eitaa logo
آوای ققنوس
7.4هزار دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
716 ویدیو
31 فایل
حال خوب با شعر و ادبیات 🌺 ⛔️ لطفا پست‌ها رو برای تولید محتوا کپی نکنید. راضی نیستم ⛔️ ادمین: @m_ava_82 تبلیغات مجموعه آفتاب 👇 https://eitaa.com/M_TABLIGHAT_AFTAB تبلیغات آوای ققنوس👇 https://eitaa.com/joinchat/1281950438C0351ad088a
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿🌹🌿🌹🌿 برای رفتن از قفس، دل به پرنده میدهم به روی دشت خاطره سایه‌ی وهم میدهم پرنده‌ی خیال من شوق سفر به سر بزن برو به بام دلخوشی‌که دل‌به لحظه میدهم مراببر به ناکجا به دشت بی کرانه ها خیال از سرم ببر دل به ترانه میدهم من از زمین خسته‌ام مرابه اوج پر بده زمین دیار من نبود سر به سماء میدهم دل از خودم گسسته‌ام ببر مرا ازاین جهان روح مرا جلا بده روان به سجده میدهم تنگی دل بهانه است برای یک قفس نشین پرنده نغمه سر بده که دل به باد میدهم به روی شاخه‌ی امید کمی نشین نفس بکش سپس ببر به آن جهان، جان پی وصل میدهم 🔸 ارسالی از خانم مریم ابراهیمی از اعضای محترم کانال @avayeqoqnus
🌿💐🌿 فریاد قلبم را زیر سایه‌ی سکوتم پنهان میکنم ،،،، میترسم دلم بازیچه‌ای در دستشان شود ،،،، 🔸 ارسالی از خانم مریم ابراهیمی از اعضای محترم کانال @avayeqoqnus
. دلم را فرش زیر پایت میکنم، بیا کوچه‌ی بن بستِ قلبم را آذین میندم، بیا ریتم ضربان قلبم را با نگاهت منظم میکنم، بیا، بیا آرامشم. ❤️ 🔸 ارسالی از خانم مریم ابراهیمی از اعضای محترم کانال @avayeqoqnus
. 🌼 کاش 🌼 کاش میشد آسمان در بر کشید کاش میشد طرحی از باران کشید چشم را بر کهکشان‌ها خیره کرد روح را از جسم خود بیرون کشید میشد این دنیا به چشمی هم زدن طی نمود و نقش جاویدان کشید بی محابا دل به باورها سپرد رنگ سبزی بر دل صحرا کشید روی دشت پر ستاره پرسه زد نفحه‌ی یاس و شقایق بر کشید بی هراس ازهیبت دریای ژرف غرقه شد از این هیاهو دست کشید کاش میشد چون کبوتر نغمه خوان رفت و آسان از زمانه پر کشید 🔸 ارسالی از خانم مریم ابراهیمی از اعضای محترم کانال @avayeqoqnus
🌸🤍🌸🤍🌸 باز باران آمد و اندوه از جانم گرفت مرهمی شد بر دلِ خسته زوالم را گرفت قطره قطره می‌چکد برپشت شیشه اشکِ تو اشک تو مهمان شد و قفل سکوتم را گرفت ابر، ای آرام جانم خوش نشستی بر سماء این ضیافت مرهمی شد ،ناشکیبایی گرفت ریزش هر قطره‌ات آوای خوش انشا کند صوت مرغان‌گم‌شود،خاموشی‌ از عالم گرفت قطره رقصان میچکد، بوستان تماشا می‌کند خشکی و پژمردگی‌ از کنجِ گلها را گرفت عصرپاییز و صدای چک چک باران به گوش می‌برد هوش از سر و مستانگی جایش گرفت قهوه را شیرین کند توصیف باران هر زمان باز باران آمد و اندوه از جانم گرفت 🔻 ارسالی از خانم مریم ابراهیمی از اعضای محترم کانال @avayeqoqnus