eitaa logo
آوای ققنوس
8هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
563 ویدیو
31 فایل
دوستای عزیزم، اینجا کنار هم هستیم تا هم‌از ادبیات لذت ببریم هم حال دلمون خوب بشه.😍 ♦️کپی پست ها بعنوان تولید محتوا برای کانال های دیگر ممنوع بوده و رضایت ندارم♦️ تبلیغات: https://eitaa.com/joinchat/1281950438C0351ad088a
مشاهده در ایتا
دانلود
اشخاص بزرگ و با همت به کوه می‌مانند، هر چه به ایشان نزدیک شوی عظمت و ابهت آنان بر تو معلوم شود؛ مردم پست و دون به سراب می‌مانند که چون کمی به آنان نزدیک شوی به زودی پستی و ناچیزی خود را بر تو آشکار سازند. @avayeqoqnus
💎 همگی لبو فروش ها را دیده ایم،  فریاد می زنند: لبو لبو ... !! و همیشه آدمهای زیادی مشتری هاشون هستند؛ 💎 اما تا به حال الماس فروشی را ندیده ایم که فریاد بزند: الماس الماس...!!  💎 آنها صبور هستند، مدتهای زیادی حتی سالیان زیادی زمان می برد تا الماس آنها به فروش برود چون هر کسی سراغ الماس نمی آید، 💎 کسانی خریدارش هستند که قدرش را می‌دانند، قیمتش را می پردازند و شیوه نگهداری از آن را بلد هستند. 💎 هیچ وقت الماس برای اینکه دور و برش شلوغ باشد و زود به فروش برود، لبو نمی شود. 💎 برای الماس شدن باید صبوری کرد، باید با تمام وجود تلاش کرد و باید خالص بود. 👌 @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بهار آمد تا بگوید حتی اگر نمی شود که همیشه سبز ماند، ولی می توان دوباره و دوباره و دوباره، سبز و پرشکوفه و پر از جوانه شد... صبح زیبای بهاریتون بخیر و شادکامی رفقا 🌞🪴 ✨@avayeqoqnus
خدایا کمک کن دیرتر برنجم زودتر ببخشم کمتر قضاوت کنم و بیشتر فرصت دهم. آمین 🙏🌺 @avayeqoqnus
📘 شعر بنی آدم و معلم بی‌توجه! ﻣﻌﻠﻢ ﺍﺳﻢ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ کرﺩ. ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﭘﺎی ﺗﺨﺘﻪ ﺭﻓﺖ. ﻣﻌﻠم گفت: «ﺷﻌﺮ بنی ﺁﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻥ.» ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﺷﺮﻭﻉ کرﺩ: «بنی ﺁﺩﻡ ﺍﻋﻀﺎی یکدیگرﻧﺪ که ﺩﺭ ﺁﻓﺮینش ﺯ یک ﮔﻮﻫﺮﻧﺪ ﭼﻮ ﻋﻀﻮی ﺑﻪ ﺩﺭﺩ ﺁﻭﺭﺩ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﺩﮔﺮ ﻋﻀﻮﻫﺎ ﺭﺍ ﻧﻤﺎﻧﺪ ﻗﺮﺍﺭ...» ﺑﻪ ﺍینجا که ﺭسید سکوت کرد. ﻣﻌﻠﻢ ﮔﻔﺖ: «بقیه ﺍﺵ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻥ!» ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﮔﻔﺖ: «یادم نمی آید.» ﻣﻌﻠﻢ ﮔﻔﺖ: «یعنی چی؟ این ﺷﻌﺮ ﺳﺎﺩﻩ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻧﺘﻮﺍنستی ﺣﻔﻆ کنی؟!» ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﮔﻔﺖ: «ﺁخه مشکل ﺩﺍﺷﺘﻢ. ﻣﺎﺩﺭﻡ مریض ﺍﺳﺖ ﻭ ﮔﻮﺷﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ، ﭘﺪﺭﻡ ﺳﺨﺖ کار می کند ﺍﻣﺎ ﻣﺨﺎﺭﺝ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺑﺎﻻﺳﺖ، ﻣﻦ باید کارهای ﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺑﺪﻫﻢ ﻭ ﻫﻮﺍی ﺧﻮﺍﻫﺮ برادرهایم ﺭﺍ ﻫﻢ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ، ببخشید.» ﻣﻌﻠﻢ ﮔﻔﺖ: «ببخشید! همین؟! مشکل ﺩﺍﺭی که ﺩﺍﺭی، باید ﺷﻌﺮ ﺭﻭ ﺣﻔﻆ می‌کردی. مشکلات ﺗﻮ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻣﺮﺑﻮﻁ نمیشه!» ﺩﺭ این ﻟﺤﻈﻪ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﮔﻔﺖ: ﺗﻮ کز ﻣﺤﻨﺖ دیگران بی غمی نشاید که ﻧﺎﻣﺖ ﻧﻬﻨﺪ آدمی! @avayeqoqnus
🌻 گوهر خود را هویدا کن کمال این است و بس 🍀 خویش را در خویش پیدا کن کمال این است و بس 🌻 سنگِ دل را سرمه کن در آسیای رنج و درد 🍀 دیده را زین سرمه بینا کن کمال این است و بس 🌻 هم نشینی با خدا خواهی اگر در عرش رب 🍀 در درون اهلِ دل جا کن کمال این است و بس @avayeqoqnus
🌸 تو آمدی، رمضان سفره ضیافت شد 🍃 شب تولدِ تو تازه ماه رؤیت شد 🌸 همینکه در دو جهان‌کار تو کرامت‌شد 🍃 خیال من دگر از روز حَشر راحت شد ✨ ولادت کریم اهل بیت، امام حسن مجتبی علیه السلام، مبارک و فرخنده باد 💐 @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
_«چه مدتی است که در جبهه خدمت می کنی؟» _«شش ماه و هفت روز» _«بهت یک نصیحت می‌کنم؛ شایدم یک وصیت!» _«آن چیست؟» _«روز شماری مکن. حتی اگر فکر می‌کنی در مهلکه افتاده‌ای روز شماری مکن! حالا هم لحظه شماری مکن! شب نمی‌تواند تمام نشود. طبیعت شب آن است که برود رو به صبح... نمی‌تواند یک جا بماند. مجبور است بگذرد. اما وقتی تو ذهنت را اسیر گذر لحظه‌ها کنی، خودت گذر لحظه‌ها را سنگین و سنگین‌تر می‌کنی؛ بگذار شب هم راه خودش را برود.» 🔻 از رمان "طریق بسمل شدن" ✍🏻 محمود دولت آبادی @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا