داند و خدای دلش که چه دردیست در کجای دلش ❤️‍🩹 @avayeqoqnus
🍂🌼🍂 📜 در سال قحطی ، عارفی غلامی را دید که شادمان بود. پرسید: چطور در چنین وضعی شادی می کنی؟ گفت : من غلام اربابی هستم که چندین گله و رمه دارد و تا وقتی برای او کار می کنم روزی مرا می دهد. عارف گفت : از خودم شرم دارم که یک غلام به اربابی با چند گوسفند توکل کرده و غم به دل راه نمی‌دهد و من «خدایی» دارم که مالک تمام دنیاست و نگران روزی خود هستم. @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. پروردگارا؛ شاید کسی هست که با دلی خسته تو را صدا می‌زند به فریادش برس که غیر از تو فریادرسی نداریم. آمین 🙏💛 @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. شروع شد سکوت و تو دوباره گرم هجرتی 🤍 🌺 🔸 شعر و دکلمه زیبای سوگل مشایخی @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فصل ها برای درختان هر سال تکرار می‌شوند اما فصل های زندگی انسان تکرار شدنی نیستند تولد ؛ کودکی ؛ جوانی ؛ پیری ؛ امروزت را دریاب رفیق 👏 صبح زیباتون بخیر 🌞🍁 روز پرباری پیش رو داشته باشید رفقا 🪴 ☀️ @avayeqoqnus ☀️
. ⚜ گر درد دهد به ما و گر راحت دوست ⚜ از دوست هر آن چیز که آید نیکوست ⚜ ما را نبود نظر به خوبی و بدی ⚜ مقصود رضای او و خشنودی اوست ☀️ @avayeqoqnus ☀️
. 📜 پادشاهی در شهر گذر می‌کرد. مردی را دید که بزغاله‌ای با خود می ‎برد. شاه گفت : بزغاله را به چند خریده‌ای؟ مرد گفت : خانه‌ای داشتم، سال پیش فروختم که خانه‌ی بهتری بخرم. امسال با پول آن خانه  توانستم این بزغاله را بخرم. پادشاه گفت : خانه‌ای دادی و بزغاله گرفتی؟!! مرد گفت : به برکت پادشاهی شما، سال دیگر با پول این بزغاله مرغکی توانم خرید!! 🔻 برگرفته از "مخزن ‌الاسرار" نظامی گنجوی @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. نمی‌گویم به وصل خویش شادم گاه گاهی کن بلاگردان چشمت کن مرا گاهی نگاهی کن 💜 @avayeqoqnus
. از آجیل سفره عید چند پسته لال مانده است آنها که لب گشودند ، خورده شدند آنها که لال مانده اند ، می شکنند دندانساز راست می گفت پسته لال ، سکوت دندان شکن است... @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. چشم بد از روی خوبت دور باد 🌹🧿 @avayeqoqnus
. 🌼 بارالها؛ 🍂 بخلم را بگیر و سخاوتم ده 🌼 حرصم را بگیر و قناعتم ده 🍂 ترسم را بگیر و شجاعتم ده آمین 🙏🪴 @avayeqoqnus
. 🟢 اگر که قسمتت بارِ سبک نیست، برایت شانه‌هایی قوی، ⚪️ اگر که سهمت زندگی آسان نیست، برایت اراده‌ای محکم، 🔴 اگر که زمانه‌ات نامهربان است، برایت دلی مهربان، 🔵 و اگر که روزگارت کم مداراست، برایت سینه‌ای صبور آرزو می‌کنم. 🟠 به امید اینکه خیلی زود، باقی روز و شب‌هایت بی‌فکر و خیال بگذرد رفیق. 🙏💐 @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. بر طلوع چشم تو خورشید می رقصد هنوز صبح زیبایت بخیر ای بهترین تکرارها صبح زیباتون بخیر 🌞🌹 ‎ ‎ ☀️ @avayeqoqnus ☀️
🕊🦋🕊 خداوندا درِ توفیق بگشای نظامی را رهِ تحقیق بنمای دلی دِه کو یقینت را بشاید زبانی کافرینت را سُراید مده ناخوب را بر خاطرم راه بدار از ناپسندم دست کوتاه آمین 🙏 🪴 @avayeqoqnus
. اگر زمان منتظر می‌ایستاد تا ما به بلوغ برسیم، قطعا زندگی با نقص‌های کمتری را تجربه می‌کردیم. نمی‌دانم زندگی بدون واژه‌ی "افسوس" چه شکلی خواهد بود! شیرین‌تر است یا مزه‌ی یکنواختی دارد!؟ 🔻 از کتاب "تنهایی پر هیاهو" ✍ بهومیل هرابال @avayeqoqnus
. 📕 زاهد بودن در کنج عزلت زهد نیست 🌴 نقل کرده اند که دو برادر بودند: پس از مرگ پدر، یکی جای پدر بـه زرگری نشسته دیگری برای دور ماندن از وسوسه نفس شیطانی از مردم کناره گرفته و غار نشین گردید. 🌾 روزی قافله ای از جلو غار گذشته و چون بـه شهر برادر می‌رفتند، برادر غارنشین غربالی پر از آب کرده بـه قافله سالار می دهد تا در شهر بـه برادرش برساند. 🌴 منظورش این بود که از ریاضت و دوری از خلایق بـه این مقام رسیده که غربال سوراخ را پر از آب می تواند کرد بی آنکه آب آن بریزد. 🌾 چون قافله سالار بـه شهر و بازار محل کسب برادر می رسد و امانتی را می‌دهد، برادر آن را نخ بسته و از سقف دکان آویزان می کند و در عوض گلوله آتشی از کوره در آورده میان پنبه گذاشته و بـه قافله سالار می‌دهد تا آن را در جواب بـه برادرش بدهد. 🌴 چون برادر غار نشین برادر کاسب خود را کمتر از خود نمی‌بیند عزم دیدارش کرده و بـه شهر و دکان وی می‌رود. 🌾 در گوشه دکان چشم بـه برادر داشت و دید که برادر زرگرش بازوبندی از طلا را روی بازوی لخت زنی امتحان می کند،‌ دیدن این منظره همان و دگرگون شدن حالت نفسانی همان و در همین لحظه آبی که در غربال بود از سوراخ غربال رد شده و از سقف دکان بـه زمین می‌ریزد. 🌴 چون زرگر این را می‌بیند می‌گوید: "ای برادر اگر بـه دکان نشستی و هنگام کسب و کار و دیدن زنان و لمس آنان آب از غربالت نریخت زاهد می‌باشی، وگرنه دور از مردم و در کنج عزلت همه زاهد هستند." @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. کار جهان به مردم بیکار واگذار فرصت غنیمت است پیِ کارِ خویش باش @avayeqoqnus