💠رهبر معظّم انقلاب:
👈 اولین بار من داستان پیامبران را مثل داستان حضرت موسی، عیسی، ابراهیم، یعقوب، ایوب و داستان های گوناگون را از مادرم شنیدم😍
🔹و در ذهن من هنوز همه معلومات من از پیامبران، همان هایی است که مادرم گفته است😌🌿
💠 امام علی (علیه السلام) : «قلب نوجوان چونان زمین کاشته نشده، آماده پذیرش هر بذری است که در آن پاشیده شود. »
📚 شرح اسم
کتابچه والدین -فرزند پروری.pdf
183.9K
📚📚📚
کتابچه ی 18صفحه ای و مفید فرزند پروری 😍😍
#تربیت_فرزند....🌹
«ببين دوستت غذاشو تا آخر خورد.دیدی دخترخالهت لباسشو كثيف نكرد.دیدی پسرعموت چه قشنگ سلام كرد.»
این پیامها به کودک این را یادآوری میکند که تو به اندازه ديگران خوب نيستی،كاش او فرزند من بود نه تو.
#مقايسه_كردن #عزت_نفس كودک را از بين میبرد،دنيای او را #ناامن میكند و باعث میشود از وجود خود ناراضی باشد و به ديگران حسودی كند.
🍃 #تربیت_فرزند 🍃
این انسان ها نیستن کــه ما را آزرده
میکنند؛ بلکه امیدی است که به آنها
داشتیم.
امیرالمومنین علیهالسلام
مُنتهایِ نااُمیدی اوّلِ اُمیدهاست
دست و پا از کار چون اُفتاد بال و پَر شَود!
- صائب تبریزی -
امام على عليه السلام:
كُن لِما لا تَرجُو أرجى مِنكَ لِما تَرجُو ؛
به آنچه اميدش را ندارى اميدوارتر باش از آنچه بدان اميد دارى ؛ زيرا كه موسى بن عمران عليه السلام رفت كه براى خانواده اش آتش برگيرد اما [در آن جا] خداوند عزّ و جلّ با او به سخن در آمد و او پيامبر برگشت . ملكه سبا نيز از كشور خود بيرون آمد ، اما به دست سليمان عليه السلام مسلمان شد . و جادوگران فرعون براى تقويت قدرت فرعون بيرون آمدند ، اما [به خدا ]ايمان آوردند و برگشتند .
9.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 قطعاتی کوتاه از حواشی درس خارج یک مرجع تقلید ۹۸ ساله!
حضرت آیت الله نوری همدانی در مهرماه ۱۴۰۰ در دیدار با وزیر ورزش و جوانان:
▫️بنده ۹۶ سال سن دارم و از ۷۰ سال قبل ورزش را ترک نکرده ام و امروز هرچیزی که دارم از استمرار در ورزش است.
🔹بنده به دلیل پایبندی و استمرار بر ورزش هم اکنون از نظر فشارهای قلبی و عروقی، نشاط یک جوان ۴۰ ساله را در خود احساس میکنم و پزشکان نیز اخیرا بر این مسئله صحه گذاشته اند.
🔰 هشت توصیه امام هشتم برای روزهای آخر شعبان
اباصلت میگوید:
🔸در آخرین جمعه شعبان خدمت امام رضا علیهالسلام رسیدم. فرمودند : ای اباصلت، بیشترِ ماه شعبان سپری شده و امروز آخرین جمعه شعبان است، پس در روزهای باقیمانده کوتاهیهای روزهای گذشته را جبران بکن و باید به آنچه برایت مهم است اقدام کنی:
⏪ ۱. زیاد دعا کن.
⏪ ۲. زیاد استغفار کن.
⏪ ۳. زیاد قرآن تلاوت کن.
⏪ ۴. از گناهانت به درگاه خدا توبه کن تا خالصانه به ماه خدا وارد شوی.
⏪ ۵. هر امانتی که گردنت هست ادا کن.
⏪ ۶. تمام کینههایی که در دلت نسبت به مؤمنان داری، از دل بیرون کن.
⏪ ۷. هر گناهی که به آن مبتلا هستی از آن دست بکش و تقوای خدا پیشه کن و در آشکار و پنهان بر خدا توکل کن...
⏪ ۸. و در روزهای باقیمانده این ماه بسیار بگو:
✨اللَّهُمَّ إِنْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنَا فِیمَا مَضَی مِنْ شَعْبَانَ فَاغْفِرْ لَنَا فِیمَا بَقِیَ مِنْهُ... خداوندا اگر در روزهای گذشته شعبان ما را نیامرزیدی، پس در روزهای باقیمانده بیامرز...
📚عیون اخبار الرضا علیه السلام ج۲ ص۵۱.
📚بحارالانوار ج ۹۴ ص۷۳.
@avaymarefat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
معنای #امتحان در بیان عجیب #شهید_سلیمانی
(از لشکر #ده_ها_هزار نفری، فقط #چند_نفر ماند!!!)
🌹سالروز شهادت سردار رشید اسلام حاج ابراهیم همّت گرامی باد🌹
عارف دلسوخته جعفر آقای مجتهدی میفرمودند:
« یک روز که در حال تشرف به حرم مطهر حضرت اباعبدالله (علیهالسلام) بودم در بین راه شخصی که عالم به علم کیمیا بود به من برخورد نمود و آن را به من داد، همینکه کیمیا را از او تحویل گرفتم حالم منقلب گشته و به شدت شروع به گریه نمودم به طوری که طاقت نیاورده و سراسیمه به طرف رود فرات رفتم کیمیا را در آب انداختم. بعد از آن رو به سوی گنبد مطهر حضرت سیدالشهداء (علیهالسلام) نموده و عرض کردم؛ سیدی و مولای، کیمیا درد مرا دوا نمیکند، جعفر کیمیای محبت شما اهل بیت (علیهمالسلام) را میخواهد و در حالی که به شدت گریه میکردم به حرم مطهر مشرف شدم.
بعد از این واقعه حضرت اباعبدالله (علیهالسلام) محبتهای زیادی به من نمودند و این واقعه نیز یکی از امتحانات بزرگی بود که در طول سلوک برایم اتفاق افتاد. »
عارف دلسوخته و عاشق جعفر آقای مجتهدی میفرمودند:
زمانی که در بیابانها ساکن بودم، هنگام توسل کلمه شریفه (یاحسین) را با انگشت روی خاک مینوشتم و آنقدر میگریستم تا اینکه کلمه یا حسین که بر روی خاک نوشته بودم تبدیل به گل میشد و محو میگشت، مجدداً آن نام مقدس را روی گلها مینوشتم و به حدی گریه میکردم که بیتاب گشته و از هوش میرفتم. ایشان فرمودند: یک روز عاشورا که در بیابان بودم بسیار منقلب گشتم در این هنگام خطاب به آسمان کرده و گفتم؛ آسمان خجالت نکشیدی ناظر کشته شدن حضرت اباعبدالله (علیهالسلام) بودی؟! سپس خطاب به زمین نموده و گفتم؛ ای زمین خجالت نکشیدی که حسین فاطمه (علیهما السلام) را بر روی تو سر بریدند؟! و متصل یک خطاب به آسمان و یک خطاب به زمین میکردم که ناگهان ندایی آمد. جعفر از اینجا دور شو. وقتی از آن مکان فاصله گرفتم، آسمان درهم ریخت و صاعقهای آتشبار به قطعه زمینی که به آن خطاب مینمودم اصابت کرد و آنجا را شکافت.