eitaa logo
آوای ققنوس
8.8هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
537 ویدیو
31 فایل
دوستای عزیزم، اینجا کنار هم هستیم تا هم‌از ادبیات لذت ببریم هم حال دلمون خوب بشه.😍 ♦️کپی پست ها بعنوان تولید محتوا برای کانال های دیگر ممنوع بوده و رضایت ندارم♦️ تبلیغات: https://eitaa.com/joinchat/1281950438C0351ad088a
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🍁 در کوی محبت به وفایی نرسیدیم 🍃 رفتیم ازین راه و به جایی نرسیدیم 🍁 هر چند که در اوجِ طلب هستی ما سوخت 🍃 چون شعله به معراجِ فنایی نرسیدیم 🍁 با آن همه آشفتگی و حسرتِ پرواز 🍃 چون گَردِ پریشان به هوایی نرسیدیم 🍁 گشتیم تُهی از خود و در سیر مقامات 🍃 چون نای درین ره به نوایی نرسیدیم 🍁 بی مِهری او بود که چون غنچه‌ی پاییز 🍃 هرگز به دم عقده گشایی نرسیدیم 🍁 ای خِضر جُنون! رهبر ما شو که در این راه 🍃 رفتیم و سرانجام به جایی نرسیدیم @avayeqoqnus
دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم وین درد نهان سوز نهفتن نتوانم تو گرم سخن گفتن و از جام نگاهت من مست چنانم که شنفتن نتوانم شادم به خیال تو چو مهتاب شبانگاه گر دامن وصل تو گرفتن نتوانم با پرتو ماه آیم و، چون سایه دیوار گامی از سر کوی تو رفتن نتوانم دور از تو من سوخته در دامن شب‌ها چون شمع سحر یک مژه خفتن نتوانم فریاد ز بی مهریت‌ ای گل که درین باغ چون غنچه پاییز شکفتن نتوانم‌ ای چشم سخن گوی تو بشنو ز نگاهم دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آخرین روزهای اسفند است از سر شاخِ این برهنه چنار مرغکی با ترنمی بیدار می زند نغمه ، نیست معلومم آخرین شکوه از زمستان است یا نخستین ترانه های بهار ؟ @avayeqoqnus
اگر می شد صدا را دید 🌱 چه گل هایی چه گل هایی که از باغ صدای تو به هر آواز می شد چید اگر می شد صدا را دید 🌱
بر درخت زنده بی برگی چه غم وای بر احوالِ برگِ بی درخت 🍃 🍁 @avayeqoqnus 🍁
. هزار معنیِ دیگر، به غیر از آنچه تو دانی درون عشق نهفته ست. کجاست آنکه تواند، یک از هزار شمارد؟ 🌸@avayeqoqnus 🌸
. فریاد ز بی مهریت ای گل که درین باغ چون غنچه پاییز شکفتن نتوانم 🍂 @avayeqoqnus
. دست به دستِ مدعی شانه به شانه می روی آه که با رقیب من جانبِ خانه می روی بی خبر از کنار من ای نفس سپیده دم گرم تر از شراره ی آه شبانه می روی من به زبانِ اشک خود می دهمت سلام و تو بر سر آتشِ دلم همچو زبانه می روی در نگه نیاز من موج امیدها تویی وه که چه مست و بی خبر سوی کرانه می روی گردش جام چشم تو هیچ به کام ما نشد تا به مراد مدعی همچو زمانه می روی حال که داستان من بهر تو شد فِسانه ای باز بگو به خواب خوش با چه فسانه می روی؟ @avayeqoqnus
هدایت شده از آوای ققنوس
. 🍁 در کوی محبت به وفایی نرسیدیم 🍃 رفتیم ازین راه و به جایی نرسیدیم 🍁 هر چند که در اوجِ طلب هستی ما سوخت 🍃 چون شعله به معراجِ فنایی نرسیدیم 🍁 با آن همه آشفتگی و حسرتِ پرواز 🍃 چون گَردِ پریشان به هوایی نرسیدیم 🍁 گشتیم تُهی از خود و در سیر مقامات 🍃 چون نای درین ره به نوایی نرسیدیم 🍁 بی مِهری او بود که چون غنچه‌ی پاییز 🍃 هرگز به دم عقده گشایی نرسیدیم 🍁 ای خِضر جُنون! رهبر ما شو که در این راه 🍃 رفتیم و سرانجام به جایی نرسیدیم @avayeqoqnus
هدایت شده از آوای ققنوس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آخرین روزهای اسفند است از سر شاخِ این برهنه چنار مرغکی با ترنمی بیدار می زند نغمه ، نیست معلومم آخرین شکوه از زمستان است یا نخستین ترانه های بهار ؟ @avayeqoqnus
