به شوق مدینه به اینجا رسیدم
سید محمدجواد شرافت
به دریا رسیدم پس از جستجوها
به دریای پهناور آرزوها
به دریای محضی که این خاک سوزان
گرفته از امواج او آبروها
سلام ای که لطف کریمانه ی تو
کشانده دلم را به این سمت و سو ها
سلام ای که گشته شب بارگاهت
به لطف نگاهت شب آرزوها
شراب طهور است و تسنیم نور است
که در این حرم می چکد از سبوها
چه شعری چه شوری چه عطری چه نوری
به جانم بتابان از این رنگ و بوها
هیاهوی اشک است و آه و تبسم
مرا غوطه ور کن در این های و هو ها
به مدح تو گفتند و گفتیم اما
تو هستی فراتر از این گفتگوها
که موسی بن جعفر به وصف تو فرمود
فداها ابوها فداها ابوها
به شوق مدینه به اینجا رسیدم
به زهرا رسیدم پس از جستجوها
#سید_محمدجواد_شرافت
#غزل
حضرت معصومه سلام الله علیها
@ayateghamze
با سلام و عرض احترام
عباس سودایی
با سلام و عرض احترام
آه حضرت رضا سلام
آفتاب گرم بی دریغ!
ماه کوچه های بامرام!
روستایی ام مرا ببخش
می زنم صدا تو را به نام
تربت تو مسجد النبی!
دیدن تو مسجد الحرام!
هم تویی زمین کربلا
هم تویی خرابه های شام
روزگارتان چگونه است؟
باد روزگارتان به کام
خنده ی سپیدتان شروع
گریه ی کبودتان تمام
حال من؟ گرفته و بد است
مثل میوه ای همیشه خام
گریه کرده ای بدون اشک؟
خوانده ای قصیده بی کلام؟
دست و پنجه نرم کرده ای
پا به پای زخم و التیام؟
قطره قطره شعر گفته ای
با ستاره های پشت بام؟
بیت های گرچه تند و تیز
با خلوص دارد این پیام:
لااقل سری به من بزن
این من شکسته سر مدام
راستی به جز برادر و
مادر و عمو و عمه هام
هم اتاقی ام رسانده است
گرم خدمت شما سلام
دست بوس تا ابد منم
لطف آن جناب مستدام
دوستدار حضرت شما
شاعری غریب والسلام...
نامه را کبوتری گرفت
رو به سوی گنبد امام
#عباس_سودایی
#غزل
امام رضا علیه السلام
@ayateghamze
ای تو حتی با کلوخ و سنگ و سیمان مهربان
اعظم سعادتمند
یک مسافرخانهی بی رنگ و روی بی نشان
از نفس افتاده در بین هتلهای جوان
سالهای سال چشمانش به چشمت خیره بود
صبح و ظهر و شب به اذنت داشت صدها میهمان
خاطراتش از خیابانهای مشهد میرسد
تا نخستین خشت گوهرشاد تا تیموریان
با نگاه گرم گنبد الفتی دیرینه داشت
هم کلامش دسته دسته نامهبرهای جهان
حسرت یک لحظه چشم انداز او را داشتند
نسل در نسل کبوترخانههای اصفهان
ذکر کاشیکاشیاش یا نور یا شمسالشموس
نقش بر روی جبیناش سرنوشت آهوان
اینک اما بیامان در معرض ویرانی است
یک مسافرخانۀ بیصاحب بیخانمان
::
می شود از نوبسازی این دل فرسوده را ؟
ای تو حتی با کلوخ و سنگ و سیمان مهربان
میشود کاری کنی که جان بگیرد باز هم
این مسافرخانه در بین هتلهای جوان
#اعظم_سعادتمند
#غزل
امام رضا علیه السلام
@ayateghamze
کسی به جز تو حواسش نیست
سیده تکتم حسینی
به این حواسِ پریشانم کسی به جز تو حواسش نیست
دلم گرفته و می دانم کسی به جز تو حواسش نیست..
