فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مداحی فرزند شهید مرتضی ابراهیمی بالاسر پیکر مطهر شهید
شهید ابراهیمی وصیت کرده بود اگر در این روزها شهید شد این مداحی را در کنار پیکرش بخواند
#شهید_مرتضی_ابراهیمی
#امنیت_اتفاقی_نیست
#فتنه
🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درد عالمو کشیدیم
این روزا دردی نبینیم
ما جوون دادیم که امروز
ناجوون مردی نبینیم
نماهنگ زیبایی تنگه ابوقریب از امیرعباس گلاب
#شبتون_شهدایی
#گرانی_بنزین
#فتنه
🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
🌷عکسنوشته شهدا 🌷
📸 گزارش تصویری امروز/معراج شهدا وداع با پیکر مطهر #شهید_مصطفی_رضایی و #شهید_مرتضی_ابراهیمی در #معر
راستی مامان بابا مگه تفنگ نداشت؟!
_ چرا داشت
پس چرا شلیک نکرد؟!
_چون نمیخواست هموطنشو بکشه
پس چرا هموطنش اونو کشت؟!
_پسرم بابات خیلی مظلوم شهید شد
#شهید_مرتضی_ابراهیمی
#گرانی_بنزین
#فتنه
🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
اختصاصی_عکسنوشته_شهدا
🌷عکسنوشته شهدا 🌷
راستی مامان بابا مگه تفنگ نداشت؟! _ چرا داشت پس چرا شلیک نکرد؟! _چون نمیخواست هموطنشو بکشه پس چرا
🔴 فرمانده، بدون سلاح رفته بود صدای معترضان را بشنود
🌷 بین همه التهابهای اخیر، دو مرد آرام چشم روی هم گذاشتهاند، اینجا در معراج شهدا که بزمگاه دیرینه شهدای انقلاب است.
🌷شهید ابراهیمی میگفت باید مردم معترض بیگناه را از این صف جدا کرد. بدون سلاح، تأکید میکنم بدون سلاح بین جمع رفت. همین که میخواست با مردم هم صحبت شود، چند نفر محاصرهاش میکنند. یک نفر تیر به پهلویش میزند. بعد چاقو به قلبش میزنند، وقتی خونین روی زمین میافتد و بیحال میشود یک نفر چاقو را توی سرش فرو میکند.
🌷آقا مرتضی فرمانده بود اما همیشه به پاسدار بودنش افتخار میکرد. فرماندهای که سربازِ سربازهایش بود. خودش جنوب شهری بود، شهریار زندگی میکرد.
🌷زندگی سادهای داشت، تغییرات قیمت و تورم را با پوست گوشت و استخوان حس میکرد. اصلا آن روز بهخاطر همین، نامردها مجال حرف زدن به او ندادند و به وحشیانهترین شکل او را به شهادت رساندند. میترسیدند حرفش باعث شود معترضان صف خود را جدا کنند و آن ها لو بروند، تنها بمانند.
#شهید_مرتضی_ابراهیمی
#گرانی_بنزین
#فتنه
🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
شهید مدافع حرم
کربلایی حسین معز غلامی🌹
که در جریان فتنه ۸۸ مجروح میشود ، بعد از حضور در عراق وسوریه در وصیت نامه اش📝 می نویسد در شرایط بد اجتماعی و اقتصادی نیز رهبر عزیزمان را تنها نگذارید☝️ که این نشاندهنده دلواپسی شهید برای ولایت، مردم و انقلابش است.😞😢
#ولایت_مداری
#گرانی_بنزین
#فتنه
🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
اختصاصی_عکسنوشته_شهدا
هدایت شده از 🇮🇷 عکسنوشتہسیاسی 🇮🇷
💢 هم اکنون
مزار #شهید_مرتضی ابراهیمی
امامزاده اسماعیل شهریار
همسر و مادر شهید
#فتنه
#گرانی_بنزین
🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
اختصاصی_عکسنوشته_سیاسی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 به آرزویش رسید...
🔹 کلیپ فوق☝️ مربوط به شهید صیادی هست که ٢تااز بچه های سرطانی توسط شهید صیادی به آرزوشون میرسن و عملیات پلیسی انجام میدن .
