eitaa logo
عکسنوشته فرهنگ و حجاب
687 دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
1.4هزار ویدیو
20 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃 امام صادق فرمود: هر کس شادمان می گردد از اینکه از یاران حضرت مهدی علیه السلام باشد، باید منتظر باشد و به پرهیزکاری و اخلاق نیکو رفتار نماید و او منتظر [واقعی ] است. غیبت نعمانی، ص ۲۰۰ 🍃همچنین ایشان فرمودند: به یقین برای صاحب این امر غیبتی است، پس بنده خدا باید تقوای الهی پیشه کند و به دینش چنگ زند. ۲- کافی ج۲ باب فی الغیبه ص۱۳۲ 🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از 🌼 عکسنوشته مهدوی 🌼
با آه و ناله باید گفت او... 🍃 «أمَّنْ یُجیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَش یَکْشِفُ السُّوءَ وَ یَجْعَلُکُمْ خُلَفاءَ الْأَرْضِ أَ إِلهٌ مَعَ اللَّهِ قَلیلًا ما تَذَکَّرُونَ»* سوره نمل آیه 62 امام باقر فرمود: «و او (مهدی) همان مضطری است که خداوند می‌فرماید: "امن یجیب المضطر..." (این آیه) درباره او و برای او نازل شده است. الغیبه،ص182،باب 10،ح 30 🍃 @AXNEVESHTEMAHDAVI
هدایت شده از 🌼 عکسنوشته مهدوی 🌼
کانال عکس های مهدوی زیر مجموعه کانال عکسنوشته مهدوی 🍃@AXHAYEMAHDAVI
35_se_daghighe_dar_ghiamat_aminikhaah.ir.mp3
10.96M
قسمت 5⃣3⃣ "تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم" * چرا به کسی که مسئولیت می‌گیرد، تبریک بگوییم؟؟!! * معروف امیرالمومنین علی علیه السلام است و منکر دشمن اوست * فشار قلب منجر به فشار قبر می‌شود * نهج‌البلاغه کتاب انسان‌ساز است * مدیریت از بالا، اشکال مدیریت * ویژگی خوارج، نگاه جزئی‌نگر * با بحث معاد، قدرت فهم و ادراک خودمان را بالا ببریم * ماجرای امیرالمومنین علی علیه السلام و اشعث در نامه ۵ نهج‌البلاغه * در جریان حضرت موسی و ساحرها، ترس حضرت از چه بود؟ @audio_ketab 🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
شوخی گرفتید! اصلا شوخی نیست، مسئولید. مسئولیت درخواست و تشکیل زندگی به شما واگذار شده و این مسئولیت به قدری با اهمیت است که هر کس به فکر انجام آن نباشد ، نمی تواند ادعای مسلمانی بکند! یک کلام با شما اگر جامعه ی دختران ما در باتلاق مد و آرایش و عملهای زیبایی و ... افتاده، شما مسئولید. شما که به جای یادگیری حرفه و تخصص به خوشی و سرگرمی های زودگذر مشغولید، شمایی که هزار تا دلیل غیر موجه برای فرار از مسئولیت می آورید، شما مسئولید. به این مساله فکر کنید: خداوند همه ی مخلوقاتش را جفت آفریده و شما باید جفت خودتان را پیدا کنید. همسر شما منتظر شماست. با هم بهتر می توانید از این دنیا توشه بردارید. 🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
بسم الله الرحمن الرحیم من زنده‌ام قسمت شصت و نهم پشت هم ذکر می گفت و صدام را نفرین می کرد. با فشار کم دست هایم بر روی شکمش، جلوی شدت خونریزی را گرفته بودم. پایین مانتو و مقنعه ام به خون این برادر تکاور آغشته شده بود. مستاصل شده بودم. چند متر آن طرف تر یکی از منازل شرکت حفاری فاستر میلر را دیدم که درش باز بود. به خواهر بهرامی گفتم: می خوام برم داخل این خونه. شاید بتونم پارچه ی تمیز یا وسایل ضدعفونی پیدا کنم و زخم رو ببندم. خواهر بهرامی گفت: خطرناکه. ممکنه نیروهای عراقی آنجا مستقر شده باشند. برگشتم و به گودالی که برادران در آن اسیر بودند نگاه کردم. هنوز همه ی چشم ها با نگرانی به ما خیره