برای خشکیِ چشمانم کسی نماز نمی خواند
به اینکه تشنه ی بارانم کسی به جز تو حواسش نیست
نشان خانهی آهو را کسی به جز تو نمیپرسد
به من، منی که گریزانم، کسی به جز تو حواسش نیست
منی که گم شدهام در خود میان این همه تنهایی
به چشم های هراسانم کسی به جز تو حواسش نیست
به من که غم به سرم آوار... که سر گذاشته بر دیوار..
نشسته گوشه ی ایوانم، کسی به جز تو حواسش نیست
به من که چند صباحی هست بلیط سبز دعا در دست-
در اشتیاق خراسانم، کسی به جز تو حواسش نیست
چقدر بی کسم و رنجور، خودت مرا بطلب از دور
به من امام رضا جانم، کسی به جز تو حواسش نیست
#سیده_تکتم_حسینی
#غزل
امام رضا علیه السلام
@ayateghamze
یه نفر تو کاروونمون از اون اصفونیاس
مهدی جهاندار
پرچمت بالای گنبد داره دس تکون می ده
گنبدت داره چه جلوه ای به آسمون می ده
کاشیای حرمت آدمو آروم می کنه
چلچراغای رواقت به آدم جنون می ده
گاهی وقتا با خودم فک می کنم امام رضا
یه گوشه به کفترا نشسته آب و دون می ده
دکترم درد دل گرفته مو نمی دونه
برای خوب شدنش قرص فشار خون می ده
یه نفر تو کارِوونمون از اون اصفونیاس
یه ژتون گرفته هی به این و اون نشون می ده
یا امام رضا به خادمت بگو چرا فقط
شکلاتاشو به بچه های کاروون می ده
یا امام رضا فروشگاه کنار حرمت
جنساشو تازگیا یه کم داره گرون می ده
خوش به حال اون که سربند امام رضا داره
جون دادن برا امام رضا خدایی جون می ده
اربعین یه موکبه توی مسیر کربلا
که چاییش بوی گلاب ناب و زعفرون می ده
#مهدی_جهاندار
#طنز
#غزل
امام رضا علیه السلام
@ayateghamze
به شیشه های اتاقم دوباره ها کردم
محمد خادم
به شیشه های اتاقم دوباره "ها" کردم
و از نوشتن اسمت بر آن حیا کردم
به روی شیشه کشیدم شبیه یک گنبد
به پای شیشه نشستم رضا رضا کردم
در این اتاق که از هر طرف به دیوار است
تو را برای رهایی خود صدا کردم
آهای ضامن هفت آسمان! مرا دریاب
که من فقط به هوای تو بال وا کردم
همین که بوی تو پیچیده در نفسهایم
به پر کشیدنِ در خویش اکتفا کردم
نگاه کردم و بر شیشه جای گنبد نیست
به شیشه های اتاقم دوباره ها کردم
#محمد_خادم
#غزل
امام رضا علیه السلام
@ayateghamze
یک قطعه از بهشت در آغوش مشهد است
رضا عابدین زاده
هرچند حال و روز زمین و زمان بَد است
یک قطعه از بهشت در آغوش مشهد است
حتی فرشته ای که به پابوس آمده
انگار بین رفتن و ماندن مردد است
اینجا مدینه نیست نه اینجا مدینه نیست
پس بوی عطر کیست که مثل محمد است؟!
حتی اگر به آخر خط هم رسیده ای
اینجا برای عشق، شروعی مجدد است
جایی که آسمان به زمین وصل می شود
جایی که بین عالم و آدم زبانزد است
هرجا دلی شکست به اینجا بیاورید
اینجا بهشت ـ شهر خدا ـ شهر مشهد است
#رضا_عابدین_زاده
#غزل
امام رضا علیه السلام
@ayateghamze
دوس دارم صدات کنم
سهیل محمودی
دوس دارم صدات کنم، تو هم منُ نیگا کنی!
من تو رو نیگا کنم، تو هم منُ صدا کنی!
قربون چشات برم، از راه دوری اومدم
جای دوری نمی ره، اگه به من نیگا کنی
دل من زندونیه، تویی که تنها می تونی
قفس و وا کنی و پرنده رو رها کنی!
