.
باز میشه این در ...
صبح میشه این شب ...
نور به تاریکی غلبه می کنه ... 🤍 🌻
خدایا صبرمون رو بیشتر کن.
آمین 🙏🌹
#خدا
✨ @avayeqoqnus ✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
گفتم ای دل نروی خوار شوی زار شوی ...
🔸 دکلمه ای زیبا با صدای خانم باران نیکراه
#دکلمه
#باران_نیکراه
✨ @avayeqoqnus ✨
.
صبح شد
این صبحگاه روشن و زیبا بخیر
بامدادِ دلکش و دلچسب
و روح افزا بخیر
صد سلام از من
به دستان پر از مهر شما
صبح من صبح شما
صبح همه دنیا بخیر 🌞🪴
روزتون پر از امید و لبخند رفقا 🌸
☀️ @avayeqoqnus ☀️
.
خدایا؛
شکرت برای حال خوب امروزم،
شکرت برای خیر و برکتی که در زندگیم جاری شده،
شکرت برای آدمهای خوب زندگیم،
شکرت برای روزی پربرکتم.
هزاران بار شکرت ای مهربانترین 🙏🌹
#شکرگزاری
☀️ @avayeqoqnus ☀️
.
📚 اسب بعدی کیست؟؟
مرد ثروتمندی در دهکدهای دور زمینهای زیادی داشت و تعداد زیادی کارگر را همراه با خانواده هایشان روی این زمینها به کار گرفته بود.
او برای اینکه بتواند این کارگران را وادار به کار کند یک سرکارگر خشن و بیرحم را به عنوان نماینده خود انتخاب کرده بود و سرکارگر با خشونت و بیرحمی کارگران را وادار میکرد تمام وقت روی زمینهای مرد ثروتمند کار کنند تا محصول بیشتری حاصل شود.
روزی شیوانا (پیر حکیمی که همه او را می شناختند) از کنار این دهکده عبور میکرد.
کارگران وقتی شیوانا را دیدند شکایت سرکارگر را نزد او برده و گفتند: "صاحب مزرعه، این فرد بیرحم را بالای سر ما گذاشته و ما به خاطر نان و غذای خود مجبوریم حرف او را گوش کنیم. سخنی به او بگویید تا با ما ملایمتر رفتار کند."
شیوانا به سراغ سرکارگر رفت.
او را دید که افسار اسب پیری را در دست گرفته و به سمتی میرود.
شیوانا کنار سرکارگر شروع به راه رفتن کرد و از او پرسید: "این اسب پیر را کجا میبری؟"
سرکارگر با بدخلقی جواب داد: "این اسب همیشه پیر نبوده است. مرد ثروتمندی که مالک همه این زمینهاست سالها از این اسب سواری کشیده و استفادههای زیادی از او برده است.
اکنون چون پیر و از کار افتاده شده دیگر به دردش نمیخورد. چون صاحب زمینها به هر چیزی از دید سوددهی و منفعت نگاه میکند بنابراین از این پس اسب پیر چیزی جز ضرر نخواهد داشت.
به همین خاطر او از من خواسته تا اسب را به سلاخی ببرم و گوشت او را بین سگهای مزرعه تقسیم کنم تا لااقل به دردی بخورد."
شیوانا لبخندی زد و گفت: "اگر صاحب این مزرعه آدمهای اطراف خود را فقط از پنجره سوددهی و منفعت نگاه میکند، پس حتما روزی فرامیرسد که به شخصی چون تو دیگر نیازی نخواهد داشت.
آن روز شاید کارگران مزرعه بیشتر از اربابت به داد تو برسند.
اگر کمی با آنها نرمی و ملاطفت به خرج دهی وقتی به روزگار این اسب بیفتی میتوانی به لطف و کمک آنها امیدوار باشی."
