eitaa logo
آوای معرفت
380 دنبال‌کننده
981 عکس
762 ویدیو
263 فایل
مباحثی معرفتی درباره خودشناسی و خودسازی، زمینه ساز تحقق بندگی برای فرج و ظهور و قیامت شخصی و ورود به بهشت لقای الهی ارتباط با ادمین @Elahi_alafv
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 چرا اوضاع مالی اهل علم خوب نیست؟ 🔻آیت‌الله‌العظمی جوادی آملی در یکی از خطبه های نماز جمعه: ◻️ از امام معصوم علیه السلام پرسیدند: چرا علما از نظر رزق وضعشان ضعیف است؟ فرمود: «ألیس العقل رزقاً؟» شما دلتان می خواهد بساط عالَم بر ظلم باشد؟ ...آن بیچاره عمرش را داده پول گیرش آمده و می‌گذارد و می‌رود. چرا «فلک به مردم نادان دهد زمام مراد!» مبادا اینها طلبه ای را بلرزاند. فرمود اگر خواستی خودت را بسنجی، با بازاری نسنج. خود را با متکاثر نسنج. تو کوثر داری، کوثر را با کوثر می‌سنجند، کوثر را که با تکاثر نمی‌سنجند. بله سرمایه‌دارها بر اساس (ألهاکم التکاثر) باید یکدیگر را با خودشان بسنجند، اما کوثر را با کوثر می‌سنجند. فرمود: اگر حوزه یا دانشگاه خواستند خودشان را بسنجند، باید با شهداء بسنجند همین. با بازاری نسنجند. فرمود آنجا که سخن از توزین و توزیع و ارزیابی است، «توزن دماء الشهداء و مداد العلماء»؛ این کوثرها را با هم می‌سنجند. آن مرکّب عالم با خون شهید، خون این شهید با مرکّب عالم، اینها هر دو کوثرند، کوثرها را با هم بسنجید. تازه گفتند در آن کوثر، مداد عالم افضل است، یا لااقل معادل است. 📎 خطبه‌های نماز جمعه آیت الله جوادی آملی - ۱۳۸۰/۳/۴
نمودار_اجمالیِ_موضوعی_بیانات_رهبر_انقلاب_از_سال_۱۳۹۹_تا_۱۴۰۳_درباره‌ی.pdf
2M
📝 | محورها و نکات کلیدی بیانات رهبر انقلاب درباره «مسئله‌ی حجاب» از سال ۱۳۹۹ تا ۱۴۰۳ 🔸حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «مسئله‌ی تبدیل شده به یک چالش و بر کشور ما تحمیل شده؛ این را تحمیل کردند. کسانی نشستند نقشه کشیدند، برنامه‌ریزی کردند که حجاب بشود یک مسئله در کشور ما؛ در حالی‌ که چنین مسئله‌ای در کشور وجود نداشت... بنده نظر قاطع خودم را در این مورد عرض میکنم... از لحاظ شرعی، حجاب یک حکم مسلّم شرعی است... این چیزی است که از آن صرف‌نظر نمیشود کرد. مردم ما مسلمانند، مقیّدند،‌ متعبّدند، ‌ ما متعبّدند،‌ باید رعایت کنند این را؛ حکم شرع است. یک نگاه، نگاه قانونی است؛ واجب‌الاطاعه است و در این زمینه، حکم قانونی وجود دارد؛ رعایت حکم قانون برای همه است. چه آن کسانی که به شرع معتقدند، چه حتّی آن کسانی که به شرع هم معتقد نیستند، قانون را بایستی رعایت کنند.» ۱۴۰۳/۰۱/۱۵ 🔴به شناخت رهبری بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/70057984Cca1b147a1d
🔻این ساختار شخصیتی بشر [است]. خودشناسی باید از اینجا شروع شود و مدیریت بر آن تعریف شود. خود مدیریتی که الآن در دانشگاه تعریف می‌کنند - که آن هم تازه بخشی از مدیریت است - یکی از شاخه‌های علوم است و واقعاً هم روی آن کار می‌کنند ولی مرکز تمام انواع مدیریت‌ها در سرگذشت انبیاء (علیهم السلام) است. 🔸 انبیاء (علیهم السلام) این نوع مدیریت را داشتند. منتها چگونه مدیریت می‌کردند؟ با انتخاب اولویت‌ها [مدیریت می‌کردند]. حضرت نوح (علیه السلام) نجّار بود، با کسب یمین و عرق جبین کار می‌کرد و گاهی حاصل روزانه‌ی [ایشان] دو درهم بود و نیمی از این دو درهم را به فقرای همسایه و اطرافیان پرداخت می‌کرد و یکی برای خودش می‌ماند و زندگی‌اش را اداره می‌کرد. 🔹 منتها ارتباطش با جبرئیل را از دست نمی‌داد، ارتباطش با خدا را از دست نمی‌دهد. وظیفه‌ی فرهنگی هدایتش را صدها سال دنبال می‌کرد، رضایت حق تعالی را از دست نمی‌داد. مرکز علوم دنیا و آخرت بودن را از دست نمی‌داد. این‌ها مدیریت دارند. ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 🔺 حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻 در الگوهای یک درجه پایین‌تر از انبیاء (علیهم السلام)، قرآن دو صدیق را معرفی می‌کند، یکی از صدیق‌ها حبیبٌ نجّار، صدیق سوره‌ی یس است. مؤمن بود. ایمانش را به سختی نگه داشت. تمام مردم بر ضد او بودند، ولی مؤمن ماند. او الگویی است. 🔸 یکی از الگوهای غیر نبی و صدیق مؤمن آل فرعون است که یک اشاره‌ای به او کردم. پسرعمه‌ی فرعون بود، ولی طریقش جدا بود. شما در سوره‌ی غافر نگاه کنید، شاید بیش از ۱۰_۱۲ آیه از این صدیق آمده است. قرآن مقام او را هم اجر می‌نهد. با اینکه حضرت موسی (علیه السلام) بود، اما این شخصیت و این الگو را هم جداگانه معرفی می‌کند. 🔹 «وَيا قَوْمِ مَا لِي أَدْعُوكُمْ إِلَى النَّجَاةِ وَتَدْعُونَنِي إِلَى النَّارِ» (غافر، ۴۱)، «أَدْعُوكُمْ إِلَى الْعَزِيزِ الْغَفَّارِ»، عرض کردم یکی از تابلوهای بسیار زیبای قرآن برای مؤمن آل فرعون است و قرآن از او نقل می‌کند که: «وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ»( غافر، ۴۴)، این‌ها بی‌حساب و کتاب نیست. این‌ها شخصیت‌های الگویی و نورانی قرآن کریم است. 🔸 جایگاه اهل بیت (علیهم السلام) در این نوع الگودهی یک پله عمیق‌تر و باطن تمام خوبی‌ها و الگوهای ناب قرآنی است. ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 🔺 حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری
🔻 مگر همین یک صحنه از زندگی حضرت ابراهیم علیه السلام کم است که تمام عالم کافر باشند و یک نفر موحّد [باشد] و همه هیزم بیاورند و بخواهند او و عقایدش را به آتش بکشند و کوتاه نیاید. نه اینکه کوتاه نیاید و فرض کنید یک نفر را نزد نمرود بفرستد و بگوید: اشتباه کنم. اینکه هیچ، منجنیق آماده شد تا ابراهیم (علیه السلام) را در آتش بیاندازند. 🔸 روایاتی که دارد پر از نکات و دقایق توحیدی است. ملک باد آمد و گفت: یا نبی الله! من ملک باد هستم، [می‌خواهند تو را] بسوزانند. از من بخواه و آتش را متفرّق می‌کنم. گفت: «عِلمُه بِحالی حَسبی مِن سُؤالی»، مگر خدا نیست؟ شما همین یک مقطع را نگاه کنید که حتی ملکی برای وساطت آمده و آن ارتباط عمیق‌تر احساس بی‌نیازی به این نبی معظم و پدر امت و پدر اسلام و مسلمانان دست می‌دهد. 🔹 ملک باران آمد و گفت: باران بیاید تا خاموش شود؟ گفت: «علمه بحالی حسبی من سؤالی» [او هم] رفت و خود جبرئیل (علیه السلام) آمد، [گفت:] یا نبی الله! کاری ندارید؟ می‌خواهند شما را بسوزانند. این‌ها حساب شده است. 🔸 ملائکه‌ی قبل یک حدّی دارند و سلطان ملکوت، جناب جبرئیل (علیه السلام) یک جهت دیگری [دارد]. عرض کرد: یا نبی الله! کاری ندارید؟ فرمود: «أمّا إلیک فلا»، با شما نه [کاری ندارم]، «علمه بحالی حسبی من سؤالی». 