می شه کنج حرمت گوشه ی قلب من باشه؟
می شه قلب منُ مثل گنبدت طلا کنی؟
تو غریبی و منم غریبم، اما چی می شه
دل این غریبه رو با خودت آشنا کنی؟
دوس دارم تو ایوون آینه ت از صُب تا غروب
من با تو صفا کنم تو هم منُ دعا کنی!
به وفای کفترای حرمت منم می خوام
کفتری باشم که تنها تو منُ هوا کنی!
دلمو گره زدم به پنجرت دارم می رم
دوس دارم تا من میام زود گره ها رو واکنی!
دوس دارم که از حالا تا صبح محشر همه شب
من «رضا، رضا» بگم تو هم منُ رضا کنی!
#سهیل_محمودی
#غزل
#ترانه
امام رضا علیه السلام
@ayateghamze
خاطرم جمع است می خوانی به دقت نامه را
مریم کرباسی نجف آبادی
می نویسم در میان بغض و حسرت ،نامه را
باز دلتنگت شدم ، بفرست دعوتنامه را
تا کبوترهای گنبد پستچی های منند
می رسانم آسمانی تر به دستت نامه را
شهر من از مشهدت دور است و نزدیک است دل
دل خودش می آورد گاهی به سرعت نامه را
گاه اشکی ،گاه شوقی ،گاه شعر تازه ای
می نویسم باز هم در چند قسمت نامه را
کاش وقتی درد دلهایم به دستت می رسند
واکنی یک گوشه ی آرام و خلوت نامه را
عاقبت این سطرها با خط نستعلیق من
خواندنی تر می کند تا بی نهایت نامه را
غصّه های کوچکم را هم برایت گفته ام
خاطرم جمع است می خوانی به دقّت نامه را
خواب دیدم باز هم اردوی مشهد می برند
تا گرفتم از پدر دیشب رضایتنامه را-
صبح شد ، تب داشتم ، دیدم کنار بسترم
مادرم با گریه می خواند زیارتنامه را
#مریم_کرباسی_نجف_آبادی
#غزل
امام رضا علیه السلام
@ayateghamze
باد زانو می زند گلدسته را بو می کند
مریم سقلاطونی
باد زانو می زند...گلدسته را بو می کند
دست هر آشفته ای را پیش تو رو می کند
در لباس خادمان مهربانت، صبح ها
صحن و ایوان طلا را آب و جارو می کند
می نشیند کنج بست" شیخ حر عاملی"
یاد معصومیت آن بچه آهو می کند
تا اذان صبح..مانند نگهبان درت
ذکر برمی دارد و ...آهسته "یاهو" می کند
خادمی می گفت: با چشم خودش دیده ست باد
آن به آن مثل گلی گلدسته را بو می کند
چشم می دوزد به چشم زائران تشنه ات
دور سقاخانه و فواره "هو هو" می کند
باد عاشق.. با پر طاووس مخصوص حرم
صحن را آغشته از گلهای شب بو می کند
::
عطر نابی می وزد از کوچه باغ مرقدت
هر که می آید حرم ..این عطر را بو می کند
#مریم_سقلاطونی
#غزل
امام رضا علیه السلام
@ayateghamze
ادخلوها بسلام آمنین... در باز شد
محمدحسین ملکیان
اُدخُلوها بِسَلامٍ آمِنین... در باز شد
از میان جمعیت راهی به این سر، باز شد
در حرم سهل است، حتی در دل میدان مین
هر زمان که یا رضا گفتیم، معبر باز شد
اول ِ نامش که آمد بر زبانم سوختم
