بــــــــــاش !
بودنت خوب است …
شبیهِ حسِ قشنگِ بیدار شدن
در صبحِ آبی و خلوتِ یک مزرعه ،
شبیهِ لذتِ نشستن کنارِ آتش
در سردترین نقطه ی کوهستان،
شبیهِ نوشیدنِ یک فنجان چایِ داغ
در یک عصرِ سردِ پاییزی…
بـــودنـــت ،
بــــا مــــن بـــودنــــت ؛
بــــدجـــــور مـــی چـــســبـــــد !
#نرگس_صرافیان_طوفان
🍃🌸🌱🌸
https://eitaa.com/joinchat/429850951C6e9ed1d2be
🌷 یک لحظه کسی که با تو دمساز آید
🌷 یا با تو دمی همدم و همراز آید
🌷 از کوی تو گر سوی بهشتش خوانند
🌷 هرگز نرود وگر رود باز آید
#هاتف_اصفهانی
✨@avayeqoqnus✨
🍀 گفته بودی که چرا محو تماشای منی
🍀 آن چنان محو که یک دم مژه بر همنزنی
🍀 مژه بر هم نزنم تا که ز دستم نرود
🍀 ناز چشم تو به قدر مژه بر هم زدنی
#فریدون_مشیری
@avayeqoqnus
Homayoun Shajarian - Mahve Tamasha.mp3
6.61M
♦️ آهنگ محو تماشا
♦️ خواننده: همایون شجریان
♦️ شعر: فریدون مشیری
#آهنگ
#فریدون_مشیری
#همایون_شجریان
🍁🌿🍁🌿
https://eitaa.com/joinchat/429850951C6e9ed1d2be
📚 سراب در بیابان
یك روز صبح به همراه یكی از دوستان آرژانتینی ام در بیابان "موجاوه" قدم می زدیم كه چیزی را دیدیم كه در افق می درخشید.
با اینکه مقصد ما رفتن به یك "دره" بود، اما برای دیدن شئی که آن درخشش را از خود باز می تاباند، مسیر خود را تغییر دادیم.
تقریباً یك ساعت در زیر نور خورشیدی كه هر لحظه گرم تر می شد راه رفتیم تا بالاخره توانستیم كشف كنیم كه آن شئ چیست.
یك بطری نوشابه خالی بود و غبار صحرا داخلش متبلور شده بود!
از آن جا كه بیابان بسیار گرم تر از یك ساعت قبل شده بود، تصمیم گرفتیم دیگر به سمت "دره" نرویم.
به هنگام بازگشت با خود فكر كردم چند بار به خاطر درخشش كاذبی که در مسیر دیگری دیده ایم، از پیمودن راه اصلی خود باز مانده ایم؟
اما باز فكر كردم: اگر به سمت آن بطری نمی رفتیم چطور می فهمیدیم فقط درخششی كاذب است؟
هر شكست لااقل این فایده را دارد، كه انسان یكی از راه هایی كه به شكست منتهی می شود را می شناسد. 👌👌
#داستان
#داستان_آموزنده
#داستانک
🌱🌺🍃
https://eitaa.com/joinchat/429850951C6e9ed1d2be
دو بیت ناب از فردوسی بزرگ:
⚜ زِ روزِ گذر کردن اندیشه کن
⚜ پرستیدنِ دادگر پیشه کن
⚜ بترس از خدا و مَیازار کس
⚜ رهِ رستگاری همین است و بس
#فردوسی
@avayeqoqnus
خـدایا
بجز خودت به دیگرى واگذارمان نكن
تویى پروردگار ما
پس قراردہ بى نیازى درنفسمان؛
یقین در دلمان؛
روشنى در دیدہ مان؛
بصیرت درقلبمان . . .
شبتون مملو از عطر خدا دوستان 🙏 🌙
#خدا
#مناجات
@avayeqoqnus
🌸 مےگویند:
🌸 روزے را صبحِ زود تقسیم مےڪنند
🌸 هرجا ڪـہ هستے سهمِ امروزت
🌸 یك بغل شادے و آرامش
♦️ صبح شنبه تون پر از حرکت و برکت
و سلامت باشه دوستان🙏🌹
@avayeqoqnus
📚 درس زندگی
شاگرد یک راهب هندو از او خواست که درس زندگی به او بیاموزد.