🍂 دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم 🌾 وین درد نهان سوز نهفتن نتوانم 🍂 تو گرم سخن گفتن و از جام نگاهت 🌾 من مست چنانم که شنفتن نتوانم 🍂 شادم به خیال تو چو مهتاب شبانگاه 🌾 گر دامن وصل تو گرفتن نتوانم 🍂 با پرتو ماه آیم و چون سایه دیوار 🌾 گامی ز سر کوی تو رفتن نتوانم 🍂 دور از تو من سوخته در دامن شب‌ها 🌾 چون شمع سحر یک مژه خفتن نتوانم 🍂 فریاد ز بی‌مهریت‌ ای گل که درین باغ 🌾 چون غنچه پاییز شکفتن نتوانم‌ 🍂 ای چشم سخن گوی تو بشنو ز نگاهم 🌾 دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم @avayeqoqnus
💛🍂 ای مهربان تر از برگ 🍂💛 ای مهربان تر از برگ در بوسه های باران بیداری ستاره در چشم جویباران آیینه‌ی نگاهت پیوند صبح و ساحل لبخند گاه گاهت صبح ستاره باران بازآ که در هوایت خاموشی جنونم فریادها برانگیخت از سنگ کوهساران ای جویبار جاری! زین سایه برگ مَگریز کاین گونه فرصت از کف دادند بی‌شماران گفتی: به روزگاران مهری نشسته گفتم بیرون نمی‌توان کرد حتی به روزگاران بیگانگی ز حد رفت ای آشنا مپرهیز زین عاشق پشیمان سرخِیلِ شرمساران پیش از من و تو بسیار بودند و نقش بستند دیوارِ زندگی را زین گونه یادگاران وین نغمه‌ی محبت بعد از من و تو ماند تا در زمانه باقی‌ست آواز باد و باران @avayeqoqnus
بر درخت زنده بی برگی چه غم وای بر احوالِ برگِ بی درخت 🍂 @avayeqoqnus
. دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم وین دردِ نهان سوز نهفتن نتوانم تو گرمِ سخن گفتن و از جامِ نگاهت من مست چنانم که شنفتن نتوانم 💖 @avayeqoqnus
دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم وین درد نهان سوز نهفتن نتوانم تو گرمِ سخن گفتن و از جامِ نگاهت من مست چنانم که شنفتن نتوانم شادم به خیال تو چو مهتاب شبانگاه گر دامن وصل تو گرفتن نتوانم با پرتو ماه آیم و، چون سایه دیوار گامی از سر کوی تو رفتن نتوانم دور از تو منِ سوخته در دامن شب‌ها چون شمع سحر یک مژه خفتن نتوانم فریاد ز بی مهریت‌ ای گل که درین باغ چون غنچه پاییز شکفتن نتوانم‌ ای چشم سخن گوی تو بشنو ز نگاهم دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم @avayeqoqnus
دیر شد! بازآ که ترسم ناگهان پرپر شود دسته گل هایی که از شوقِ تو در دل بسته ام… 🥀 @avayeqoqnus
هزار معنیِ دیگر، به غیر از آنچه تو دانی درون عشق نهفته ست. کجاست آنکه تواند، یک از هزار شمارد؟ @avayeqoqnus
. دست به دستِ مدعی شانه به شانه می روی آه که با رقیب من جانبِ خانه می روی بی خبر از کنار من ای نفس سپیده دم گرم تر از شراره ی آه شبانه می روی من به زبانِ اشک خود می دهمت سلام و تو بر سر آتشِ دلم همچو زبانه می روی در نگه نیاز من موج امیدها تویی وه که چه مست و بی خبر سوی کرانه می روی گردش جام چشم تو هیچ به کام ما نشد تا به مراد مدعی همچو زمانه می روی حال که داستان من بهر تو شد فِسانه ای باز بگو به خواب خوش با چه فسانه می روی؟ @avayeqoqnus
آخرین برگِ سفرنامه‌ی باران، این است: که زمین چرکین است. 🍂 @avayeqoqnus
اگر می شد صدا را دید چه گل هایی چه گل هایی که از باغ صدای تو به هر آواز می شد چید اگر می شد صدا را دید ❤️❤️ @avayeqoqnus
فریاد ز بی‌مهریت ای گل که در این باغ چون غنچه پاییز شکفتن نتوانم 🍂 @avayeqoqnus