eitaa logo
آوای ققنوس
8.4هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
547 ویدیو
31 فایل
دوستای عزیزم، اینجا کنار هم هستیم تا هم‌از ادبیات لذت ببریم هم حال دلمون خوب بشه.😍 ♦️کپی پست ها بعنوان تولید محتوا برای کانال های دیگر ممنوع بوده و رضایت ندارم♦️ تبلیغات: https://eitaa.com/joinchat/1281950438C0351ad088a
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 درس زندگی از امام صادق (ع) 🌴 مفضل بن قیس، از اصحاب و شاگردان امام صادق (ع)، سخت در فشار زندگی واقع شده بود. فقر و تنگدستی، قرض و مخارج زندگی او را آزار می داد. 🌴 یك روز در محضر امام صادق (ع)، لب‏ به شكایت گشود و بیچارگی های خود را مو به مو تشریح كرد: فلان مبلغ‏ قرض دارم، نمی‌دانم چه جور ادا كنم، فلان مبلغ خرج دارم و راه در آمدی‏ ندارم، بیچاره شدم، متحیرم، به هر دری می‌زنم به رویم‏ بسته می‌شود و ... در آخر هم از امام تقاضا كرد در حقش دعایی بفرماید و از خداوند متعال بخواهد گره از كار فرو بسته او بگشاید. 🌴 امام صادق به كنیزكی كه آنجا بود فرمود: برو آن كیسه اشرفی كه‏ منصور برای ما فرستاده بیاور. كنیزك رفت و فورا كیسه اشرفی را حاضر كرد. 🌴 آنگاه به مفضل‏ بن قیس فرمود: در این كیسه چهار صد دینار است و كمكی است برای‏ زندگی تو. مفضل گفت: مقصودم از آنچه در حضور شما گفتم این نبود، مقصودم فقط این بود که دعایی برایم بفرمایید. امام گفت: بسیار خوب، دعا هم می‏‌كنم. اما یک نكته را به تو بگویم. 🌴 هرگز سختی ها و بیچارگی های خود را برای مردم تشریح نكن. اولین اثرش این است‏ كه وانمود می‏‌شود تو در میدان زندگی زمین خورده‏‌ای و روزگار شكستت داده است و در نظرها كوچك می‏‌شوی و شخصیت و احترامت از میان می‌رود. منبع: داستان راستانِ استاد مطهری @avayeqoqnus 🏴
📚 سخنی آموزنده در مورد رزق و روزی شخصی باهیجان و اضطراب ، به حضور امام صادق (ع) رسید و گفت: "درباره من دعایی بفرمایید تا خداوند به من وسعت رزقی بدهد ، که‏ خیلی فقیر و تنگدستم." امام فرمود : "هرگز دعا نمی‏کنم." مرد متحیر شد و پرسید: "چرا دعا نمی‏کنید ؟ ! " امام پاسخ داد: "برای اینکه خداوند راهی برای اینکار معین کرده است ، خداوند امر کرده که روزی را پی‏جویی کنید و طلب نمایید. اما تو می‏ خواهی در خانه‏ خود بنشینی ، و با دعا روزی را به خانه خود بکشانی ! " 👌 🌴🌻🌴 https://eitaa.com/joinchat/429850951C6e9ed1d2be
هدایت شده از آوای ققنوس
📚 درس زندگی از امام صادق (ع) 🌴 مفضل بن قیس، از اصحاب و شاگردان امام صادق (ع)، سخت در فشار زندگی واقع شده بود. فقر و تنگدستی، قرض و مخارج زندگی او را آزار می داد. 🌴 یك روز در محضر امام صادق (ع)، لب‏ به شكایت گشود و بیچارگی های خود را مو به مو تشریح كرد: فلان مبلغ‏ قرض دارم، نمی‌دانم چه جور ادا كنم، فلان مبلغ خرج دارم و راه در آمدی‏ ندارم، بیچاره شدم، متحیرم، به هر دری می‌زنم به رویم‏ بسته می‌شود و ... در آخر هم از امام تقاضا كرد در حقش دعایی بفرماید و از خداوند متعال بخواهد گره از كار فرو بسته او بگشاید. 🌴 امام صادق به كنیزكی كه آنجا بود فرمود: برو آن كیسه اشرفی كه‏ منصور برای ما فرستاده بیاور. كنیزك رفت و فورا كیسه اشرفی را حاضر كرد. 🌴 آنگاه به مفضل‏ بن قیس فرمود: در این كیسه چهار صد دینار است و كمكی است برای‏ زندگی تو. مفضل گفت: مقصودم از آنچه در حضور شما گفتم این نبود، مقصودم فقط این بود که دعایی برایم بفرمایید. امام گفت: بسیار خوب، دعا هم می‏‌كنم. اما یک نكته را به تو بگویم. 🌴 هرگز سختی ها و بیچارگی های خود را برای مردم تشریح نكن. اولین اثرش این است‏ كه وانمود می‏‌شود تو در میدان زندگی زمین خورده‏‌ای و روزگار شكستت داده است و در نظرها كوچك می‏‌شوی و شخصیت و احترامت از میان می‌رود. منبع: داستان راستانِ استاد مطهری @avayeqoqnus 🏴