.
🍁 در کوی محبت به وفایی نرسیدیم
🍃 رفتیم ازین راه و به جایی نرسیدیم
🍁 هر چند که در اوجِ طلب هستی ما سوخت
🍃 چون شعله به معراجِ فنایی نرسیدیم
🍁 با آن همه آشفتگی و حسرتِ پرواز
🍃 چون گَردِ پریشان به هوایی نرسیدیم
🍁 گشتیم تُهی از خود و در سیر مقامات
🍃 چون نای درین ره به نوایی نرسیدیم
🍁 بی مِهری او بود که چون غنچهی پاییز
🍃 هرگز به دم عقده گشایی نرسیدیم
🍁 ای خِضر جُنون! رهبر ما شو که در این راه
🍃 رفتیم و سرانجام به جایی نرسیدیم
#شفیعی_کدکنی
✨@avayeqoqnus✨
دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم
وین درد نهان سوز نهفتن نتوانم
تو گرم سخن گفتن و از جام نگاهت
من مست چنانم که شنفتن نتوانم
شادم به خیال تو چو مهتاب شبانگاه
گر دامن وصل تو گرفتن نتوانم
با پرتو ماه آیم و، چون سایه دیوار
گامی از سر کوی تو رفتن نتوانم
دور از تو من سوخته در دامن شبها
چون شمع سحر یک مژه خفتن نتوانم
فریاد ز بی مهریت ای گل که درین باغ
چون غنچه پاییز شکفتن نتوانم
ای چشم سخن گوی تو بشنو ز نگاهم
دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم
#شفیعی_کدکنی
@avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آخرین روزهای اسفند است
از سر شاخِ این برهنه چنار
مرغکی با ترنمی بیدار
می زند نغمه ،
نیست معلومم
آخرین شکوه از زمستان است
یا نخستین ترانه های بهار ؟
#شفیعی_کدکنی
#نوروز
✨@avayeqoqnus✨
اگر می شد صدا را دید 🌱
چه گل هایی
چه گل هایی
که از باغ صدای تو
به هر آواز می شد چید
اگر می شد صدا را دید 🌱
#شفیعی_کدکنی
بر درخت زنده بی برگی چه غم
وای بر احوالِ برگِ بی درخت 🍃
#شفیعی_کدکنی
🍁 @avayeqoqnus 🍁
.
هزار معنیِ دیگر،
به غیر از آنچه تو دانی
درون عشق نهفته ست.
کجاست آنکه تواند،
یک از هزار شمارد؟
#شفیعی_کدکنی
🌸@avayeqoqnus 🌸
.
فریاد ز بی مهریت ای گل که درین باغ
چون غنچه پاییز شکفتن نتوانم 🍂
#شفیعی_کدکنی
✨ @avayeqoqnus ✨
.
دست به دستِ مدعی شانه به شانه می روی
آه که با رقیب من جانبِ خانه می روی
بی خبر از کنار من ای نفس سپیده دم
گرم تر از شراره ی آه شبانه می روی
من به زبانِ اشک خود می دهمت سلام و تو
بر سر آتشِ دلم همچو زبانه می روی
در نگه نیاز من موج امیدها تویی
وه که چه مست و بی خبر سوی کرانه می روی
گردش جام چشم تو هیچ به کام ما نشد
تا به مراد مدعی همچو زمانه می روی
حال که داستان من بهر تو شد فِسانه ای
باز بگو به خواب خوش با چه فسانه می روی؟
#شفیعی_کدکنی
✨ @avayeqoqnus ✨
هدایت شده از آوای ققنوس
.