در دلم بال صد و ده تا کبوتر باز شد
از صدای گریه ی زن ها یکی واضح تر است
خوش به حالش بعد عمری بغض مادر باز شد
دار قالی... پنجره فولاد... مادر... سال ها
بس که روی هم گره زد بخت خواهر باز شد
نان حضرت، آب سقاخانه، اشکی پر نمک
سفره ی یک شعر آیینی دیگر باز شد
مادر از باب الرضا رد شد، به من رو کرد و گفت
بچه که بودی زبانت پشت این در باز شد
#محمدحسین_ملکیان
#غزل
امام رضا علیه السلام
@ayateghamze
من آمده بودم به ولایت برسم
مهدی آخرتی
گفتند بلا بلا بلا، گفتم چشم
از روز الست با رضا، گفتم چشم
من آمده بودم به ولايت برسم
گفتي "انا من شروطها" گفتم چشم
#مهدی_آخرتی
#رباعی
امام رضا علیه السلام
@ayateghamze
هدایت شده از آیات غمزه
نتوان گفت که این قافله وا می ماند
محمدعلی بهمنی
نتوان گفت كه اين قافله واميماند
خسته و خُفته از اين خيل جدا ميماند
اين رَهي نيست كه از خاطرهاش ياد كني
اين سفر همرَهِ تاريخ بهجا ميماند
دانه و دام در اين راه فراوان اما
مرغِ دل سير زِ هر دام رها ميماند
ميرسيم آخر و افسانه ی واماندنِ ما
همچو داغي به دلِ حادثهها ميماند
بيصداتر زِ سكوتيم، ولي گاهِ خروش
نعره ی ماست كه در گوشِ شما ميماند
بِرويد اي دلتان نيمه كه در شيوه ی ما
مرد با هر چه سِتم، هر چه بلا ميماند
#محمدعلی_بهمنی
#غزل
شعر انقلاب
@ayateghamze
هدایت شده از آیات غمزه
#گوش_جان_باز_به_فتوای_تو_داریم_بگو
#محمدعلی_بهمنی
زندهتر از تو كسي نيست چرا گريه كنيم؟
مرگمان باد و مباد آن كه تو را گريه كنيم
هفت پشتِ عطش از نام زلالت لرزيد
ما كه باشيم كه در سوگِ شما گريه كنيم
رفتنت آينه آمدنت بود ببخش
شب ميلادِ تو تلخ است كه ما گريه كنيم
ما به جسمِ شهدا گريه نكرديم مگر
ميتوانيم به جانِ شهدا گريه كنيم؟
گوشِ جان باز به فتوايِ تو داريم بگو
با چنين حال بميريم و يا گريه كنيم؟
اي تو با لهجه خورشيد سراينده ما
ما تو را با چه زباني به خدا گريه كنيم؟
آسمانا! همه ابريم گره خورده به هم
سر به دامان كدام عقدهگشا گريه كنيم؟
باغبانا! ز تو و چشم تو آموختهايم
كه به جانْ تشنگي باغچهها گريه كنيم
#غزل
#امام_خمینی
@ayateghamze
http://ayateghamzeh.ir/Poem/ID/31369/categoryId/579/
شباهت های زیبایی میان کعبه و مولاست
مریم سقلاطونی
شباهت های زیبایی میان کعبه و مولاست
شباهت بین قاف قبله است و بای بسم الله ست
برای کعبه ارکانی ست ارکانی که مشهورند
علی هم صاحب این چار رکن محکم و والاست
یکی زهراست بانوی دو عالم، آن سه رکن بعد
کریم آل طاها و حسین و زينب کبراست
شباهت در شکاف کعبه و فرق علی یعنی
میان این دو سرّی هست،اسراری که ما أدریٰ ست!