🔹شهید رضا صیادی در مقابله با اغتشاشگران داعشی به فیض شهادت نائل گردید.
#شهید_رضا_صیادی
#گرانی_بنزین
#فتنه
🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
♨️در پاسخ به هک شدن سامانه پیامکی شهرداری اصفهان
🔻 امروز پیامکی با محتوای عجیب از سر شماره پیامکی متعلق به شهرداری اصفهان بر روی گوشی های تلفن همراه برخی از مردم اصفهان از طرف یک گروه غیر قانونی ارسال شد،که موضوع توسط نهادهای ذی ربط در حال پیگیریست
🔻 لازم به ذکر است که حضور حماسه ساز مردم اصفهان در محکومیت اقدامات اغتشاش گران و اراذل و اوباش در هفته گذشته و آرامش در شهر، منجر به ناامیدی ضدانقلاب شده است تا به سمت این اقدامات حرکت کنند.
#فتنه
#گرانی_بنزین
🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
🌹یادی کنیم از شهدای مظلوم فتنه88 که توسط اوباش های حامی فتنه گران شهید شدند وکمتر ازشان یاد می شود.
#فتنه
#بصیرت
#شهید
🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#قاسم_سلیمانی ای که ما میشناسیم اینطور بود:
در دفاع از #انقلاب در مقابل دشمنان خارجی چون زره فولادین؛
در دفاع از #انقلاب در مقابل #نفوذ و تحریف #خط_امام چون کوه!
حاج قاسم ذوب در ولایت بود... میگفت #اطاعت_مطلق از #رهبر
(صحبت های #شهید_سلیمانی در مورد سران #فتنه و مدعی خط امامی بودن و گلایه از نامه های سرگشاده شان)
#روحانی #اصلاحات #اصلاحطلبان #میرحسین_موسوی #خاتمی #سرطان_اصلاحات #هاشمی #امام_خمینی #خامنه_ای #رفع_حصر
🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_هشتم
💠 دستم به دیوار مانده و تنم در گرمای شب #آمرلی، از سرمای ترس میلرزید و صدای عباس را شنیدم که به عمو میگفت :«وقتی #موصل با اون عظمتش یه روزم نتونست #مقاومت کنه، تکلیف آمرلی معلومه! تازه اونا #سُنی بودن که به بیعتشون راضی شدن، اما دستشون به آمرلی برسه، همه رو قتل عام میکنن!»
تا لحظاتی پیش دلشوره زنده ماندن حیدر به دلم چنگ میزد و حالا دیگر نمیدانستم تا برگشتن حیدر، خودم زنده میمانم و اگر قرار بود زنده به دست #داعش بیفتم، همان بهتر که میمُردم!
💠 حیدر رفت تا فاطمه به دست داعش نیفتد و فکرش را هم نمیکرد داعش به این سرعت به سمت آمرلی سرازیر شود و همسر و دو خواهر جوانش #اسیر داعش شوند.
اصلاً با این ولعی که دیو داعش عراق را میبلعید و جلو میآمد، حیدر زنده به #تلعفر میرسید و حتی اگر فاطمه را نجات میداد، میتوانست زنده به آمرلی برگردد و تا آن لحظه، چه بر سر ما آمده بود؟
💠 آوار وحشت طوری بر سرم خراب شد که کاسه صبرم شکست و ضجه گریههایم همه را به هم ریخت. درِ اتاق به ضرب باز شد و اولین نفر عباس بود که بدن لرزانم را در آغوش کشید، صورتم را نوازش میکرد و با مهربانی همیشگیاش دلداریام میداد :«نترس خواهرجون! موصل تا اینجا خیلی فاصله داره، هنوز به تکریت و کرکوک هم نرسیدن.» که زنعمو جلو آمد و با نگرانی به عباس توصیه کرد :«برو زودتر زن و بچهات رو بیار اینجا!»
