#تلنگر
سلطان محمود غزنوی از طلحک پرسید :
فکر می کنی جنگ و نزاع چگونه بین
مردم آغاز می شود؟
طلحک گفت: ای پدر سوخته!
سلطان گفت : توهین می کنی؟ سر از
بدنت جدا خواهم کرد !!
طلحک خندید و گفت :
جنگ اینگونه آغاز می شود
کسی غلطی می کند و کسی به غلط
جواب می دهد. 👌
✨ @avayeqoqnus ✨
زیباترین توصیفی که در وصف #بخشش خوندم این جمله شاهکار از مارک تواین بود:
بخشش، عطری است که گل بنفشه
روی پایی پخش میکند که آن را
له کرده است. 💜
#مارک_تواین (نویسنده امریکایی)
✨@avayeqoqnus✨
.
ساختن واژه اي به نام "فردا"
بزرگترين اشتباه انسان بود؛
از وقتي "فردا" را ياد گرفتيم
همه چيز را گذاشتيم براي فردا؛
از داشته هاي امروز لذت نبرديم
و گذاشتيم براي روز مبادا؛
شايد بايد اينگونه "فردا" را معني كنيم:
"فردا" روزيست كه داشتههاي امروزت را نداری؛
پس امروز را زندگی کن، فردا حقيقت ندارد...
✨ @avayeqoqnus ✨
صبح، دیدگانت را
به خورشید عالمتاب بسپار
و روزت را به نِکویی رقم بزن
هر روز، روز توست
امروزت به خیر رفیق 🌞💐
✨@avayeqoqnus✨
من از معبود یکتایم
فقط یک چیز میخواهم
نگیرد هرگز از قلبت
امید استجابت را...
الهی دعاهاتون مستجاب 🤲🧡
✨@avayeqoqnus✨
.
📚 ضرب المثل "پا را از گلیم خود درازتر کردن"
🖇 معنی و کاربرد:
🔻 یعنی حد و حدود خود را ندانستن و از حد خود تجاوز کردن.
🔻 به کسی می گویند که به حق خود قانع نیست و زیاده از حد می خواهد.
🔻 یعنی بیشتر از کاری که انجام داده از دیگران توقع و انتظار دارد.
🔻 وقتی کسی بیشتر از شأن خود چیزی را درخواست کند این ضرب المثل شامل حال او می گردد.
🖇 داستان:
در یکی از روزها که شاه عباس صفوی از راهی گذر میکرد درویشی را دید که روی گلیم اش دراز کشیده و خوابیده است.
درویش پاهای خود را جمع کرده و به اندازه ی گلیم درآمده بود.
شاه با دیدن درویش دلش سوخت و دستور داد تا یک مشت سکه به او بدهند.
چند دقیقه بعد که شاه از آن جا دور شد درویش اتفاق پیش آمده را با دوستان خود در میان گذاشت.
یکی از درویش ها که سخنان او را شنیده بود به فکر افتاد تا او هم از شاه انعامی بگیرد.
درویش دوم گلیم خود را در راه بازگشت شاه پهن کرد و منتظر ماند؛ پس از مدتی موکب شاه از دور نمایان شد و درویش برای جلب نظر شاه روی پوست دراز کشید و هر یک از دست ها و پاهای خود را به طرفی دراز کرد به طوری که نصف بدنش از پوست بیرون زده و روی زمین قرار گرفته بود.
شاه نزدیک شد و با دیدن درویش در آن وضع و حال دستور داد تا تمام قسمت های بدن او که از گلیم بیرون مانده بود را قطع کنند!
یکی از نزدیکان شاه با کنجکاوی از او سوال کرد: شما هنگام رفتن درویشی را دیدید که روی زمین خوابیده بود و به او انعام دادید اما اکنون در راه بازگشت درویش دیگری را دیدید روی زمین خوابیده است و دستور دیگری دادید، چه رازی پشت این کار شماست و علت چیست؟
شاه پاسخ داد: "درویش اولی پایش را به اندازه ی گلیم خود دراز کرده بود اما درویش دومی پایش را از گلیم اش بیش تر دراز کرده بود."
#ضرب_المثل
✨ @avayeqoqnus ✨
میجویمت به نام و نشانی که نیستی
دیرآشنای من ، تو همانی، که نیستی
نزدیکتر ز تو به توام این عجب که تو
دور از منی و خویش ندانی که نیستی
میجویمت به باغ خیال و گمان و وهم
در کوچههای دل، به گمانی که نیستی
شبگرد کوچههای خیالم، به جستجو
آیم به آن محل و نشانی، که نیستی
طبع غزل سرایی من، لال میشود
در بین واژهها و بیانی، که نیستی
سرشارم از خیال سرودن، اگرچه باز
تو باعث همین هیجانی، که نیستی
احوال من نپرس، که اقرار میکنم
حالم بد است، مثل زمانی که نیستی
#قیصر_امین_پور
✨@avayeqoqnus✨
مسئولیت شما در قبال خودتان
این است که با افرادی دوستی کنید
و به کسانی عشق بورزید
که به ذهن شما احترام میگذارند.
📚 از کتاب "از عشق گفتن"
✍ ناتاشا لان
#بریده_کتاب
✨@avayeqoqnus✨