و ما ادراک شمشیری که بر فرق علی آمد؟
فرود آمد به فرق کعبه... جایی که شکاف آن جاست
نظر بر خانه ی کعبه نظر بر چهره ی مولاست
نظر بر چهره ی مولا، ادب بر ساحت زهرا است
ولای حضرت مولا نشان حج مقبول است
علی روح عبادت... جان حج... جانان بیت الله ست
علی کعبه ست،آری کعبه ی آمال مشتاقان
علی راز شب قدر است اسرار شب احیاست
تمام حرمت کعبه ادای احترام و عشق
به شأن و ساحت مولود کعبه حضرت مولاست
ولایت جان کعبه ست و امامت روح آن یعنی
که هر جایی خدا باشد علی آن جاست حق آن جاست
علی را بین مردم کعبه ی مستوره نامیدند
که حجش، واجب و دیدار رویش از عبادت هاست
مثال پیشوای دین مثال خانه ی کعبه ست
که مشتاقانه باید رفت آنجا جنت الاعلی ست
چرا قبله به سمت خانه ی کعبه ست می دانی؟
نماز با ولایت کامل است و با علی زییاست
اگر شک در طواف کعبه باطل می کند حج را
کسی که در ولایت می کند شک... بی شک از اعداست
کسی آخر چه می داند؟ امیر مؤمنان شاید
تمام راز کعبه، رمز سبحان الذی اسری ست
#مریم_سقلاطونی
#غزل
شعر علوی
@ayateghamze
پر از سؤال بیا تا غدیر را بشناسی
مهدی جهاندار
علی بجنگ، حسن صلح کن، حسین فدا شو
غدیر معنیاش این است عبد محض خدا شو
هدف خداست، امیر و شهید هر دو بهانه است
اگر به کوفه میسّر نبود، کرب و بلا شو
غدیر صحن غریبی است ای مسافر مشهد
از این مسیر بیا زائر امام رضا شو
پر از سؤال بیا تا غدیر را بشناسی
ولی به او که رسیدی بدون چون و چرا شو
علی خداست؟ نه آیینهی تمام نمایش
برای آینه آیینهی تمام نما شو
علی است در دل آب زلال دست اباالفضل
در آستان یدُ الله، ای دو دست جدا شو
حسین هر طرفی رفت عشق فاطمه آنجاست
رسیده قافله، همراه سیّدالشهدا شو
#مهدی_جهاندار
#غزل
غدیریه
@ayateghamze
این اتفاق...
میثم فروتن
اول باید
آب این برکه را عوض کنم
به سلیقه ی خودم
چند درخت دور و برش بکارم
بعد کمی
خاک رنگ و رو رفته ی این کویر را
آب و جارو کنم
جهاز شترها را برق بیاندازم
و دوربین را در زاویه ای مناسب بگذارم
چند دقیقه بعد
دو خورشید
از دو سوی کوهِ دست هایشان
سر بر می آورند
این اتفاق
در هر عکسی نمی افتد
#میثم_فروتن
#شعر_سپید
غدیریه
@ayateghamze
خدا را شکر حیدر هست... عیدُالله اکبر هست
رضا حاج حسینی
نه تنها من، نه تنها تو، نه تنها آنکه دین دارد
که عالم هر چه دارد از امیرالمومنین دارد
بگو در چنتهی خود هر چه دارد رو کند، اما
مگر دنیا چه خیری جز علی در آستین دارد؟
بگو موسی، بگو عیسی، بگو آدم، بگو خاتم...
که هرچه انبیا دارند امام المتقین دارد
خودش گفتهست مخلوق است، اگرنه باورم این بود
که اوصافی شبیه ذات ربالعالمین دارد
ید الله و لسان الله و عین الله و وجه الله
کدام انسان در این دنیا صفاتی اینچنین دارد؟
بخوان آیاتی از نهج البلاغه، کاملا پیداست
که او هم یک کلامُاللهِ اعجازآفرین دارد
زمانی که به پیغمبر تمام قوم شک کردند
فقط حیدر، فقط حیدر، فقط حیدر یقین دارد
خدا را شکر حیدر هست... عیدُالله اکبر هست
پیمبر خاطرش تخت است از اینکه جانشین دارد
بگو با یار و با اغیار، غیر از حیدر کرّار
ردای جانشینی را نه آن دارد، نه این دارد
حکومت بر شما کمتر از آب بینی بز بود
زمانی که علی اشراف بر عرش برین دارد
تمام کهکشان میچرخد آری روی انگشتی
که هر چه خواهی انگشتر برای سائلین دارد
چه حاجت دارد این مولا به انگشتر زمانی که
رکاب عرش از یاقوت چشمانش نگین دارد
از اشک چشم او یک قطره بر خاک نجف افتاد
از آن اشک است آری، هر چه دُرّ این سرزمین دارد
خدا بیشک برای شیعیان در جنت الاعلی
از انگور ضریحش خوشه خوشه دستچین دارد
خدا را شکر هم کفوی برایش هست در عالم
علی، خیرالبشر، خیر نساءِالعالمین دارد
بگو تا سوره ی کوثر بخواند، تازه میفهمی
چقدر این قاری قرآن صدایی دلنشین دارد
درست از لحظهای که آسمان روی زمین افتاد
علی چشمی پر از خون و دلی اندوهگین دارد
اگرچه هیچ کس زهرای مرضیه نبود... اما
خدا را شکر بعد از فاطمه، امالبنین دارد
اگر پشت و پناهی نیست، راهی هست... چاهی هست...
اگر در چاه، ماهی نیست، ماهی بر جبین دارد؛
جبین... آری! همان پیشانی بر سجده افتاده
که جای بوسهای از حضرت روحالامین دارد
همان پیشانی «فُزتُ وَ رَبِّ الکَعبه» در مسجد
کز آن «شق القمر»، محراب، برهانی مبین دارد
و در کرب و بلا ... پیشانی غرق به خون از سنگ
که آن آیینهی افتاده بر روی زمین دارد
همان پیشانی گودال و "وَالشِّمرُ..." زبانم لال
و زینب رفت از حال و چه حالی بعد از این دارد!
همان پیشانی چینخوردهای که ماه عالمتاب
میانِ روضهخوانیهای زین العابدین دارد
همان پیشانی سربندهای سرخ یا زهرا
که حالا امتدادی در قیام اربعین دارد
::
زبانم قاصر است اما حکایت همچنان باقی است
به پایان آمد این دفتر، ولی نه! نقطه چین دارد...
#رضا_حاج_حسینی
#قصیده_واره
غدیریه
کانال شاعر:
@nanabdard
@ayateghamze
بلّغ! که وقت سخت ترین امتحان رسید
سید محمدجواد شرافت
ذی الحجه، روزهای سپیدی که دیدنی ست
لبخندهای روشن عیدی که دیدنی ست
فصلی ست عاشقانه از این فصل غافلیم
غرق فروع مانده و از اصل غافلیم
ذی الحجه این سپیدترین عید را ببین
یوم الغدیر عیدترین عید را بیین
ذی الحجه عاشقی ست که شوقش زبانزد است
دلداده ی محمد و آل محمد است
دارد هزار جلوه ی روشن به خاطرش
از آخرین پیامبر و حج آخرش
از حجةالوداع سرودیم پیش از این
از حجةالتمام بگوییم بیش ازاین
ذی الحجه شاهد است که در حجةالتمام
می گفت آخرین نبی از اولین امام
او خطبه خواند، خطبه ی او را نخوانده ایم
دردا نخوانده ایم و دریغا نخوانده ایم
او خطبه خواند، خطبه ی او خط به خط علی ست
حرف رسول، اول و آخر فقط علی ست
از حجةالوداع سرودیم پیش از این
از حجةالبلاغ بگوییم بیش از این
یا ایها الرسول زمان بیان رسید
بلّغ! که وقت سخت ترین امتحان رسید
باید نگفته ها دم آخر بیان شوند
تا مرد و زن به حب علی امتحان شوند
میزان سنجش است و عیار است مرتضی
آری قسیم جنت و نار است مرتضی
ذی الحجه شاهد است که در حجةالتمام
می گفت آخرین نبی از آخرین امام
ذی الحجه ایستاده در این راه ناتمام
چشم انتظار آمدن آخرین امام
او که خلیفةالنبی و والی الولی ست
سرتا به پا محمد و پا تا به سر علی ست
#سید_محمدجواد_شرافت
#مثنوی
غدیریه
@ayateghamze
دارد حسین می وزد از سوی کربلا
#علی_محمد_مودب
هیأت آیات
پرونده ی شعر عاشورایی در آیات غمزه
@ayateghamze
ببین من هم صدای کوچکی در این هیاهویم
راضیه مظفری
به شوق دیدنت، طفلِ دبستان پیش از اردویم
همه آماده...کفش و کوله...حتی گیره ی مویم...
به گوشت می رسم از دورها... از دور های دور...
ببین من هم صدای کوچکی در این هیاهویم
الابیکم...هلابیکم... نمی دانم چه می گوید
غذاهای بهشتی را تعارف می کند سویم
ببین انگشت پایم تاولی کوچک زده اما
به یاد کودکان کربلا چیزی نمی گویم
رقیه_دوستم_موهای درهم برهمی دارد
برای او ندارم هدیه ای جز گیرهٔ مویم...
کسی در بین جمعیت ندیده مادر من را؟!