همیشه از خود بپرسیم که از کجا معلوم اسب بعدی من نباشم! در این صورت حتماً اخلاقمان لطیفتر و جوانمردانهتر خواهد شد. 👌
#داستان
#داستان_کوتاه
#داستان_آموزنده
☀️ @avayeqoqnus ☀️
.
"وقتی گذشته تان زنگ میزند،
اجازه بدهید برود روی پیغام گیر.
اعتماد کنید به من…
دیگر هیچ چیز جدیدی برای گفتن ندارد!"
#دیوید_بویی [خواننده و ترانه سرای امریکایی]
✨ @avayeqoqnus ✨
.
در میکده دوش، زاهدی دیدم مست
تسبیح به گردن و صُراحی در دست
گفتم: ز چه در میکده جا کردی؟ گفت:
از میکده هم به سوی حق راهی هست 🍀
#شیخ_بهایی
✨ @avayeqoqnus ✨
.
بار دگر آغاز کن
آن پردهها را ساز کن 💕
بر جمله خوبان ناز کن
ای آفتاب خوش لقا 💞
#مولوی
#مولانا
✨ @avayeqoqnus ✨
.
تنهاییِ آدمها بزرگه،
خیلی بزرگ،
شایدم به وسعت یک دریاست؛
اما برای پُر کردنش،
یک لیوان محبت کافیست. 🌹
🔹 از رمان "صدسال تنهایی"
نوشته گابریل گارسیا مارکز
#بریده_کتاب
✨ @avayeqoqnus ✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
الهی؛
بـه حق مهربانیت
نگذار کسی با ناامیدی و ناراحتی
شب خود را بـه صبح برساند.
الهی؛ شبی آرام
برای همه مقدر بفرما.
آمین 🙏🌻
شبتون خوش و در پناه معبود بی همتا عزیزان 🌙🌿
✨ @avayeqoqnus ✨
.
خوشبختی شاید،
همین باشد که با خودت نگویی کاش :
جای دیگری بودم ...
کار دیگری داشتم ...
یک آدم دیگری بودم ... 🌱
صبح بخیر و شادی رفقا 🌞🌹
روزتون پر از اتفاق های خوب ✨
#آلدوس_هاکسلی
☀️ @avayeqoqnus ☀️
.
خدایا؛
تو را شکرگزارم
به خاطر شب هایی که تبدیل به صبح شدند،
دوستانی که مبدل به خویشاوند شدند،
و رویاهایی که محقق شدند.
هزاران بار شکرت ای والاترین 🙏🌸
#شکرگزاری
☀️ @avayeqoqnus ☀️
.
📕 شما چقدر ثروتمندید؟
هوا بدجورى توفانى بود و آن پسر و دختر کوچولو حسابى از سرما مچاله شده بودند. هر دو لباس هاى کهنه و گشادى به تن داشتند و پشت در خانه مى لرزیدند.
پسرک پرسید: "ببخشین خانم! کاغذ باطله دارین؟"
کاغذ باطله نداشتم و وضع مالى خودمان هم چنگى به دل نمى زد و نمى توانستم به آن ها کمکی کنم.
مى خواستم یک جورى از سر خودم بازشان کنم که چشمم به پاهاى کوچک آن ها افتاد که توى دمپایى هاى کهنه کوچکشان قرمز شده بود.
گفتم: "بیایین تو یه فنجون شیرکاکائوى گرم براتون درست کنم."
آن ها را داخل آشپزخانه بردم و کنار بخارى نشاندم تا پاهایشان را گرم کنند. بعد یک فنجان شیرکاکائو و کمى نان برشته و مربا به آن ها دادم و مشغول کار خودم شدم.
زیر چشمى دیدم که دختر کوچولو فنجان خالى را در دستش گرفت و خیره به آن نگاه کرد. بعد پرسید: "ببخشین خانم! شما پولدارین؟"
نگاهى به روکش نخ نماى مبل هایمان انداختم و گفتم: "من؟ نه!"