🔹 سپس اینجا است که قرآن مستقیماً وارد می‌شود و می‌فرماید: «قُلْنَا»، خودمان وسط آمدیم و گفتیم: «يا نَارُ كُونِي بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَى إِبْرَاهِيمَ» (انبیاء، ۶۹)، آتش! اصلاً تبدیل شو. اگر از ملک باد کمک خواسته بودند، آتش بود [ولی] متفرّق بود. اگر از ملک باران استمداد شده بود، آتش بود، اما خاموش می‌شد. این‌ها طبق مراحل حساب شده است و معارف اهل بیت (علیهم السلام) این‌ها را توضیح داده است. «يا نَارُ كُونِي بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَى إِبْرَاهِيمَ» و نجات پیدا کرد. ‌ ‌ ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 🔺 حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری
عاشقانه ترین تبریک معلم شاگردی😂😂😂
گر چه در خاک رفت، پیکر تو دیگر از تن جدا نشد سر تو دود آتش زخانه‌ات برخاست پشت در جان نداد همسر تو ظلم بر عترتت رسید ولی به اسیری نرفت دختر تو بدنت آب شد ز زهر، ولی تازیانه نخورد خواهر تو قامتت گشت خم ولی نشکست پشت تو در غم برادر تو ظلم دیدی ولیک کشته نشد کودک شیرخواره در بر تو سوخت قلبت ولی نشد صد چاک تن فرزند در برابر تو زهر دادند بر تو لیک نخورد چوب کین بر لب مطهّر تو سوخت پا تا سرت ز زهر ولی پاره پاره نگشت پیکر تو می‌سزد در غم تو گریه کند چشم شیعه به جدّ اطهر تو بوده یک عمر در عزای حسین اشک، جاری ز دیدۀ تر تو نه از این غم سرشک (میثم) ریخت اشک خونین ز چشم عالم ریخت ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ قَالَ أَأَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طِينًا (۶۱) قَالَ أَرَأَيْتَكَ هَٰذَا الَّذِي كَرَّمْتَ عَلَيَّ لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلَىٰ يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَأَحْتَنِكَنَّ ذُرِّيَّتَهُ إِلَّا قَلِيلًا (۶۲) وقتی به فرشتگان فرمان دادیم که برابر آدم سجده کنید، همه سجده کردند، جز ابلیس که متکبّرانه گفت: یعنی در مقابل کسی سجده کنم که از گِل آفریده‌ای‌؟! با جسارت به خدا گفت: بگو ببینم! این را که از من برترش دانسته‌ای، اگر تا قیامت به من مهلت بدهی، حتماً به همهٔ فرزندانش به‌استثنای عدّهٔ کمی، افسار می‌زنم. لحن شیطان بنا بر تکبّری که از قبل در سویدای قلبش نهان بوده و در قضیهٔ خلقت آدم، جوشیده و شعله برآورده، بسیار جسورانه و بی‌ادبانه است. جز این هم از او انتظار نیست. ابلیس چون خودش از آتش بود، آتش را از خاک که سرشت آدم بود، برتر میدانست؛ و الا چنین نیست. خودپرستان آنچه را مالکش میدانند یا بخود منسوب میکنند برتر میدانند، این، شعبه‌ای از خودپرستی است. مضاف بر آنکه شیطان خاکِ کالبدِ آدم را دید ولی حسادت و حبّ‌ جاه کورش کرد از اینکه ببیند که آدم، فقط آن خاک نیست و پس از دمیده‌ شدن نفخهٔ الهی بوده(سورهٔ حجر: آیه ۲۹) که خدا فرمان داده تا همه در برابرش سجده کنند. اینکه مدّعی شده که ذرّیهٔ آدم را لگام میزند یعنی آنها را تابع خود میکند و به گمراهی و نابودی‌شان می‌کشاند. چون وقتی چهارپایی افسار میشود، رامِ افسار زننده میگردد و به هر طرف که او‌ بخواهد میرود و دیگر آزاد نیست مگر اینکه افسار را پاره کند یا کسی پیدا شود و از افسار نجاتش دهد. قَالَ اذْهَبْ فَمَنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ فَإِنَّ جَهَنَّمَ جَزَاؤُكُمْ جَزَاءً مَوْفُورًا (۶۳) خدا فرمود: گم شو! هریک از آن‌ها که دنبالت بیایند، سزای بی‌کم‌وکاست همگی شما جهنم است. در اینجا خدا به شیطان نهیب زده که "اذْهَبْ"؛ در سورهٔ اعراف دو تعبیر "اهبِط" یا "اُخرُج" بکار رفته: فَاهْبِطْ مِنْهَا فَمَا يَكُونُ لَكَ أَنْ تَتَكَبَّرَ فِيهَا فَاخْرُجْ إِنَّكَ مِنَ الصَّاغِرِينَ [سوره اﻷعراف : 13]. این تعابیر نشان میدهد که تا پیش از آن مقرّب بوده و مقامی داشته. اما حبّ جاه بر زمینش زده و به زمینش آورده. روایت است که حبّ جاه آخرین چیزی است که از قلوب مخلصین خارج میشود. یعنی کسی ممکن است از مقرّبان درگاه خدا شده باشد، اما هنوز آلودهٔ حبّ جاه باشد. پناه بر خدا! وَاسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِكَ وَأَجْلِبْ عَلَيْهِمْ بِخَيْلِكَ وَرَجِلِكَ وَشَارِكْهُمْ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ وَعِدْهُمْ وَمَا يَعِدُهُمُ الشَّيْطَانُ إِلَّا غُرُورًا (۶۴) هر کدامشان را می‌توانی، با وسوسه‌هایت تحریک کن، با سواره‌نظام و پیاده‌نظامت بر آن‌ها بتاز، در اموال و اولادشان شریک شو و به آن‌ها به دروغ وعده بده. آری، وعده‌های شیطان همه فریب است! این آیه در قرآن نظیر ندارد، برای همین نیاز به توضیح و تدقیق دارد. این آیه حدود اجازه‌ای است که خدا به شیطان داده تا بتواند بر بنی‌آدم بتازد و ایشان را تفتیده و آزموده کند، تا ناسره از سره که همان "قلیل" آیهٔ قبل‌اند بازشناخته شوند. نخستین سُلطهٔ شیطان بر انسان "إستفزاز" است، یعنی تشویق و تحریک انسان در مسیر لغزش. شیطان این‌کار را با "صوتش" میکند یعنی وسوسه‌ای که در گوشِ جان آدم کارگر میافتد. شیطان به چه تحریک میکند؟ به همان که پدرمان را با آن فریفت. تمام وساوس شیطان تکرار همان وسوسهٔ نخست اوست: فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطَانُ قَالَ يَا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلَى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْكٍ لَا يَبْلَى [سوره طه : 120] آدم را وسوسه کرد که مُلک جاودان میخواهی؟! تمام وساوس شیطان ریشه‌اش به همین وسوسه میرسد: خوشی جاودان، اینکه آدم هرچه خواست بکند و کسی بالادستش نباشد، و تا ابد این سلطنتِ نفس برایش برقرار باشد. بنابراین غایت وساوس شیطانی استفزاز، همان نفسانیتِ بی‌خدا و خدانشناس انسان است که به تحریک شیطان تجلّی میکند و به خودخواهی و خودپرستی، به دل‌بخواه خود فساد میآفریند و به دیگران آسیب میرساند. اما نکتهٔ جالبی در این عبارت هست: خدا فرموده هرکه را توانستی(مَنِ اسْتَطَعْتَ) چنین از راه بدر کن. پس میشود از دستبرد این وسوسهٔ او در امان ماند. چگونه؟ جوابش در این آیه است: وَقُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّيَاطِينِ وَأَعُوذُ بِكَ رَبِّ أَنْ يَحْضُرُونِ [سوره المؤمنون : 98] در مواجهه با شیطان، اینطور دعا کن: خدایا، به تو پناه می‌برم از وسوسه‌های شیاطین. و به تو پناه می‌برم خدایا از اینکه به من نزدیک شوند. یعنی وسوسهٔ شیطان پیوسته هست و شیاطین در اطراف انسان دائم گردش میکنند، ولی مادامیکه کسی ذاکر و پناهنده به خداست، نفوذی بر وی نتوانند داشت.