عباس سرم را بوسید و رفت و حالا نوبت زنعمو بود تا آرامم کند :«دخترم! این شهر صاحب داره! اینجا شهر امام حسنِ (علیهالسلام)!» و رشته سخن را به خوبی دست عمو داد که او هم کنار جمع ما زنها نشست و با آرامشی مؤمنانه دنبال حکایت را گرفت :«ما تو این شهر مقام #امام_حسن (علیهالسلام) رو داریم؛ جایی که حضرت ۱۴۰۰ سال پیش توقف کردن و نماز خوندن!»
💠 چشمهایش هنوز خیس بود و حالا از نور ایمان میدرخشید که به نگاه نگران ما آرامش داد و زمزمه کرد :«فکر میکنید اون روز امام حسن (علیهالسلام) برای چی در این محل به #سجده رفتن و دعا کردن؟ ایمان داشته باشید که از ۱۴۰۰ سال پیش واسه امروز دعا کردن که از شرّ این جماعت در امان باشیم! شما امروز در پناه پسر #فاطمه (سلام الله علیهما) هستید!»
گریههای زنعمو رنگ امید و #ایمان گرفته و چشم ما دخترها همچنان به دهان عمو بود تا برایمان از کرامت #کریم_اهل_بیت (علیهالسلام) بگوید :«در جنگ #جمل، امام حسن (علیهالسلام) پرچم دشمن رو سرنگون کرد و آتش #فتنه رو خاموش کرد! ایمان داشته باشید امروز #شیعیان آمرلی به برکت امام حسن (علیهالسلام) آتش داعش رو خاموش میکنن!»
💠 روایت #عاشقانه عمو، قدری آراممان کرد و من تا رسیدن به ساحل آرامش تنها به موج احساس حیدر نیاز داشتم که با تلفن خانه تماس گرفت. زینب تا پای تلفن دوید و من برای شنیدن صدایش پَرپَر میزدم و او میخواست با عمو صحبت کند.
خبر داده بود کرکوک را رد کرده و نمیتواند از مسیر موصل به تلعفر برسد. از بسته بودن راهها گفته بود، از تلاشی که برای رسیدن به تلعفر میکند و از فاطمه و همسرش که تلفن خانهشان را جواب نمیدهند و تلفن همراهشان هم آنتن نمیدهد.
💠 عمو نمیخواست بار نگرانی حیدر را سنگینتر کند که حرفی از حرکت داعش به سمت آمرلی نزد و ظاهراً حیدر هم از اخبار آمرلی بیخبر بود. میدانستم در چه شرایط دشواری گرفتار شده و توقعی نداشتم اما از اینکه نخواست با من صحبت کند، دلم گرفت.
دست خودم نبود که هیچ چیز مثل صدایش آرامم نمیکرد که گوشی را برداشتم تا برایش پیامی بفرستم و تازه پیام عدنان را دیدم. همان پیامی که درست مقابل حیدر برایم فرستاد و وحشت حمله داعش و غصه رفتن حیدر، همه چیز را از خاطرم برده بود.
💠 اشکم را پاک کردم و با نگاه بیرمقم پیامش را خواندم :«حتماً تا حالا خبر سقوط موصل رو شنیدی! این تازه اولشه، ما داریم میایم سراغتون! قسم میخورم خبر سقوط آمرلی رو خودم بهت بدم؛ اونوقت تو مال خودمی!»
رنگ صورتم را نمیدیدم اما انگشتانم روی گوشی به وضوح میلرزید. نفهمیدم چطور گوشی را خاموش کردم و روی زمین انداختم، شاید هم از دستان لرزانم افتاد.
💠 نگاهم در زمین فرو میرفت و دلم را تا اعماق چاه وحشتناکی که عدنان برایم تدارک دیده بود، میبُرد. حالا میفهمیدم چرا پس از یک ماه، دوباره دورم چنبره زده که اینبار تنها نبود و میخواست با لشگر داعش به سراغم بیاید!
اما من شوهر داشتم و لابد فکر همه جایش را کرده بود که اول باید حیدر کشته شود تا همسرش به اسیری داعش و شرکای #بعثیشان درآید و همین خیال، خانه خرابم کرد...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 من خودم دور اول به پزشکیان رای دادم، اگه اینجوری باشه دور دوم بهش رای نمیدم!
#فتنه
#بخش_معیوب_بافت_قدرت