دختر کوچولو فنجان را با احتیاط روى نعلبکى گذاشت و گفت: "آخه رنگ فنجون و نعلبکى اش به هم مى خوره."
آن ها در حالى که بسته هاى کاغذى را جلوى صورتشان گرفته بودند تا باران به صورتشان شلاق نزند، رفتند.
فنجان هاى سفالى آبى رنگ را برداشتم و براى اولین بار در عمرم به رنگ آن ها دقت کردم. بعد سیب زمینى ها را داخل آبگوشت ریختم و هم زدم.
سیب زمینى، آبگوشت، سقفى بالاى سرم، همسرم، یک شغل خوب و دائمى، همه این ها به هم مى آمدند.
صندلى ها را از جلوى بخارى برداشتم و سرجایشان گذاشتم و اتاق نشیمن کوچک خانه مان را مرتب کردم.
لکه هاى کوچک دمپایى را از کنار بخارى، پاک نکردم. مى خواهم همیشه آن ها را همان جا نگه دارم که هیچ وقت یادم نرود چه آدم ثروتمندی هستم.
#داستان
#داستان_کوتاه
#داستان_آموزنده
✨ @avayeqoqnus ✨
.
عشق از رهِ تکلیف
به دل پا نگذارد 🧡
سیلاب نپرسد
که درِ خانه کدام است 🌿
#صائب_تبریزی
✨ @avayeqoqnus ✨
.
قشنگه از این زاویه هم بهش نگاه کنیم:
اگر یاد کسی هستیم
این هنـر اوست
نە هنر ما؛ 🍀
چقدر زیباست
کسی را دوسـت بداریم
نە برای نیــاز،
نە از روی اجبار،
و نە از روی تنهایی؛
فقط برای اینکە ارزشش را دارد. 💚🌸
#فروغ_فرخزاد
✨ @avayeqoqnus ✨
.
ای تو امانِ هر بلا
ما همه در امانِ تو 🍁
جان همه خوش است در
سایه لطف جان تو 💛
شاهِ همه جهان تویی
اصلِ همه کسان تویی 🧡
چونک تو هستی آنِ ما
نیست غم از کسان تو 🍂
#مولوی
#مولانا
✨ @avayeqoqnus ✨
Alireza Asar Shah Jahan 320.mp3
9.24M
.
🔸 آهنگ "شاه جهان"
🔸 با صدای علیرضا عصار
🔸 شعر از مولانای جان
#آهنگ
#علیرضا_عصار
#مولانا
✨ @avayeqoqnus ✨
.
دعای صبح و آهِ شب
کلید گنج مقصود است
بدین راه و روش میرو
که با دلدار پیوندی 🕊🌿
#حافظ
.
شب فرو می افتاد
به درون آمدم و پنجره ها رابستم
باد با شاخه در آویخته بود
من در این خانه تنها
تنها
غم عالم به دلم ریخته بود
ناگهان حس کردم
که کسی
آنجا بیرون در باغ
در پس پنجره ام می گرید
صبحگاهان شبنم
می چکید از گل سیب 🥀
#هوشنگ_ابتهاج
✨ @avayeqoqnus ✨
.
💥 فردا دیر است …
امروزت را همین امروز زندگی کن !
همین امروز لذتش را ببر ،
و همین امروز برای آرزوهایت تلاش کن.
💥 حسرت یعنی در گذشته
جا مانده ای ،
و نگرانی یعنی ، اسیرِ
آینده ای شده ای که هنوز نرسیده
و اتفاقاتی که هنوز نیفتاده !
آینده ای که شاید نرسد
و اتفاقاتی که شاید نیفتند.
💥 بیخیالِ چیزهایی که نبودنشان
کیفیتِ بودنت را کم می کند؛
آرامش و لبخند را در آغوش بگیر
و امروز را همان جوری که دوست داری
زندگی کن.
#نرگس_صرافیان_طوفان
#حس_خوب
✨ @avayeqoqnus ✨