🔰 #خاطرات_شهدا
📍دلتنگ کودک
🌟داریوش یک شب شیراز بود، اما یک مرتبه غافل گیرمان کرد. زنگ خانه را زد. دویدم دم در . گفتم مگه تو شیراز نبودی؟!
گفت دلم خیلی برای آرمیتا تنگ شده بود نتونستم طاقت بیارم. این همه راه آمده بود تا تهران ،شب را پیش آرمیتا ماند و صبح به شیراز برگشت...
📚برشی از زندگی شهید داریوش رضایی نژاد به روایت همسر شهید.
سرباز #امام_زمان
مثل #حاج_قاسم
🌿 『آوینـツـہ』 | @avineh🌿
•
.
#خاطرات_شهدا
دستشخالےبود!!
پرسیدم:
«ساعتتکو؟»
خیلےبےتفاوتگفت:
«یکےازبچہهاازشخوششاومد،
گرفتنگاهشکنہگفتممالہخودت»
حرصمگرفت..!.
گفتم:
«علےاونکادویسرعقدمونبود!
تبرکمکہبود! بندهخدابابا.. باچہذوق
وشوقےبرایدامادشگرفتهبود..،
رادویاصلبود...»
سَریتکاندادوگفت:
«اینقدازاینساعتهاباشهـ⇩
ومانباشیم..
تاتوانےدلےبہدستآور...:)»
.
#شهیدعلیچیتسازیان♡🌱
سرباز #امام_زمان
مثل #حاج_قاسم
🌿 『آوینـツـہ』 | @avineh🌿
🔰 #خاطرات_شهدا | #سنگر_خاطره
📍بی ریا و خالصانه مثل ابراهیم
🔻سر وصدا نداشت. هرجا می دید کاری زمین مانده عجله می کرد و کار را انجام می داد.
اگر می دید جایی یادواره شهداست، خودش را می رساند و مشغول فعالیت می شد.برای معرفی شهید ابراهیم هادی خیلی زحمت کشید. برای رزمندگان عراقی از ابراهیم و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها می گفت. برای آنها پیشانی بند و چفیه تهیه می کرد.او جوانان عراقی را با راه و رسم شهدا آشنا نمود و همراه با آنها در عملیات ها حضور داشت تا اینکه در اطراف سامرا به قافله شهدا پیوست.
🌷شهید محمدهادی ذوالفقاری🌷
ـ ـ ـ ـ ــــــــــ✾ــــــــــ ـ ـ ـ ـ
#امام_زمان #حجاب #ایران
🌿 『آوینـツـہ』 | @avineh 🌿
#خاطرات_شهدا
نهار خونه پدرش بودیم، همه دور تا دور سفره نشسته بودن و مشغول غذا خوردن....
رفتم تا از آشپز خونه چیزی برای سفره بیارم. چند دقیقه طول کشید.
برگشتم دیدم همه نصف غذایشان را خورده اند ولی آقا مهدی دست به غذا نزده تا من برگردم و با هم شروع کنیم....
همسر شهید مهدی زین الدین
ـ ـ ـ ـ ــــــــــ✾ــــــــــ ـ ـ ـ ـ
#لبیک_یا_خامنه_ای #امام_زمان
#فاطمیه
🌿 『آوینـツـہ』 | @avineh 🌿
#خاطرات_شهدا
لحظهای قبل از شهادت ازش پرسیدن زندهای؟
جواب داد هنوز نه، نفس میکِشم..✨
+ برای شادی روح شهید آوینی صلوات
#ماه_رجب | #امام_زمان 🤍
ـ ـ ـ ـ ــــــــــ✾ــــــــــ ـ ـ ـ ـ
🌿『آوینـツـہ』🌿