🌹🍃 از زبان #مادر_شهید⬇️
🌷 هر سال #روز_مادر که می شود خواب می بینم سیدمهدی روی سرم گلاب می پاشد، هدیه ای به من می دهد و پیشانی ام را می بوسد.
🌷روزی سید مهدی از جبهه آمد و گفت :
مادرجان! باز هم جدّم به دادم رسید. در حال انجام عملیات بودیم؛ در محوری که ما بودیم تمامی نیروها شهید شدند و من در آنجا تنها ماندم، راه را گم کرده بودم و نمی دانستم به کدام سمت باید بروم. آنقدر جدم حسین(علیه السلام) و اربابم ابالفضل را صدا زدم که به طور تصادفی و غیر ممکن نیروهای خودی مرا پیدا کردند.
🌷هر هفته پنج شنبه ها بر سر مزارش می روم و هنگامی که قبرش را می شویم، ناگهان از دِل قبر سید مهدی مرا صدا می زند و چند بار می گوید : مامان! #سه_بار این کار را انجام می دهد. سرم را روی قبر می گذارم و با سیدمهدی دردِ دل می کنم.
🌹🍃 روزی حسابدار کارخانه نساجی به بیماری سختی دچار شده بود، از آنجائی که احوال سیدمهدی را شنیده بود، متوسل به جد سیدمهدی شد و نذر کرد که اگر شفا پیدا کند، سیدمهدی را در کارخانه استخدام نماید. او شفا گرفت و سیدمهدی چندین سال کارگر کارخانه نساجی شد.
🌹🍃 در آخرین وداع، همسرش در بیمارستان بود و فرزندش، زودتر از 9 ماه، یعنی هفت ماهه به دنیا آمده بود. هر چه به سیدمهدی گفتم : یک سَری به بیمارستان بزن و همسر و فرزندت را ببین، تا همسرت روحیه بگیرد ولی قبول نکرد و خیلی #خونسرد و #آرام بود، چون می دانست که اگر آنها را ببیند، به آنها دل می بندد. نمی خواست با دیدن همسر و فرزندش سیم شهادتش قطع شود.
🌹🍃 از زبان همسر شهید⬇️
🌷روحالله آدم #بابرنامهای بود، یک دفتر مشکی کوچک داشت که تمام کارهایش را در آن مینوشت. بدهی، کارهای انجام نداده، کارهایی که باید انجام میداد و هر کاری که داشت را یادداشت میکرد. من هیچ وقت روحالله را بیکار ندیدم؛ یا کار میکرد یا مشغول جزوه خواندن بود.
🌷روحالله به شدت #شجاع و نترس بود. از هیچ چیزی نمیترسید. هر وقت به من زنگ میزد میگفت دعا کن شجاع باشم هیچ وقت نمیگفت که من نمیتوانم، همیشه میگفت من میتوانم. میگفت من اگر شجاع باشم به هدفم میرسم. در هر کاری به رسیدن به بالاترین درجه آن کار فکر می کرد.
🌷روحالله دلش پر میکشید برای #کمک_به_دیگران . انگار خدا او را آفریده بود تا بیوقفه دلش برای دیگران بتپد.
🌹🍃 عباس عبد فروتن پدر همسر شهید⬇️
آقا روحالله نزدیک به چهار سالی بود که با ما فامیل شدند. روحیات خاص دامادم این بود که ایشان یک #روحیه_جهادی داشتند. بعد از اینکه از دانشگاه افسری امام حسین(ع) فارغالتحصیل شده بود، در یگان مشغول به کار شد. اهل کار اداری و دفتری نبود. از همان ابتدا با مسائل عملیاتی و جهادی سر و کار داشت.
🌹🍃 فرمانده روحالله⬇️
ما در سوریه هر کاری میخواستیم انجام بدهیم روحالله نفر اول بود. روحیه خستگی ناپذیر و شجاعی داشت. دوستان روحالله تعریف میکنند که اگر در منطقه مشکلی پیش میآمد و درگیری به وجود میآمد روحالله با روحیه بسیار #خونسرد پشت بیسیم صحبت میکرد. علیرغم مشکلاتی که در منطقه پیش میآمد روحالله آرامش عجیبی داشت و با خونسردی کامل با مسائل برخورد میکرد.
🌹🍃 روحالله هیچ وقت پشت سر دیگران حرف نمیزد، هیچ وقت حرف زور را قبول نمیکرد، بر اصول و اعتقاداتش محکم بود و ایستادگی میکرد حتی اگر به ضررش تمام میشد باز هم از اصولش کوتاه نمیآمد. خیلی مواقع در دفاع از حرف حقش چوب میخورد اما از آن حرف حق کوتاه نمیآمد بر عقیده به حق خود مستحکم بود.
🌹🍃 حسین عبد فروتن برادر خانم شهید⬇️
روحالله همیشه درگیر موضوع #شهادت بود اما دوست نداشت خیلی دیده شود. به من میگفت اگر من شهید شدم اجازه ندهید درباره من فیلم بسازند. همیشه درگیر #کار بود. همیشه دوست داشت یاد بگیرد و تجربه کند. روحالله کسی بود که کمتر با اطرافیانش رفت و آمد میکرد. اما وقتی با کسی همراه میشد با تمام وجود برای آن فرد مایه میگذاشت. خیلی #سختگیر بود. دوست داشت به دوستان و کسانی که به آنها اعتماد دارد آن چیزهایی را که میداند آموزش دهد.