بودند. به پشتوانه ی غیرت آنها احساس امنیت کردم. بلند شدم که داخل خانه بروم؛ اما برادر میر ظفر جویان چیزی زمزمه کرد. صدایش آرام شده بود. به سختی متوجه شدم که می‌گوید: جایی نرید، اینجا امنیت نداره. از اینکه تکاوری با تنی مجروح به خاک افتاده بود و هنوز غیرت و مردانگی در صدایش موج می زد، احساس غرور می کردم و برای زنده بودنش بیشتر به دست و پا افتادم. دست های خونیم را به سرباز عراقی که بالای سرمان ایستاده بود، نشان دادم و به او فهماندم که می خواهم دستهایم را بشویم. اجازه داد. داخل خانه رفتم. در آستانه در، روی یک چوب لباسی حوله ی بزرگ سفیدی دیدم. بی آن که جلوتر بروم سریع حوله را کشیدم و برگشتم. سرباز فهمیده بود که شستشوی دست بهانه است. اما نمی‌دانم ذاتش خوب بود یا تحت تأثیر قرار گرفته بود. اصلا به روی خودش نیاورد. سرباز عراقی را نمی دیدیم، فقط لوله تفنگش بود که به تناسب جابه جایی ما جابه جا می شد. حوله را به سختی دور شکمش پیچیدیم. آنقدر خون از دست داده بود که بدنش شل و سنگین و لب و دهانش خشک شده بود و آب طلب می‌کرد. خواهر بهرامی به سرباز گفت: مای، مای ( آب،آب) میر ظفرجویان دوباره گفت: از اینها چیزی طلب نکنید. اینها کثیف هستند. ته قمقمه هنوز کمی آب مانده بود. آن را دور لب و دهانش ریختم. پرسیدم: سید بچه داری؟ با تکان سر گفت: بله. مثل اینکه دلش می خواست از بچه اش حرف بزند، گفت:اسمش سمیه است. اشکی به آرامی از گوشه چشمش سر خورد. از خودم بدم آمد. من که نتوانسته بودم جلوی خونریزی اش را بگیرم، دیگر چرا او را به یاد دخترش انداختم. چشم‌هایش را به سختی باز نگه داشته بود. جمله ای که به سختی ادا کرد این بود: به دخترم سمیه بگویید پدرت با چشمان باز شهید شد و به آرزویش رسید. قلبم از شنیدن این جملات آتش گرفته بود. در همین حین صدای چند هواپیما سکوت منطقه را درهم شکست. برادران اسیری که در گودال بودند خوشحال شدند. فکر می‌کردند هواپیماهای خودی اند که برای آزاد کردن ما آمده‌اند. گفتم سید، تو تکاوری، همه منتظر تو هستند، اینجا که عراق نیست، اینجا خاک ایران است. تا چند ساعت دیگر نیروهای خودی می آیند و همه ما آزاد می شویم و بر می گردیم و خبر پیروزی را خودت به سمیه و مادرش می‌دهی. دوباره گفت: لعنت بر صدام... پایان قسمت شصت و نهم 🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خداوند متعال فلسفه اساسی آفرینش انسان ها را عبادت و بندگی معرفی فرموده است. آنجا که می فرماید: جن و انس را جز برای اینکه عبادت کنند، خلق نکردم. سوره ذاریات، آیه ۵۶ حضرت علی علیه السلام اوصاف زمینه سازان و یاران امام علیه السلام در شناخت والای خداوند اینگونه بیان می فرمایند: مردانی مومن که خدا را چنان که شایسته است شناخته اند و آنان یاران مهدی علیه السلام در آخرالزمانند. بحارالانوار، ج ۵۷، ص ۲۲۹ 🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مقام معظم رهبری اوایل انقلاب ازدواج‌ها به قدری ساده صورت می‌گرفت که گاه مهریه تنها چند سوره قرآن بود؛ اما امروزه تجمل گرایی سبب شده که هزینه‌های گزافی صرف ازدواج شود؛ وقتی ازدواج دشوار شد و جوان نتوانست ازدواج کند، فساد زیاد خواهد شد و طبیعی است جوانی که به فساد و هرزگی عادت کرد، تن به کار نمی‌دهد و به دنبال پول هنگفت بدون زحمت است، و لذا به دنبال فساد‌های مالی از قبیل رشوه، گرانفروشی، اختلاس و نظایر آن‌ها می‌رود. ۹۴/۱۲/۳ 🌐 @mesbahyazdi_ir 🌸 @AXNEVESHTEHEJAB