🍁 در کوی محبت به وفایی نرسیدیم
🍃 رفتیم ازین راه و به جایی نرسیدیم
🍁 هر چند که در اوجِ طلب هستی ما سوخت
🍃 چون شعله به معراجِ فنایی نرسیدیم
🍁 با آن همه آشفتگی و حسرتِ پرواز
🍃 چون گَردِ پریشان به هوایی نرسیدیم
🍁 گشتیم تُهی از خود و در سیر مقامات
🍃 چون نای درین ره به نوایی نرسیدیم
🍁 بی مِهری او بود که چون غنچهی پاییز
🍃 هرگز به دم عقده گشایی نرسیدیم
🍁 ای خِضر جُنون! رهبر ما شو که در این راه
🍃 رفتیم و سرانجام به جایی نرسیدیم
#شفیعی_کدکنی
✨@avayeqoqnus✨
هدایت شده از آوای ققنوس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آخرین روزهای اسفند است
از سر شاخِ این برهنه چنار
مرغکی با ترنمی بیدار
می زند نغمه ،
نیست معلومم
آخرین شکوه از زمستان است
یا نخستین ترانه های بهار ؟
#شفیعی_کدکنی
#نوروز
✨@avayeqoqnus✨
🍂 دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم
🌾 وین درد نهان سوز نهفتن نتوانم
🍂 تو گرم سخن گفتن و از جام نگاهت
🌾 من مست چنانم که شنفتن نتوانم
🍂 شادم به خیال تو چو مهتاب شبانگاه
🌾 گر دامن وصل تو گرفتن نتوانم
🍂 با پرتو ماه آیم و چون سایه دیوار
🌾 گامی ز سر کوی تو رفتن نتوانم
🍂 دور از تو من سوخته در دامن شبها
🌾 چون شمع سحر یک مژه خفتن نتوانم
🍂 فریاد ز بیمهریت ای گل که درین باغ
🌾 چون غنچه پاییز شکفتن نتوانم
🍂 ای چشم سخن گوی تو بشنو ز نگاهم
🌾 دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم
#شفیعی_کدکنی
✨ @avayeqoqnus✨
💛🍂 ای مهربان تر از برگ 🍂💛
ای مهربان تر از برگ در بوسه های باران
بیداری ستاره در چشم جویباران
آیینهی نگاهت پیوند صبح و ساحل
لبخند گاه گاهت صبح ستاره باران
بازآ که در هوایت خاموشی جنونم
فریادها برانگیخت از سنگ کوهساران
ای جویبار جاری! زین سایه برگ مَگریز
کاین گونه فرصت از کف دادند بیشماران
گفتی: به روزگاران مهری نشسته گفتم
بیرون نمیتوان کرد حتی به روزگاران
بیگانگی ز حد رفت ای آشنا مپرهیز
زین عاشق پشیمان سرخِیلِ شرمساران
پیش از من و تو بسیار بودند و نقش بستند
دیوارِ زندگی را زین گونه یادگاران
وین نغمهی محبت بعد از من و تو ماند
تا در زمانه باقیست آواز باد و باران
#شفیعی_کدکنی
✨@avayeqoqnus✨
بر درخت زنده بی برگی چه غم
وای بر احوالِ برگِ بی درخت 🍂
#شفیعی_کدکنی
✨ @avayeqoqnus ✨
.
دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم
وین دردِ نهان سوز نهفتن نتوانم
تو گرمِ سخن گفتن و از جامِ نگاهت
من مست چنانم که شنفتن نتوانم 💖
#شفیعی_کدکنی
✨@avayeqoqnus✨
دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم
وین درد نهان سوز نهفتن نتوانم
تو گرمِ سخن گفتن و از جامِ نگاهت
من مست چنانم که شنفتن نتوانم
شادم به خیال تو چو مهتاب شبانگاه
گر دامن وصل تو گرفتن نتوانم
با پرتو ماه آیم و، چون سایه دیوار
گامی از سر کوی تو رفتن نتوانم
دور از تو منِ سوخته در دامن شبها
چون شمع سحر یک مژه خفتن نتوانم
فریاد ز بی مهریت ای گل که درین باغ
چون غنچه پاییز شکفتن نتوانم
ای چشم سخن گوی تو بشنو ز نگاهم
دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم
#شفیعی_کدکنی
✨@avayeqoqnus✨
دیر شد! بازآ
که ترسم ناگهان پرپر شود
دسته گل هایی
که از شوقِ تو در دل بسته ام… 🥀
#شفیعی_کدکنی
✨@avayeqoqnus✨
هزار معنیِ دیگر،
به غیر از آنچه تو دانی
درون عشق نهفته ست.
کجاست آنکه تواند،
یک از هزار شمارد؟
#شفیعی_کدکنی
✨@avayeqoqnus ✨
.
دست به دستِ مدعی شانه به شانه می روی
آه که با رقیب من جانبِ خانه می روی
بی خبر از کنار من ای نفس سپیده دم
گرم تر از شراره ی آه شبانه می روی
من به زبانِ اشک خود می دهمت سلام و تو
بر سر آتشِ دلم همچو زبانه می روی
در نگه نیاز من موج امیدها تویی
وه که چه مست و بی خبر سوی کرانه می روی
گردش جام چشم تو هیچ به کام ما نشد
تا به مراد مدعی همچو زمانه می روی
حال که داستان من بهر تو شد فِسانه ای
باز بگو به خواب خوش با چه فسانه می روی؟
#شفیعی_کدکنی
✨ @avayeqoqnus ✨
آخرین برگِ سفرنامهی باران،
این است:
که زمین چرکین است. 🍂
#شفیعی_کدکنی
✨@avayeqoqnus✨
اگر می شد صدا را دید
چه گل هایی
چه گل هایی
که از باغ صدای تو
به هر آواز می شد چید
اگر می شد صدا را دید ❤️❤️
#شفیعی_کدکنی
✨@avayeqoqnus✨
فریاد ز بیمهریت ای گل که در این باغ
چون غنچه پاییز شکفتن نتوانم 🍂
#شفیعی_کدکنی
✨ @avayeqoqnus ✨