زنی با مهربانی می نشیند آه... پهلویم...
::
من اینجا آسمان را دیده ام با قد کوتاهم
نمی خواهم که پیدایم کنند آری... نمی خواهم...
#راضیه_مظفری
#غزل
اربعین
@ayateghamze
پاییز می رسد که مرا مبتلا کند
علیرضا بدیع
پاییز می رسد که مرا مبتلا کند
با رنگ های تازه مرا آشنا کند
پاییز می رسد که همانند سال پیش
خود را دوباره در دل قالیچه، جا کند
او می رسد که از پس نه ماه انتظار
راز درخت باغچه را بر ملا کند
او قول داده است که امسال از سفر
اندوه های تازه بیارد ـ خدا کند ـ
او می رسد که باز هم عاشق کند مرا
او قول داده است به قولش وفا کند
پاییز عاشق است و راهی نمانده است
جز این که روز و شب بنشیند دعا کند ـ
شاید اثر کند و خداوند فصل ها
یک فصل را به خاطر او جا به جا کند
تقویم خواست از تو بگیرد بهار را
تقدیر خواست راه شما را جدا کند
خش خش... صدای پای خزان است، یک نفر
در را به روی حضرت پاییز وا کند
#علیرضا_بدیع
#غزل
پاییز
@ayateghamze
ما همه اکبر لیلازادیم
قیصر امین پور
باز هم اول مهر آمده بود
و معلم آرام
اسم ها را می خواند:
اصغر پورحسین!
پاسخ آمد:
حاضر
قاسم هاشمیان!
پاسخ آمد:
حاضر
اکبر لیلازاد
....
پاسخش را کسی از جمع نداد
بار دیگر هم خواند:
اکبر لیلازاد!
...
پاسخش را کسی از جمع نداد
همه ساکت بودیم
جای او اینجا بود
اینک اما، تنها
یک سبد لاله ی سرخ
در کنار ما بود
لحظه ای بعد، معلم سبد گل را دید
شانه هایش لرزید
همه ساکت بودیم
ناگهان در دل خود زمزمه ای حس کردیم
غنچه ای در دل ما می جوشید
گل فریاد شکفت!
همه پاسخ دادیم:
حاضر!
ما همه اکبر لیلازادیم!
#قیصر_امین_پور
#نونیمایی
پایداری
بازگشایی مدارس
@ayateghamze
طعم صلوات است این
افشین علاء
یک روز که پیغمبر
در گرمیِ تابستان
همراه علی می رفت
در سایه ی نخلستان
دیدند که زنبوری
از لانه ی خود زد پر
آهسته فرود آمد
بر دامن پیغمبر
بوسید عبایش را،
دور قدمش پر زد
بر خاک کف پایش
صد بوسه ی دیگر زد
پیغمبر از او پرسید:
آهسته بگو جانم
طعم عسلت از چیست؟
هر چند که می دانم!
زنبور جوابش داد:
چون نام تو می گویم
گُل می کند از نامت
صد غنچه به کندویم
تا یاد تو را هر شب
چون گُل به بغل دارم
هر صبح که برخیزم
در سینه عسل دارم
از قند و شکر بهتر
خوشتر ز نبات است این
طعم عسل از من نیست،
طعم صلوات است این
#افشین_علاء
شعر کودک
شعر نبوی
@ayateghamze
از بوی سیب پر شده تکبیر هفتمت
یوسف رحیمی
جانبخشتر ندیده کسی از تبسمت
جان جهان! فدای سلامٌ علیکمت
آب حیات زمزمههای زلال توست
جان میدهی به قلب بشر با ترنمت
«اَسریٰ بِعَبدِهِ»... همه از لطف بندگیست
با دوست در «دَنَا فَتَدَلّیٰ» تکلمت
دنیا سکوت کرد و حسین تو لب گشود
از بوی سیب پر شده تکبیر هفتمت
آه ای پدر به داد یتیمان خود برس!
تلخ است این زمانه بدون تبسمت
جانها هنوز تشنۀ درک حضور توست
تو حاضری و باز جهان میکند گمت
#یوسف_رحیمی
#غزل
شعر نبوی
@karavanedel
@ayateghamze