راهب از شاگردش خواست کیسه نمک را بیاورد. بعد یه مشت از آن را داخل لیوان نیمه پری ریخت و از او خواست آن آب را سر بکشد.
شاگرد فقط توانست یه جرعه کوچک از آب داخل لیوان را بخورد، آن هم به زحمت.
استاد پرسید: مزه اش چطور بود؟
شاگرد پاسخ داد: بد جوری شور و تند است، اصلا نمیشود آن را خورد.
راهب هندو از شاگردش خواست یک مشت نمک برداشته و همراه او بیاید. آن ها رفتند تا کنار دریاچه رسیدند.
استاد از او خواست تا نمکها را داخل دریاچه بریزد، بعد یک لیوان آب از دریاچه برداشت و دست شاگردش داد و از او خواست آن را بنوشد. شاگرد به راحتی تمام آب داخل لیوان را سر کشید.
استاد این بار هم مزه آب داخل لیوان را از او پرسید. شاگرد پاسخ داد: کاملا معمولی بود.
راهب هندو گفت: رنجها و سختی هایی که انسان در طول زندگی با آنها روبرو میشود همچون یک مشت نمکند؛
اما این روح و قدرت پذیرش انسان است که هر چه بزرگتر و وسیع تر بشود، میتواند بار آن همه رنج و اندوه را براحتی تحمل کند؛
بنابراین سعی کن دریا باشی تا یک لیوان آب.
#داستان
#داستان_آموزنده
#داستانک
🍀🌼🍀🌼
https://eitaa.com/joinchat/429850951C6e9ed1d2be
چه شد که بار دگر یادِ آشنا کردی
چه شد که شیوه بیگانگی رها کردی
به قهر رفتن و جور و جفا شُعار تو بود
چه شد که بر سر مِهر آمدی وفا کردی
منم که جورو جفا دیدم و وفا کردم
توئی که مهر و وفا دیدی و جفا کردی
بیا که با همه نامهربانیت ای ماه
خوش آمدی و گل آوردی و صفا کردی
بیا که چشم تو تا شرم و ناز دارد ،کس
نپرسد از تو که این ماجرا چرا کردی
منت به یک نِگه آهوانه می بخشم
هر آنچه ای ختنی خط من خطا کردی
اگر چه کار جهان بر مراد ما نشود
بیا که کار جهان بر مراد ما کردی
هزار درد فرستادیم به جان لیکن
چو آمدی همه آن دردها دوا کردی
کلید گنج غزلهای شهریار تویی
بیا که پادشه ملک دل گدا کردی
#شهریار
🍃🍁🍃🍁
https://eitaa.com/joinchat/429850951C6e9ed1d2be
Mohsen_Chavoshi_-_Banooye_Emarat_(320).mp3
8.25M
♦️ آهنگ چه شد
خواننده: محسنچاوشی
شعر: شهریار
#شهریار
#محسن_چاوشی
#آهنگ
🌿🌹🌿🌹
https://eitaa.com/joinchat/429850951C6e9ed1d2be
📚 حکایت عطار و اخلاص درویش
نقل کرده اند که عطار نیشابوری در محل کسب خود مشغول بـه کار بود کـه درویشی از آنجا گذر کرد.
درویش تقاضای خودرا با عطار در میان گذاشت، اما عطار همچنان مشغول کار خود بود و به درویش توجهی نمی کرد.
دل درویش از این رویداد چرکین شد و بـه عطار گفت:
"تو کـه تا این حد بـه زندگی دنیوی وابستهاي، چگونه می خواهی روزی جان بدهی؟"
عطار بـه درویش گفت: "مگر تو چگونه جان خواهی داد؟"
درویش در همان حال کاسه چوبین خودرا زیر سر نهاد و جان بـه جان آفرین تسلیم کرد.
این رویداد اثر عمیقی روی عطار نهاد بطوری که کار و پیشه خود را رها کرد و راه حق را پیش گرفت ...
♦️ برگرفته از کتاب تذکره الاولیای
عطار نیشابوری
#حکایت
#عطار
🍃🌸☘
https://eitaa.com/joinchat/429850951C6e9ed1d2be